درباره وبلاگ

هرچیزی در این عالم ظاهر وباطنی دارد.ظاهرقرآن چنان است که خداوند متعال می فرماید اگر تمام جن وانس جمع شوند نمی توانند یک آیه مانند آن بیاورند وباطن آن چنان که روح القدس که از تمام ملائک مرتبه اشان بالاتر است در شبی که تاصبح خیروبرکت است بر قلب پیامبر اکرم که خاتم انبیاء واعظم انبیاء اولولعزم است نازل گردیده البته نمی رسد جزبه دست پاکان .هرکس شفای جسم وجان می خواهد درقرآن است به اذن خدا پس تا می توانی انس بگیر وتکرار کن وتسلیم باش انشاالله فرج در راه است با ابتکاری که در این جا به کار رفته می توان در چند دقیقه قرآن را پیرامون یک موضوع دوره کرد تا انشاالله ضمیر مان با قرآن نورانیت یابد .نکته آخر در مقابل قرآن تسلیم باشیم وباحسن ظن وقصد قرب خداوند وطهارت باطن وظاهر واستمداد از اولیاء اللهی بویژه چهارده معصوم برای شفاعت در درگاه خداوند و هدایت کامل وجامع ودفع قضا وبلا ایمانی وجانی وارد شویم التماس دعا
موضوعات
آخرین مطالب
نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز :
بازدید دیروز :
بازدید هفته :
بازدید ماه :
بازدید کل :
تعداد مطالب : 1693
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1

قرآن موضوعی
بامفاهیم انسان سازدر سراسر قرآن همراه شویم
یک شنبه 31 خرداد 1394برچسب:, :: 1:52 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره انفال

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

67

مَا كَانَ لِنَبِيٍّ أَن يَكُونَ لَهُ أَسْرَى حَتَّى يُثْخِنَ فِي الأَرْضِ تُرِيدُونَ عَرَضَ الدُّنْيَا وَاللّهُ يُرِيدُ الآخِرَةَ وَاللّهُ عَزِيزٌ حَكِيمٌ

برای هیچ پیامبری نسزد که اسیران داشته باشد تا که در روی زمین کشتار بسیار کند شما متاع اینجهانی را می خواهید و خدا آخرت را می خواهد و او پیروزمند و حکیم است



شنبه 30 خرداد 1394برچسب:, :: 22:4 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره توبه

30

وَقَالَتِ الْيَهُودُ عُزَيْرٌ ابْنُ اللّهِ وَقَالَتْ النَّصَارَى الْمَسِيحُ ابْنُ اللّهِ ذَلِكَ قَوْلُهُم بِأَفْوَاهِهِمْ يُضَاهِؤُونَ قَوْلَ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قَبْلُ قَاتَلَهُمُ اللّهُ أَنَّى يُؤْفَكُونَ

یهود گفتند که عزیر پسر خداست ، و نصاری گفتند که عیسی پسر خداست این، سخن که می گویند همانند گفتار کسانی است که پیش از این کافر بودند خدا بکشدشان به کجا باز می گردند ?

31

اتَّخَذُواْ أَحْبَارَهُمْ وَرُهْبَانَهُمْ أَرْبَابًا مِّن دُونِ اللّهِ وَالْمَسِيحَ ابْنَ مَرْيَمَ وَمَا أُمِرُواْ إِلاَّ لِيَعْبُدُواْ إِلَـهًا وَاحِدًا لاَّ إِلَـهَ إِلاَّ هُوَ سُبْحَانَهُ عَمَّا يُشْرِكُونَ

حبرها و راهبان خویش و مسیح پسر مریم را به جای الله به خدایی گرفتند وحال آنکه مامور بودند که تنها یک خدا را بپرستند، که هیچ خدایی جز اونیست منزه است از آنچه شریکش می سازند

32

يُرِيدُونَ أَن يُطْفِؤُواْ نُورَ اللّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَيَأْبَى اللّهُ إِلاَّ أَن يُتِمَّ نُورَهُ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ

می خواهند نور خدا را با دهان خود خاموش کنند، و خدا جز به کمال، رساندن نور خود نمی خواهد هر چند کافران را خوش نیاید

70

أَلَمْ يَأْتِهِمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَقَوْمِ إِبْرَاهِيمَ وِأَصْحَابِ مَدْيَنَ وَالْمُؤْتَفِكَاتِ أَتَتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَـكِن كَانُواْ أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ

آیا خبر کسانی که پیش از آنها بوده اند چون قوم نوح و عاد و ثمود و، قوم ابراهیم و اصحاب مدین و مؤتفکه را نشنیده اند که پیامبرانشان با نشانه های آشکار بر آنها مبعوث شدند ? خدا به آنها ستم نمی کرد، آنان خود برخود ستم می کردند

114

وَمَا كَانَ اسْتِغْفَارُ إِبْرَاهِيمَ لِأَبِيهِ إِلاَّ عَن مَّوْعِدَةٍ وَعَدَهَا إِيَّاهُ فَلَمَّا تَبَيَّنَ لَهُ أَنَّهُ عَدُوٌّ لِلّهِ تَبَرَّأَ مِنْهُ إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لأوَّاهٌ حَلِيمٌ

آمرزش خواستن ابراهیم برای پدرش ، نبود مگر به خاطر وعده ای که به اوداده بود و چون برای او آشکار شد که پدرش دشمن خداست ، از او بیزاری جست زیرا ابراهیم بسیار خدای ترس و بردبار بود

 



شنبه 30 خرداد 1394برچسب:, :: 19:59 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره یونس

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

47

وَلِكُلِّ أُمَّةٍ رَّسُولٌ فَإِذَا جَاء رَسُولُهُمْ قُضِيَ بَيْنَهُم بِالْقِسْطِ وَهُمْ لاَ يُظْلَمُونَ

هر امتی را پیامبری بود و چون پیامبرشان بیامد کارها میانشان به عدالت فیصله یافت و مورد ستم واقع نشدند

71

وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ نُوحٍ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِن كَانَ كَبُرَ عَلَيْكُم مَّقَامِي وَتَذْكِيرِي بِآيَاتِ اللّهِ فَعَلَى اللّهِ تَوَكَّلْتُ فَأَجْمِعُواْ أَمْرَكُمْ وَشُرَكَاءكُمْ ثُمَّ لاَ يَكُنْ أَمْرُكُمْ عَلَيْكُمْ غُمَّةً ثُمَّ اقْضُواْ إِلَيَّ وَلاَ تُنظِرُونِ

برایشان داستان نوح را بخوان ، آنگاه که به قوم خود گفت : ای قوم من،،اگر درنگ کردن من در میان شما و یادآوری آیات خدا بر شما گران می آید ،من بر خدا توکل می کنم ، ساز و برگ خویش و بتانتان را گرد آورید چنان که هیچ چیز از کاری که می کنید بر شما پوشیده نباشد و به دشمنی من قدم به پیش نهید و مرا مهلت مدهید

72

فَإِن تَوَلَّيْتُمْ فَمَا سَأَلْتُكُم مِّنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى اللّهِ وَأُمِرْتُ أَنْ أَكُونَ مِنَ الْمُسْلِمِينَ

و اگر پشت کردید، من از شما هیچ پاداشی نخواسته ام ، که پاداش من باخداست و من مامور شده ام که از تسلیم شدگان باشم

73

فَكَذَّبُوهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَمَن مَّعَهُ فِي الْفُلْكِ وَجَعَلْنَاهُمْ خَلاَئِفَ وَأَغْرَقْنَا الَّذِينَ كَذَّبُواْ بِآيَاتِنَا فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الْمُنذَرِينَ

تکذیبش کردند و ما او و همراهانش را در کشتی برهانیدیم و آنان را، جانشین پیشینیان ساختیم و کسانی را که آیات ما را دروغ می انگاشتند غرقه کردیم پس بنگر که عاقبت بیم داده شدگان چگونه بود

74

ثُمَّ بَعَثْنَا مِن بَعْدِهِ رُسُلاً إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَآؤُوهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانُواْ لِيُؤْمِنُواْ بِمَا كَذَّبُواْ بِهِ مِن قَبْلُ كَذَلِكَ نَطْبَعُ عَلَى قُلوبِ الْمُعْتَدِينَ

آنگاه پس از او پیامبرانی بر قومشان مبعوث کردیم و آنان دلیلهای روشن آوردند ولی مردم به آنچه پیش از آن تکذیبش کرده بودند، ایمان آورنده نبودند بر دلهای تجاوزکاران اینچنین مهر می نهیم

75

ثُمَّ بَعَثْنَا مِن بَعْدِهِم مُّوسَى وَهَارُونَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ بِآيَاتِنَا فَاسْتَكْبَرُواْ وَكَانُواْ قَوْمًا مُّجْرِمِينَ

و پس از آنها موسی و هارون را همراه آیاتمان بر فرعون و مهتران قومش، مبعوث کردیم و آنان سرکشی کردند و مردمی تبهکار بودند

76

فَلَمَّا جَاءهُمُ الْحَقُّ مِنْ عِندِنَا قَالُواْ إِنَّ هَـذَا لَسِحْرٌ مُّبِينٌ

و چون سخن حق ما را شنیدند، گفتند که این جادویی آشکار است

77

قَالَ مُوسَى أَتقُولُونَ لِلْحَقِّ لَمَّا جَاءكُمْ أَسِحْرٌ هَـذَا وَلاَ يُفْلِحُ السَّاحِرُونَ

موسی گفت : آیا سخن حق را که اینک بر شما نازل شده است جادو می خوانید، و حال آنکه جادوگران رستگار نمی شوند ?

79

وَقَالَ فِرْعَوْنُ ائْتُونِي بِكُلِّ سَاحِرٍ عَلِيمٍ

فرعون گفت : همه جادوگران دانا را نزد من بیاورید

80

فَلَمَّا جَاء السَّحَرَةُ قَالَ لَهُم مُّوسَى أَلْقُواْ مَا أَنتُم مُّلْقُونَ

چون جادوگران، آمدند، موسی گفت : بیفکنید هر چه را که باید بیفکنید

81

فَلَمَّا أَلْقَواْ قَالَ مُوسَى مَا جِئْتُم بِهِ السِّحْرُ إِنَّ اللّهَ سَيُبْطِلُهُ إِنَّ اللّهَ لاَ يُصْلِحُ عَمَلَ الْمُفْسِدِينَ

چون بیفکندند، موسی گفت : آنچه شما آورده اید جادوست و خدا آن را باطل خواهد ساخت ، زیرا خدا کار مفسدان را به صلاح نمی آورد

82

وَيُحِقُّ اللّهُ الْحَقَّ بِكَلِمَاتِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ

و خداوند با سخنان خود حق را به اثبات می رساند، اگر چه مجرمان را ناخوش آید

83

فَمَا آمَنَ لِمُوسَى إِلاَّ ذُرِّيَّةٌ مِّن قَوْمِهِ عَلَى خَوْفٍ مِّن فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِمْ أَن يَفْتِنَهُمْ وَإِنَّ فِرْعَوْنَ لَعَالٍ فِي الأَرْضِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الْمُسْرِفِينَ

از بیم آزار فرعون و مهتران قوم او، جز گروهی از آنها به موسی ایمان، نیاوردند و فرعون در زمین برتری می جست و او از گزافکاران بود

84

وَقَالَ مُوسَى يَا قَوْمِ إِن كُنتُمْ آمَنتُم بِاللّهِ فَعَلَيْهِ تَوَكَّلُواْ إِن كُنتُم مُّسْلِمِينَ

موسی گفت : ای قوم من ، اگر به خدا ایمان آورده اید و تسلیم فرمان هستید به او توکل کنید

87

وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى وَأَخِيهِ أَن تَبَوَّءَا لِقَوْمِكُمَا بِمِصْرَ بُيُوتًا وَاجْعَلُواْ بُيُوتَكُمْ قِبْلَةً وَأَقِيمُواْ الصَّلاَةَ وَبَشِّرِ الْمُؤْمِنِينَ

به موسی و برادرش وحی کردیم که برای قوم خود در مصر خانه هایی مهیا، کنید و خانه های خود را عبادتگاه سازید و نماز گزارید و مؤمنان را بشارت ده

88

وَقَالَ مُوسَى رَبَّنَا إِنَّكَ آتَيْتَ فِرْعَوْنَ وَمَلأهُ زِينَةً وَأَمْوَالاً فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا رَبَّنَا لِيُضِلُّواْ عَن سَبِيلِكَ رَبَّنَا اطْمِسْ عَلَى أَمْوَالِهِمْ وَاشْدُدْ عَلَى قُلُوبِهِمْ فَلاَ يُؤْمِنُواْ حَتَّى يَرَوُاْ الْعَذَابَ الأَلِيمَ

موسی گفت : ای پروردگار ما، به فرعون و مهتران قومش در این جهان زینت و اموال داده ای ، ای پروردگار ما، تا دیگران را از طریق تو گمراه کنند ای پروردگار ما، اموالشان را تباه ساز و دلشان را سخت کن ایمان نمی آورند تا آنگاه که عذاب دردآور را بنگرند

89

قَالَ قَدْ أُجِيبَت دَّعْوَتُكُمَا فَاسْتَقِيمَا وَلاَ تَتَّبِعَآنِّ سَبِيلَ الَّذِينَ لاَ يَعْلَمُونَ

گفت : خواست شما اجابت شد، ثابت قدم باشید و از طریقه نادانان پیروی، مکنید

103

ثُمَّ نُنَجِّي رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُواْ كَذَلِكَ حَقًّا عَلَيْنَا نُنجِ الْمُؤْمِنِينَ

آنگاه پیامبرانمان و کسانی را که ایمان آورده اند می رهانیم زیرا بر، ما فریضه است که مؤمنان را برهانیم

 



شنبه 30 خرداد 1394برچسب:, :: 19:10 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره هود

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

25

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُّبِينٌ

و نوح را بر مردمش به پیامبری فرستادیم گفت : من برای شما بیم دهنده ای آشکارم ،

26

أَن لاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ اللّهَ إِنِّيَ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ أَلِيمٍ

که جز خدای یکتا را نپرستید زیرا از عذاب روز سخت قیامت بر شما، بیمناکم

25

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ إِنِّي لَكُمْ نَذِيرٌ مُّبِينٌ

و نوح را بر مردمش به پیامبری فرستادیم گفت : من برای شما بیم دهنده ای آشکارم ،

26

أَن لاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ اللّهَ إِنِّيَ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ أَلِيمٍ

که جز خدای یکتا را نپرستید زیرا از عذاب روز سخت قیامت بر شما، بیمناکم

27

فَقَالَ الْمَلأُ الَّذِينَ كَفَرُواْ مِن قِوْمِهِ مَا نَرَاكَ إِلاَّ بَشَرًا مِّثْلَنَا وَمَا نَرَاكَ اتَّبَعَكَ إِلاَّ الَّذِينَ هُمْ أَرَاذِلُنَا بَادِيَ الرَّأْيِ وَمَا نَرَى لَكُمْ عَلَيْنَا مِن فَضْلٍ بَلْ نَظُنُّكُمْ كَاذِبِينَ

مهتران قومش که کافر بودند گفتند: ما تو را جز انسانی همانند خویش نمی بینیم و نمی بینیم که جز اراذل قوم از تو متابعت کنند و نمی بینیم که شما را بر ما فضیلتی باشد، بلکه پنداریم که دروغ می گویید

28

قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَى بَيِّنَةٍ مِّن رَّبِّيَ وَآتَانِي رَحْمَةً مِّنْ عِندِهِ فَعُمِّيَتْ عَلَيْكُمْ أَنُلْزِمُكُمُوهَا وَأَنتُمْ لَهَا كَارِهُونَ

گفت : ای قوم من ، چه می گویید اگر از پروردگارم حجتی به همراه داشته باشم و او مرا رحمت خویش ارزانی کرده باشد و شما از دیدن آن ناتوان باشید، آیا در حالی که خود نمی خواهید، شما را به اکراه به قبول آن واداریم ?

29

وَيَا قَوْمِ لا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مَالاً إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى اللّهِ وَمَآ أَنَاْ بِطَارِدِ الَّذِينَ آمَنُواْ إِنَّهُم مُّلاَقُو رَبِّهِمْ وَلَـكِنِّيَ أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ

ای قوم من ، در برابر تبلیغ رسالت خویش مالی از شما نمی طلبم مزد، من تنها با خداست آنهایی را که ایمان آورده اند از خود نمی رانم ، آنان با پروردگار خویش دیدار خواهند کرد ولی می بینم که شما مردمی نادان هستید

30

وَيَا قَوْمِ مَن يَنصُرُنِي مِنَ اللّهِ إِن طَرَدتُّهُمْ أَفَلاَ تَذَكَّرُونَ

ای قوم من ، اگر آنها را از خود برانم ، چه کسی در قبال خدا مرا یاری خواهد کرد ? آیا حقیقت را در نمی یابید ?

31

وَلاَ أَقُولُ لَكُمْ عِندِي خَزَآئِنُ اللّهِ وَلاَ أَعْلَمُ الْغَيْبَ وَلاَ أَقُولُ إِنِّي مَلَكٌ وَلاَ أَقُولُ لِلَّذِينَ تَزْدَرِي أَعْيُنُكُمْ لَن يُؤْتِيَهُمُ اللّهُ خَيْرًا اللّهُ أَعْلَمُ بِمَا فِي أَنفُسِهِمْ إِنِّي إِذًا لَّمِنَ الظَّالِمِينَ

به شما نمی گویم که خزاین خدا در نزد من است و علم غیب هم نمی دانم و، نمی گویم که فرشته هستم و نمی گویم که خدا به آنان که شما به حقارت در آنها می نگرید خیر خود را عطا نکند خدا به آنچه در دلهای آنهاست آگاه تر است اگر چنین کنم ، از ستمکاران خواهم بود

32

قَالُواْ يَا نُوحُ قَدْ جَادَلْتَنَا فَأَكْثَرْتَ جِدَالَنَا فَأْتَنِا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ

گفتند: ای نوح ، با ما جدال کردی و بسیار هم جدال کردی اگر راست می گویی ، هر وعده ای که به ما داده ای بیاور

33

قَالَ إِنَّمَا يَأْتِيكُم بِهِ اللّهُ إِن شَاء وَمَا أَنتُم بِمُعْجِزِينَ

گفت : خداست که اگر بخواهد آن وعده را آشکار می کند و شما از آن نتوانید گریخت

34

وَلاَ يَنفَعُكُمْ نُصْحِي إِنْ أَرَدتُّ أَنْ أَنصَحَ لَكُمْ إِن كَانَ اللّهُ يُرِيدُ أَن يُغْوِيَكُمْ هُوَ رَبُّكُمْ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ

و اگر خدا خواسته باشد که گمراهتان سازد، اگر من بخواهم شما را اندرز، دهم ، اندرزم سود نخواهد کرد اوست پروردگار شما و همه بدو باز می گردید

35

أَمْ يَقُولُونَ افْتَرَاهُ قُلْ إِنِ افْتَرَيْتُهُ فَعَلَيَّ إِجْرَامِي وَأَنَاْ بَرِيءٌ مِّمَّا تُجْرَمُونَ

یا می گویند که من به خدا دروغ بسته ام بگو: اگر به خدا دروغ بسته باشم ، گناهش بر من است و من از گناهی که می کنید مبرا هستم

36

وَأُوحِيَ إِلَى نُوحٍ أَنَّهُ لَن يُؤْمِنَ مِن قَوْمِكَ إِلاَّ مَن قَدْ آمَنَ فَلاَ تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُواْ يَفْعَلُونَ

و به نوح وحی رسید که از قوم تو جز آن گروه که ایمان آورده اند، دیگر ایمان نخواهند آورد از کردار آنان اندوهگین مباش

37

وَاصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا وَلاَ تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُواْ إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ

کشتی را زیر نظر و الهام ما بساز و در باره این ستمکاران با من سخن مگوی، که همه غرقه اند

38

وَيَصْنَعُ الْفُلْكَ وَكُلَّمَا مَرَّ عَلَيْهِ مَلأٌ مِّن قَوْمِهِ سَخِرُواْ مِنْهُ قَالَ إِن تَسْخَرُواْ مِنَّا فَإِنَّا نَسْخَرُ مِنكُمْ كَمَا تَسْخَرُونَ

نوح کشتی می ساخت و هر بار که مهتران قومش بر او می گذشتند مسخره اش می، کردند می گفت : اگر شما ما را مسخره می کنید، زودا که ما هم همانند شما مسخره تان خواهیم کرد

41

وَقَالَ ارْكَبُواْ فِيهَا بِسْمِ اللّهِ مَجْرَاهَا وَمُرْسَاهَا إِنَّ رَبِّي لَغَفُورٌ رَّحِيمٌ

گفت : بر آن سوار شوید، که به نام خدا به راه افتد و به نام خدا بایستد زیرا پروردگار من ، آمرزنده و مهربان است

45

وَنَادَى نُوحٌ رَّبَّهُ فَقَالَ رَبِّ إِنَّ ابُنِي مِنْ أَهْلِي وَإِنَّ وَعْدَكَ الْحَقُّ وَأَنتَ أَحْكَمُ الْحَاكِمِينَ

نوح پروردگارش را ندا داد: ای پروردگار من ، پسرم از خاندان من بود ووعده تو حق است و نیرومندترین حکم کنندگان تو هستی

46

قَالَ يَا نُوحُ إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ أَهْلِكَ إِنَّهُ عَمَلٌ غَيْرُ صَالِحٍ فَلاَ تَسْأَلْنِ مَا لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ إِنِّي أَعِظُكَ أَن تَكُونَ مِنَ الْجَاهِلِينَ

گفت : ای نوح ، او از خاندان تو نیست ، او عملی است ناصالح از سر، ناآگاهی از من چیزی مخواه بر حذر می دارم تو را که از مردم نادان باشی

47

قَالَ رَبِّ إِنِّي أَعُوذُ بِكَ أَنْ أَسْأَلَكَ مَا لَيْسَ لِي بِهِ عِلْمٌ وَإِلاَّ تَغْفِرْ لِي وَتَرْحَمْنِي أَكُن مِّنَ الْخَاسِرِينَ

گفت : ای پروردگار من ، پناه می برم به تو اگر از سر ناآگاهی چیزی بخواهم ، و اگر مرا نیامرزی و به من رحمت نیاوری از زیان کردگان خواهم بود

48

قِيلَ يَا نُوحُ اهْبِطْ بِسَلاَمٍ مِّنَّا وَبَركَاتٍ عَلَيْكَ وَعَلَى أُمَمٍ مِّمَّن مَّعَكَ وَأُمَمٌ سَنُمَتِّعُهُمْ ثُمَّ يَمَسُّهُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ

گفته شد: ای نوح ، به سلامت و برکاتی که بر تو و آنها که همراه تواند، ارزانی داشته ایم ، فرود آی و امتهایی هستند که آنها را برخوردار می سازیم ، آنگاه دستخوش عذاب دردآور ما می شوند

50

وَإِلَى عَادٍ أَخَاهُمْ هُودًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَـهٍ غَيْرُهُ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ مُفْتَرُونَ

و بر قوم عاد برادرشان هود را فرستادیم گفت : ای قوم من ، خدای یکتارا بپرستید، شما را هیچ خدایی جز او نیست و شما دروغ سازانی بیش نیستید

51

يَا قَوْمِ لا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ أَجْرًا إِنْ أَجْرِيَ إِلاَّ عَلَى الَّذِي فَطَرَنِي أَفَلاَ تَعْقِلُونَ

ای قوم من ، در برابر رسالتم از شما مزدی نمی طلبم مزد من تنها با، آن کسی است که مرا آفریده است چرا از روی خرد نمی اندیشید ?

55

مِن دُونِهِ فَكِيدُونِي جَمِيعًا ثُمَّ لاَ تُنظِرُونِ

همگی به حیله گری بر ضد من برخیزید و مرا مهلت مدهید

56

إِنِّي تَوَكَّلْتُ عَلَى اللّهِ رَبِّي وَرَبِّكُم مَّا مِن دَآبَّةٍ إِلاَّ هُوَ آخِذٌ بِنَاصِيَتِهَا إِنَّ رَبِّي عَلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ

من بر خدای یکتا که پروردگار من و پروردگار شماست توکل کردم هیچ جنبنده ای نیست مگر آنکه زمام اختیارش را او گرفته است هر آینه پروردگارمن بر صراط مستقیم است

57

فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقَدْ أَبْلَغْتُكُم مَّا أُرْسِلْتُ بِهِ إِلَيْكُمْ وَيَسْتَخْلِفُ رَبِّي قَوْمًا غَيْرَكُمْ وَلاَ تَضُرُّونَهُ شَيْئًا إِنَّ رَبِّي عَلَىَ كُلِّ شَيْءٍ حَفِيظٌ

اگر هم رویگردان شوید، من رسالت خویش را به شما رسانیدم و پروردگار من، مردم دیگری را جانشین شما خواهد ساخت و هیچ به او زیانی نمی رسانید زیرا پروردگار من ، نگهبان همه چیزهاست

58

وَلَمَّا جَاء أَمْرُنَا نَجَّيْنَا هُودًا وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَنَجَّيْنَاهُم مِّنْ عَذَابٍ غَلِيظٍ

چون فرمان ما در رسید، به بخشایش خویش هود و کسانی را که به او ایمان آورده بودند نجات دادیم و آنها را از عذاب سخت رهانیدیم

61

وَإِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَـهٍ غَيْرُهُ هُوَ أَنشَأَكُم مِّنَ الأَرْضِ وَاسْتَعْمَرَكُمْ فِيهَا فَاسْتَغْفِرُوهُ ثُمَّ تُوبُواْ إِلَيْهِ إِنَّ رَبِّي قَرِيبٌ مُّجِيبٌ

و بر قوم ثمود برادرشان صالح را فرستادیم گفت : ای قوم من ، خدای یکتا را بپرستید شما را جز او خدایی نیست اوست که شما را از زمین پدیدآورده است و خواست که آبادانش دارید پس آمرزش خواهید و به درگاهش توبه کنید هر آینه پروردگار من نزدیک است و دعاها را اجابت می کند

63

قَالَ يَا قَوْمِ أَرَأَيْتُمْ إِن كُنتُ عَلَى بَيِّنَةً مِّن رَّبِّي وَآتَانِي مِنْهُ رَحْمَةً فَمَن يَنصُرُنِي مِنَ اللّهِ إِنْ عَصَيْتُهُ فَمَا تَزِيدُونَنِي غَيْرَ تَخْسِيرٍ

گفت : ای قوم من ، چه گویید اگر از پروردگارم حجتی به همراه داشته، باشم و او مرا رحمت خویش ارزانی کرده باشد، چه کسی مرا یاری می کند اگر ازفرمانش سرپیچی کنم ? اگر از شما فرمان برم جز به زیان من نخواهید افزود

64

وَيَا قَوْمِ هَـذِهِ نَاقَةُ اللّهِ لَكُمْ آيَةً فَذَرُوهَا تَأْكُلْ فِي أَرْضِ اللّهِ وَلاَ تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابٌ قَرِيبٌ

ای قوم من ، این ماده شتر خداوند است و نشانه ای است برای شما بگذاریدش تا در زمین خدا بچرد و به بدی میازاریدش که به زودی عذاب شما را فرو گیرد

65

فَعَقَرُوهَا فَقَالَ تَمَتَّعُواْ فِي دَارِكُمْ ثَلاَثَةَ أَيَّامٍ ذَلِكَ وَعْدٌ غَيْرُ مَكْذُوبٍ

پس ماده شتر را پی کردند گفت : سه روز در خانه های خود از زندگی، برخوردار شوید و این وعده ای است عاری از دروغ

66

فَلَمَّا جَاء أَمْرُنَا نَجَّيْنَا صَالِحًا وَالَّذِينَ آمَنُواْ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِّنَّا وَمِنْ خِزْيِ يَوْمِئِذٍ إِنَّ رَبَّكَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِيزُ

چون امر ما فرا رسید، صالح را با کسانی که به او ایمان آورده بودند به رحمت خویش از خواری آن روز نجات بخشیدیم زیرا پروردگار تو توانا و پیروزمند است

69

وَلَقَدْ جَاءتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُـشْرَى قَالُواْ سَلاَمًا قَالَ سَلاَمٌ فَمَا لَبِثَ أَن جَاء بِعِجْلٍ حَنِيذٍ

به تحقیق رسولان ما برای ابراهیم مژده آوردند گفتند: سلام گفت : سلام و لحظه ای بعد گوساله ای بریان حاضر آورد

70

فَلَمَّا رَأَى أَيْدِيَهُمْ لاَ تَصِلُ إِلَيْهِ نَكِرَهُمْ وَأَوْجَسَ مِنْهُمْ خِيفَةً قَالُواْ لاَ تَخَفْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمِ لُوطٍ

و چون دید که بدان دست نمی یازند، آنان را ناخوش داشت و در دل از آنها بیمناک شد گفتند: مترس ، ما را بر قوم لوط فرستاده اند

71

وَامْرَأَتُهُ قَآئِمَةٌ فَضَحِكَتْ فَبَشَّرْنَاهَا بِإِسْحَقَ وَمِن وَرَاء إِسْحَقَ يَعْقُوبَ

زنش که ایستاده بود، خندید فرشتگان او را به اسحاق بشارت دادند و پس از اسحاق به یعقوب

72

قَالَتْ يَا وَيْلَتَى أَأَلِدُ وَأَنَاْ عَجُوزٌ وَهَـذَا بَعْلِي شَيْخًا إِنَّ هَـذَا لَشَيْءٌ عَجِيبٌ

زن گفت : وای بر من ، آیا در این پیرزالی می زایم و این شوهر من نیز، پیر است ? این چیز عجیبی است

73

قَالُواْ أَتَعْجَبِينَ مِنْ أَمْرِ اللّهِ رَحْمَتُ اللّهِ وَبَرَكَاتُهُ عَلَيْكُمْ أَهْلَ الْبَيْتِ إِنَّهُ حَمِيدٌ مَّجِيدٌ

گفتند: آیا از فرمان خدا تعجب می کنی ? رحمت و برکات خدا بر شما اهل این خانه ارزانی باد او ستودنی و بزرگوار است

74

فَلَمَّا ذَهَبَ عَنْ إِبْرَاهِيمَ الرَّوْعُ وَجَاءتْهُ الْبُشْرَى يُجَادِلُنَا فِي قَوْمِ لُوطٍ

چون وحشت از ابراهیم برفت و شادمانی جایش را بگرفت ، با ما در باره قوم لوط به مجادله برخاست

75

إِنَّ إِبْرَاهِيمَ لَحَلِيمٌ أَوَّاهٌ مُّنِيبٌ

ابراهیم بردبار است و نازکدل است و فرمانبردار است

76

يَا إِبْرَاهِيمُ أَعْرِضْ عَنْ هَذَا إِنَّهُ قَدْ جَاء أَمْرُ رَبِّكَ وَإِنَّهُمْ آتِيهِمْ عَذَابٌ غَيْرُ مَرْدُودٍ

ای ابراهیم ، از این سخن اعراض کن فرمان پروردگارت فراز آمده است وبر، آنها عذابی که هیچ برگشتی ندارد فرود خواهد آمد

77

وَلَمَّا جَاءتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِيءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالَ هَـذَا يَوْمٌ عَصِيبٌ

چون رسولان ما نزد لوط آمدند، لوط اندوهگین و دلتنگ شد و گفت : امروزروز سختی است

78

وَجَاءهُ قَوْمُهُ يُهْرَعُونَ إِلَيْهِ وَمِن قَبْلُ كَانُواْ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ قَالَ يَا قَوْمِ هَـؤُلاء بَنَاتِي هُنَّ أَطْهَرُ لَكُمْ فَاتَّقُواْ اللّهَ وَلاَ تُخْزُونِ فِي ضَيْفِي أَلَيْسَ مِنكُمْ رَجُلٌ رَّشِيدٌ

و قومش شتابان نزد او آمدند و آنان پیش از این مرتکب کارهای زشت می شدند، لوط گفت : ای قوم من ، اینها دختران من هستند برای شما پاکیزه ترند از خدا بترسید و مرا در برابر مهمانانم خجل مکنید آیا مرد خردمندی در میان شما نیست ?

79

قَالُواْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا لَنَا فِي بَنَاتِكَ مِنْ حَقٍّ وَإِنَّكَ لَتَعْلَمُ مَا نُرِيدُ

گفتند: تو خود می دانی که ما را به دختران تو نیازی نیست و نیز می دانی که چه می خواهیم

80

قَالَ لَوْ أَنَّ لِي بِكُمْ قُوَّةً أَوْ آوِي إِلَى رُكْنٍ شَدِيدٍ

لوط گفت : کاش در برابر شما قدرتی می داشتم ، یا می توانستم به مکانی امن پناه ببرم

81

قَالُواْ يَا لُوطُ إِنَّا رُسُلُ رَبِّكَ لَن يَصِلُواْ إِلَيْكَ فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّيْلِ وَلاَ يَلْتَفِتْ مِنكُمْ أَحَدٌ إِلاَّ امْرَأَتَكَ إِنَّهُ مُصِيبُهَا مَا أَصَابَهُمْ إِنَّ مَوْعِدَهُمُ الصُّبْحُ أَلَيْسَ الصُّبْحُ بِقَرِيبٍ

گفتند: ای لوط، ما رسولان پروردگار تو هستیم اینان ، هرگز به تو دست نخواهند یافت چون پاسی از شب بگذرد، خاندان خویش را بیرون ببر وهیچ یک از شما روی بر نمی گردانند جز زنت که به او نیز آنچه به آنها رسد خواهد رسید وعده آنها صبحگاه است آیا صبح نزدیک نیست ?

84

وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا قَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُواْ اللّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَـهٍ غَيْرُهُ وَلاَ تَنقُصُواْ الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ إِنِّيَ أَرَاكُم بِخَيْرٍ وَإِنِّيَ أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ مُّحِيطٍ

و بر مدین برادرشان شعیب را فرستادیم گفت : ای قوم من ، خدای یکتا را، بپرستید، شما را هیچ خدایی جز او نیست و در پیمانه و ترازو نقصان مکنید اینک شما را در نعمت می بینم و از روزی که عذابش شما را فروگیرد بیمناکم

85

وَيَا قَوْمِ أَوْفُواْ الْمِكْيَالَ وَالْمِيزَانَ بِالْقِسْطِ وَلاَ تَبْخَسُواْ النَّاسَ أَشْيَاءهُمْ وَلاَ تَعْثَوْاْ فِي الأَرْضِ مُفْسِدِينَ

ای قوم من ، پیمانه و ترازو را از روی عدل ، کامل ادا کنید و به مردم چیزهایشان را کم مدهید و چون تبه کاران در زمین فساد مکنید

86

بَقِيَّةُ اللّهِ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُم مُّؤْمِنِينَ وَمَا أَنَاْ عَلَيْكُم بِحَفِيظٍ

اگر ایمان آورده اید، آنچه خدا باقی می گذارد برایتان بهتر است و من نگهبان شما نیستم

96

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِينٍ

و ما موسی را همراه با آیات و حجت آشکار خویش فرستادیم ،

97

إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاتَّبَعُواْ أَمْرَ فِرْعَوْنَ وَمَا أَمْرُ فِرْعَوْنَ بِرَشِيدٍ

به نزد فرعون و مهتران قومش اما آنان پیرو فرمان فرعون شدند و فرمان فرعون به راه صواب راه نمی نمود

 



شنبه 30 خرداد 1394برچسب:, :: 16:58 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره یوسف

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

4

إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ يَا أَبتِ إِنِّي رَأَيْتُ أَحَدَ عَشَرَ كَوْكَبًا وَالشَّمْسَ وَالْقَمَرَ رَأَيْتُهُمْ لِي سَاجِدِينَ

آنگاه که یوسف به پدر خود گفت : ای پدر، من در خواب یازده ستاره و خورشید و ماه دیدم ، دیدم که سجده ام می کنند،

5

قَالَ يَا بُنَيَّ لاَ تَقْصُصْ رُؤْيَاكَ عَلَى إِخْوَتِكَ فَيَكِيدُواْ لَكَ كَيْدًا إِنَّ الشَّيْطَانَ لِلإِنسَانِ عَدُوٌّ مُّبِينٌ

گفت : ای پسر کوچکم ، خوابت را برای برادرانت حکایت مکن ، که تو راحیله، ای می اندیشند زیرا شیطان آدمیان را دشمنی آشکار است

6

وَكَذَلِكَ يَجْتَبِيكَ رَبُّكَ وَيُعَلِّمُكَ مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ وَيُتِمُّ نِعْمَتَهُ عَلَيْكَ وَعَلَى آلِ يَعْقُوبَ كَمَا أَتَمَّهَا عَلَى أَبَوَيْكَ مِن قَبْلُ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَقَ إِنَّ رَبَّكَ عَلِيمٌ حَكِيمٌ

و بدین سان پروردگارت تو را بر می گزیند و تعبیر خواب می آموزد و همچنان که نعمت خود را پیش از این بر پدران تو ابراهیم و اسحاق تمام کرده بود بر تو و خاندان یعقوب هم تمام می کند، که پروردگارت دانا و حکیم است

7

لَّقَدْ كَانَ فِي يُوسُفَ وَإِخْوَتِهِ آيَاتٌ لِّلسَّائِلِينَ

در داستان یوسف و برادرانش برای آنان که از آن پرسیده اند عبرتهاست

8

إِذْ قَالُواْ لَيُوسُفُ وَأَخُوهُ أَحَبُّ إِلَى أَبِينَا مِنَّا وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّ أَبَانَا لَفِي ضَلاَلٍ مُّبِينٍ

، آنگاه که گفتند: یوسف و برادرش نزد پدرمان محبوب تر از ما هستند، حال آنکه ما خود گروهی نیرومندیم پدرمان در گمراهی آشکاری است

9

اقْتُلُواْ يُوسُفَ أَوِ اطْرَحُوهُ أَرْضًا يَخْلُ لَكُمْ وَجْهُ أَبِيكُمْ وَتَكُونُواْ مِن بَعْدِهِ قَوْمًا صَالِحِينَ

یوسف را بکشید، یا در سرزمین دیگرش بیندازید تا پدر خاص شما گردد واز آن پس مردمی شایسته به شمار آیید

10

قَالَ قَآئِلٌ مَّنْهُمْ لاَ تَقْتُلُواْ يُوسُفَ وَأَلْقُوهُ فِي غَيَابَةِ الْجُبِّ يَلْتَقِطْهُ بَعْضُ السَّيَّارَةِ إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ

یکی از ایشان گفت : اگر می خواهید کاری کنید، یوسف را مکشید، در، عمق تاریک چاهش بیفکنید تا کاروانی او را برگیرد

11

قَالُواْ يَا أَبَانَا مَا لَكَ لاَ تَأْمَنَّا عَلَى يُوسُفَ وَإِنَّا لَهُ لَنَاصِحُونَ

گفتند: ای پدر، چیست که ما را بر یوسف امین نمی شماری ، حال آنکه ماخیرخواه او هستیم ? فردا او را با ما بفرست تا بگردد و بازی کند و ما نگهدارش هستیم

12

أَرْسِلْهُ مَعَنَا غَدًا يَرْتَعْ وَيَلْعَبْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ

فردا او را با ما بفرست تا بگردد و بازى كند و ما نگهدارش هستيم.

13

قَالَ إِنِّي لَيَحْزُنُنِي أَن تَذْهَبُواْ بِهِ وَأَخَافُ أَن يَأْكُلَهُ الذِّئْبُ وَأَنتُمْ عَنْهُ غَافِلُونَ

گفت : اگر او را ببرید، غمگین می شوم و می ترسم که از او غافل شوید وگرگ او را بخورد

14

قَالُواْ لَئِنْ أَكَلَهُ الذِّئْبُ وَنَحْنُ عُصْبَةٌ إِنَّا إِذًا لَّخَاسِرُونَ

گفتند: با این گروه نیرومند که ما هستیم اگر گرگ او را بخورد، از زیانکاران خواهیم بود

15

فَلَمَّا ذَهَبُواْ بِهِ وَأَجْمَعُواْ أَن يَجْعَلُوهُ فِي غَيَابَةِ الْجُبِّ وَأَوْحَيْنَآ إِلَيْهِ لَتُنَبِّئَنَّهُم بِأَمْرِهِمْ هَـذَا وَهُمْ لاَ يَشْعُرُونَ

چون او را بردند و هماهنگ شدند که در عمق تاریک چاهش بیفکنند، به، اووحی کردیم که ایشان را از این کارشان آگاه خواهی ساخت و خود ندانند

16

وَجَاؤُواْ أَبَاهُمْ عِشَاء يَبْكُونَ

شب هنگام ، گریان نزد پدرشان باز آمدند

17

قَالُواْ يَا أَبَانَا إِنَّا ذَهَبْنَا نَسْتَبِقُ وَتَرَكْنَا يُوسُفَ عِندَ مَتَاعِنَا فَأَكَلَهُ الذِّئْبُ وَمَا أَنتَ بِمُؤْمِنٍ لِّنَا وَلَوْ كُنَّا صَادِقِينَ

گفتند: ای پدر، ما به اسب تاختن رفته بودیم و یوسف را نزد کالای خودگذاشته بودیم ، گرگ او را خورد و هر چند هم که راست بگوییم تو سخن مارا باور نداری

18

وَجَآؤُوا عَلَى قَمِيصِهِ بِدَمٍ كَذِبٍ قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ وَاللّهُ الْمُسْتَعَانُ عَلَى مَا تَصِفُونَ

جامه اش را که به خون دروغین آغشته بود آوردند گفت : نفس شما، کاری، را در نظرتان بیاراسته است اکنون برای من صبر جمیل بهتر است و خداست که در این باره از او یاری باید خواست

19

وَجَاءتْ سَيَّارَةٌ فَأَرْسَلُواْ وَارِدَهُمْ فَأَدْلَى دَلْوَهُ قَالَ يَا بُشْرَى هَـذَا غُلاَمٌ وَأَسَرُّوهُ بِضَاعَةً وَاللّهُ عَلِيمٌ بِمَا يَعْمَلُونَ

کاروانی آمد آب آورشان را فرستادند دلو فرو کرد گفت : مژدگانی ،این پسری است او را چون متاعی پنهان ساختند و خدا به کاری که می کردند آگاه بود

20

وَشَرَوْهُ بِثَمَنٍ بَخْسٍ دَرَاهِمَ مَعْدُودَةٍ وَكَانُواْ فِيهِ مِنَ الزَّاهِدِينَ

او را به بهای اندک ، به چند درهم فروختند، که هیچ رغبتی به او نداشتند

21

وَقَالَ الَّذِي اشْتَرَاهُ مِن مِّصْرَ لاِمْرَأَتِهِ أَكْرِمِي مَثْوَاهُ عَسَى أَن يَنفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَكَذَلِكَ مَكَّنِّا لِيُوسُفَ فِي الأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ وَاللّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ

کسی از مردم مصر که او را خریده بود به زنش گفت : تا در اینجاست گرامیش، بدار، شاید به ما سودی برساند، یا او را به فرزندی بپذیریم و بدین سان یوسف را در زمین مکانت دادیم تا به او تعبیر خواب آموزیم و خدا بر کار خویش غالب است ، ولی بیشتر مردم نمی دانند

22

وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ

و چون بالیدن یافت ، حکمت و دانشش ارزانی داشتیم و نیکوکاران را بدین سان پاداش می دهیم

23

وَرَاوَدَتْهُ الَّتِي هُوَ فِي بَيْتِهَا عَن نَّفْسِهِ وَغَلَّقَتِ الأَبْوَابَ وَقَالَتْ هَيْتَ لَكَ قَالَ مَعَاذَ اللّهِ إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لاَ يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ

و آن زن که یوسف در خانه اش بود، در جست و جوی تن او می بود و درها، را بست و گفت : بشتاب گفت : پناه می برم به خدا او پروراننده من است و مرا منزلتی نیکو داده و ستمکاران رستگار نمی شوند

24

وَلَقَدْ هَمَّتْ بِهِ وَهَمَّ بِهَا لَوْلا أَن رَّأَى بُرْهَانَ رَبِّهِ كَذَلِكَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاء إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ

آن زن آهنگ او کرد و اگر نه برهان پروردگارش را دیده بود، او نیز آهنگ آن زن می کرد چنین کردیم تا بدی و زشتکاری را از وی بازگردانیم زیرا او از بندگان پاکدل ما بود

25

وَاسُتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِيصَهُ مِن دُبُرٍ وَأَلْفَيَا سَيِّدَهَا لَدَى الْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاء مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوَءًا إِلاَّ أَن يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ

هر دو به جانب در دویدند و زن جامه او را از پس بدرید و سرور آن زن را، نزدیک در دیدند زن گفت : پاداش کسی که با زن تو قصد بدی داشته باشد چیست ، جز اینکه به زندان افتد یا به عذابی دردآور گرفتار آید ?

26

قَالَ هِيَ رَاوَدَتْنِي عَن نَّفْسِي وَشَهِدَ شَاهِدٌ مِّنْ أَهْلِهَا إِن كَانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِن قُبُلٍ فَصَدَقَتْ وَهُوَ مِنَ الكَاذِبِينَ

یوسف گفت : او تن من می خواست و مرا به خود خواند و یکی از کسان زن گواهی داد که اگر جامه اش از پیش دریده است زن راست می گوید و او دروغگوست

27

وَإِنْ كَانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِن دُبُرٍ فَكَذَبَتْ وَهُوَ مِن الصَّادِقِينَ

و اگر جامه اش از پس دریده است ، زن دروغ می گوید و او راستگوست

28

فَلَمَّا رَأَى قَمِيصَهُ قُدَّ مِن دُبُرٍ قَالَ إِنَّهُ مِن كَيْدِكُنَّ إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ

، چون دید جامه اش از پس دریده است ، گفت : این از مکر شما زنان است، که مکر شما زنان مکری بزرگ است

29

يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هَـذَا وَاسْتَغْفِرِي لِذَنبِكِ إِنَّكِ كُنتِ مِنَ الْخَاطِئِينَ

ای یوسف ، زبان خویش نگه دار، و ای زن ، از گناه خود آمرزش بخواه که تو از خطاکارانی

30

وَقَالَ نِسْوَةٌ فِي الْمَدِينَةِ امْرَأَةُ الْعَزِيزِ تُرَاوِدُ فَتَاهَا عَن نَّفْسِهِ قَدْ شَغَفَهَا حُبًّا إِنَّا لَنَرَاهَا فِي ضَلاَلٍ مُّبِينٍ

زنان شهر گفتند: زن عزیز خواستار تن غلام خود شده است و شیفته او گشته است ما وی را در گمراهی آشکارا می بینیم

31

فَلَمَّا سَمِعَتْ بِمَكْرِهِنَّ أَرْسَلَتْ إِلَيْهِنَّ وَأَعْتَدَتْ لَهُنَّ مُتَّكَأً وَآتَتْ كُلَّ وَاحِدَةٍ مِّنْهُنَّ سِكِّينًا وَقَالَتِ اخْرُجْ عَلَيْهِنَّ فَلَمَّا رَأَيْنَهُ أَكْبَرْنَهُ وَقَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ وَقُلْنَ حَاشَ لِلّهِ مَا هَـذَا بَشَرًا إِنْ هَـذَا إِلاَّ مَلَكٌ كَرِيمٌ

چون افسونشان را شنید، نزدشان کس فرستاد و برای هر یک تا تکیه دهد، متکایی ترتیب داد و به هر یک کاردی داد، و گفت : بیرون آی تا تو را بنگرند چون او را دیدند، بزرگش شمردند و دست خویش ببریدند و گفتند : معاذالله ، این آدمی نیست ، این جز فرشته ای بزرگوار نیست

32

قَالَتْ فَذَلِكُنَّ الَّذِي لُمْتُنَّنِي فِيهِ وَلَقَدْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ فَاسَتَعْصَمَ وَلَئِن لَّمْ يَفْعَلْ مَا آمُرُهُ لَيُسْجَنَنَّ وَلَيَكُونًا مِّنَ الصَّاغِرِينَ

گفت : این همان است که مرا در باب او ملامت می کردید من در پی کامجویی، از او بودم و او خویشتن را نگه داشت اگر آنچه فرمانش می دهم نکند، به زندان خواهد افتاد و خوار خواهد شد

33

قَالَ رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَيَّ مِمَّا يَدْعُونَنِي إِلَيْهِ وَإِلاَّ تَصْرِفْ عَنِّي كَيْدَهُنَّ أَصْبُ إِلَيْهِنَّ وَأَكُن مِّنَ الْجَاهِلِينَ

گفت : ای پروردگار من ، برای من زندان دوست داشتنی تر است از آنچه مرا بدان می خوانند، و اگر مکر این زنان را از من نگردانی ، به آنها میل می کنم و در شمار نادانان در می آیم

34

فَاسْتَجَابَ لَهُ رَبُّهُ فَصَرَفَ عَنْهُ كَيْدَهُنَّ إِنَّهُ هُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ

پروردگارش دعایش را اجابت کرد و مکر زنان از او دور کرد زیرا خدا شنوا و داناست

35

ثُمَّ بَدَا لَهُم مِّن بَعْدِ مَا رَأَوُاْ الآيَاتِ لَيَسْجُنُنَّهُ حَتَّى حِينٍ

پس با آن نشانها که دیده بودند، تصمیم کردند که چندی به زندانش بیفکنند

36

وَدَخَلَ مَعَهُ السِّجْنَ فَتَيَانَ قَالَ أَحَدُهُمَآ إِنِّي أَرَانِي أَعْصِرُ خَمْرًا وَقَالَ الآخَرُ إِنِّي أَرَانِي أَحْمِلُ فَوْقَ رَأْسِي خُبْزًا تَأْكُلُ الطَّيْرُ مِنْهُ نَبِّئْنَا بِتَأْوِيلِهِ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ

دو جوان نیز با او به زندان افتادند یکی از آن دو گفت : در خواب ، خود، را دیدم که انگور می فشارم دیگری گفت : خود را دیدم که نان بر سر نهاده می برم و پرندگان از آن می خورند ما را از تعبیر آن آگاه کن ، که از نیکو کارانت می بینیم

37

قَالَ لاَ يَأْتِيكُمَا طَعَامٌ تُرْزَقَانِهِ إِلاَّ نَبَّأْتُكُمَا بِتَأْوِيلِهِ قَبْلَ أَن يَأْتِيكُمَا ذَلِكُمَا مِمَّا عَلَّمَنِي رَبِّي إِنِّي تَرَكْتُ مِلَّةَ قَوْمٍ لاَّ يُؤْمِنُونَ بِاللّهِ وَهُم بِالآخِرَةِ هُمْ كَافِرُونَ

گفت : طعام روزانه شما را هنوز نیاورده باشند که پیش از آن شما را ازتعبیر آن خوابها چنان که پروردگارم به من آموخته است خبر می دهم من کیش مردمی را که به خدای یکتا ایمان ندارند و به روز قیامت کافرند، ترک کرده ام

38

وَاتَّبَعْتُ مِلَّةَ آبَآئِـي إِبْرَاهِيمَ وَإِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ مَا كَانَ لَنَا أَن نُّشْرِكَ بِاللّهِ مِن شَيْءٍ ذَلِكَ مِن فَضْلِ اللّهِ عَلَيْنَا وَعَلَى النَّاسِ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَشْكُرُونَ

من پیرو کیش پدرانم ابراهیم و اسحاق و یعقوب هستم و ما را نسزد که، هیچ چیز را شریک خدا قرار دهیم این فضیلتی است که خدا بر ما و بر مردم دیگر ارزانی داشته است ولی بیشتر مردم ناسپاسند

39

يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَأَرْبَابٌ مُّتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ أَمِ اللّهُ الْوَاحِدُ الْقَهَّارُ

ای دو زندانی ، آیا خدایان متعدد بهتر است یا الله آن خداوند یکتای غالب بر همگان ?

40

مَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِهِ إِلاَّ أَسْمَاء سَمَّيْتُمُوهَا أَنتُمْ وَآبَآؤُكُم مَّا أَنزَلَ اللّهُ بِهَا مِن سُلْطَانٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ أَمَرَ أَلاَّ تَعْبُدُواْ إِلاَّ إِيَّاهُ ذَلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ

نمی پرستید سوای خدای یکتا، مگر بتانی را که خود و پدرانتان آنها را، به نامهایی خوانده اید و خدا حجتی بر اثبات آنها نازل نکرده است حکم جزحکم خدا نیست فرمان داده است که جز او را نپرستید این است دین راست و استوار، ولی بیشتر مردم نمی دانند

41

يَا صَاحِبَيِ السِّجْنِ أَمَّا أَحَدُكُمَا فَيَسْقِي رَبَّهُ خَمْرًا وَأَمَّا الآخَرُ فَيُصْلَبُ فَتَأْكُلُ الطَّيْرُ مِن رَّأْسِهِ قُضِيَ الأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيَانِ

ای دو زندانی ، اما یکی از شما برای مولای خویش شراب ریزد، اما دیگری را بر دار کنند و پرندگان سر او بخورند کاری که در باره آن نظر می خواستید به پایان آمده است

42

وَقَالَ لِلَّذِي ظَنَّ أَنَّهُ نَاجٍ مِّنْهُمَا اذْكُرْنِي عِندَ رَبِّكَ فَأَنسَاهُ الشَّيْطَانُ ذِكْرَ رَبِّهِ فَلَبِثَ فِي السِّجْنِ بِضْعَ سِنِينَ

به یکی از آن دو که می دانست رها می شود، گفت : مرا نزد مولای خود، یادکن اما شیطان از خاطرش زدود که پیش مولایش از او یاد کند، و چند سال در زندان بماند

43

وَقَالَ الْمَلِكُ إِنِّي أَرَى سَبْعَ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعَ سُنبُلاَتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ يَا أَيُّهَا الْمَلأُ أَفْتُونِي فِي رُؤْيَايَ إِن كُنتُمْ لِلرُّؤْيَا تَعْبُرُونَ

پادشاه گفت : در خواب هفت گاو فربه را دیده ام که آنها را هفت گاو لاغر می خورند و هفت خوشه سبز دیدم و هفت خوشه خشک ای خاصگان من ، خواب مرا تعبیر کنید، اگر تعبیر خواب می دانید

44

قَالُواْ أَضْغَاثُ أَحْلاَمٍ وَمَا نَحْنُ بِتَأْوِيلِ الأَحْلاَمِ بِعَالِمِينَ

گفتند: اینها خوابهای آشفته است و ما را به تعبیر این خوابها آگاهی، نیست

45

وَقَالَ الَّذِي نَجَا مِنْهُمَا وَادَّكَرَ بَعْدَ أُمَّةٍ أَنَاْ أُنَبِّئُكُم بِتَأْوِيلِهِ فَأَرْسِلُونِ

یکی از آن دو که رها شده بود و پس از مدتی به یادش آمده بود، گفت :من شما را از تعبیر آن آگاه می کنم مرا نزد او بفرستید

46

يُوسُفُ أَيُّهَا الصِّدِّيقُ أَفْتِنَا فِي سَبْعِ بَقَرَاتٍ سِمَانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌ عِجَافٌ وَسَبْعِ سُنبُلاَتٍ خُضْرٍ وَأُخَرَ يَابِسَاتٍ لَّعَلِّي أَرْجِعُ إِلَى النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَعْلَمُونَ

ای یوسف ، ای مرد راستگوی ، برای ما تعبیر کن که هفت گاو فربه را هفت گاو لاغر می خورند، و هفت خوشه سبز و هفت خوشه خشک باشد که من نزدمردم باز گردم و آنان آگاه گردند

47

قَالَ تَزْرَعُونَ سَبْعَ سِنِينَ دَأَبًا فَمَا حَصَدتُّمْ فَذَرُوهُ فِي سُنبُلِهِ إِلاَّ قَلِيلاً مِّمَّا تَأْكُلُونَ

گفت : هفت سال پی در پی بکارید و هر چه می دروید، جز اندکی که می، خورید، با خوشه انبار کنید

48

ثُمَّ يَأْتِي مِن بَعْدِ ذَلِكَ سَبْعٌ شِدَادٌ يَأْكُلْنَ مَا قَدَّمْتُمْ لَهُنَّ إِلاَّ قَلِيلاً مِّمَّا تُحْصِنُونَ

از آن پس هفت سال سخت می آید، و در آن هفت سال آنچه برایشان اندوخته اید بخورند مگر اندکی که نگه می دارید

49

ثُمَّ يَأْتِي مِن بَعْدِ ذَلِكَ عَامٌ فِيهِ يُغَاثُ النَّاسُ وَفِيهِ يَعْصِرُونَ

پس از آن سالی آید که مردمان را باران دهند و در آن سال افشردنیها را می فشرند

50

وَقَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ فَلَمَّا جَاءهُ الرَّسُولُ قَالَ ارْجِعْ إِلَى رَبِّكَ فَاسْأَلْهُ مَا بَالُ النِّسْوَةِ اللاَّتِي قَطَّعْنَ أَيْدِيَهُنَّ إِنَّ رَبِّي بِكَيْدِهِنَّ عَلِيمٌ

پادشاه گفت : نزد منش بیاورید چون فرستاده نزد او آمد، یوسف گفت: نزد، مولایت بازگرد و بپرس حکایت آن زنان که دستهای خود را بریدند چه بود ? که پروردگار من به مکرشان آگاه است

51

قَالَ مَا خَطْبُكُنَّ إِذْ رَاوَدتُّنَّ يُوسُفَ عَن نَّفْسِهِ قُلْنَ حَاشَ لِلّهِ مَا عَلِمْنَا عَلَيْهِ مِن سُوءٍ قَالَتِ امْرَأَةُ الْعَزِيزِ الآنَ حَصْحَصَ الْحَقُّ أَنَاْ رَاوَدتُّهُ عَن نَّفْسِهِ وَإِنَّهُ لَمِنَ الصَّادِقِينَ

گفت : ای زنان ، آنگاه که خواستار تن یوسف می بودید، حکایت شما چه بود ? گفتند: پناه بر خدا او را هیچ گناهکار نمی دانیم زن عزیز گفت: اکنون حق آشکار شد من خواستار تن او می بودم و او در زمره راستگویان است

52

ذَلِكَ لِيَعْلَمَ أَنِّي لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَيْبِ وَأَنَّ اللّهَ لاَ يَهْدِي كَيْدَ الْخَائِنِينَ

چنین شد تا بداند که من در غیبتش به او خیانت نکرده ام و خدا حیله خائنان را به هدف نمی رساند

53

وَمَا أُبَرِّىءُ نَفْسِي إِنَّ النَّفْسَ لأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلاَّ مَا رَحِمَ رَبِّيَ إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ

من خویشتن را بی گناه نمی دانم ، زیرا نفس ، آدمی را به بدی فرمان می، دهد مگر پروردگار من ببخشاید، زیرا پروردگار من آمرزنده و مهربان است

54

وَقَالَ الْمَلِكُ ائْتُونِي بِهِ أَسْتَخْلِصْهُ لِنَفْسِي فَلَمَّا كَلَّمَهُ قَالَ إِنَّكَ الْيَوْمَ لَدَيْنَا مِكِينٌ أَمِينٌ

پادشاه گفت : او را نزد من بیاورید تا همنشین خاص خود گردانم و چون با او سخن گفت ، گفت : تو از امروز نزد ما صاحب مکانت و امین هستی

55

قَالَ اجْعَلْنِي عَلَى خَزَآئِنِ الأَرْضِ إِنِّي حَفِيظٌ عَلِيمٌ

گفت : مرا بر خزاین این سرزمین بگمار که من نگهبانی دانایم

56

وَكَذَلِكَ مَكَّنِّا لِيُوسُفَ فِي الأَرْضِ يَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَيْثُ يَشَاء نُصِيبُ بِرَحْمَتِنَا مَن نَّشَاء وَلاَ نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ

اینچنین یوسف را در آن سرزمین مکانت دادیم هر جا که می خواست جای می، گرفت رحمت خود را به هر کس که بخواهیم ارزانی می داریم و پاداش نیکوکاران را ضایع نمی کنیم

57

وَلَأَجْرُ الآخِرَةِ خَيْرٌ لِّلَّذِينَ آمَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ

و هر آینه پاداش آنجهانی برای کسانی که ایمان آورده اند و پرهیزگاری می کنند، بهتر است

58

وَجَاء إِخْوَةُ يُوسُفَ فَدَخَلُواْ عَلَيْهِ فَعَرَفَهُمْ وَهُمْ لَهُ مُنكِرُونَ

برادران یوسف آمدند و بر او داخل شدند، آنها را شناخت و آنها نشناختندش

59

وَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمْ قَالَ ائْتُونِي بِأَخٍ لَّكُم مِّنْ أَبِيكُمْ أَلاَ تَرَوْنَ أَنِّي أُوفِي الْكَيْلَ وَأَنَاْ خَيْرُ الْمُنزِلِينَ

چون بارهایشان را مهیا ساخت ، گفت : برادر پدریتان را نیز نزد من بیاورید، آیا نمی بینید که پیمانه را کامل ادا می کنم و بهترین میزبانم ?

60

فَإِن لَّمْ تَأْتُونِي بِهِ فَلاَ كَيْلَ لَكُمْ عِندِي وَلاَ تَقْرَبُونِ

اگر او را نزد من نیاورید، پیمانه ای نزد من نخواهید داشت و به من، نزدیک مشوید

61

قَالُواْ سَنُرَاوِدُ عَنْهُ أَبَاهُ وَإِنَّا لَفَاعِلُونَ

گفتند: ما او را به اصرار از پدر خواهیم خواست و این کار را خواهیم کرد

62

وَقَالَ لِفِتْيَانِهِ اجْعَلُواْ بِضَاعَتَهُمْ فِي رِحَالِهِمْ لَعَلَّهُمْ يَعْرِفُونَهَا إِذَا انقَلَبُواْ إِلَى أَهْلِهِمْ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ

و به مردان خود گفت : سرمایه شان را در بارهایشان بنهید، باشد که چون نزد کسانشان باز گردند و آن را بیابند، باز آیند

63

فَلَمَّا رَجِعُوا إِلَى أَبِيهِمْ قَالُواْ يَا أَبَانَا مُنِعَ مِنَّا الْكَيْلُ فَأَرْسِلْ مَعَنَا أَخَانَا نَكْتَلْ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ

چون نزد پدر بازگشتند، گفتند: ای پدر، پیمانه از ما بر گرفته اند برادرمان را با ما بفرست تا پیمانه بازگیریم ما نگهدار او هستیم

64

قَالَ هَلْ آمَنُكُمْ عَلَيْهِ إِلاَّ كَمَا أَمِنتُكُمْ عَلَى أَخِيهِ مِن قَبْلُ فَاللّهُ خَيْرٌ حَافِظًا وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ

گفت : آیا او را به شما بسپارم ، همچنان که برادرش را پیش از این به شما، سپردم ? خدا بهترین نگهدار است و اوست مهربان ترین مهربانان

65

وَلَمَّا فَتَحُواْ مَتَاعَهُمْ وَجَدُواْ بِضَاعَتَهُمْ رُدَّتْ إِلَيْهِمْ قَالُواْ يَا أَبَانَا مَا نَبْغِي هَـذِهِ بِضَاعَتُنَا رُدَّتْ إِلَيْنَا وَنَمِيرُ أَهْلَنَا وَنَحْفَظُ أَخَانَا وَنَزْدَادُ كَيْلَ بَعِيرٍ ذَلِكَ كَيْلٌ يَسِيرٌ

چون بار خود گشودند، دیدند که سرمایه شان را پس داده اند گفتند: ای پدر، در طلب چه هستیم ? این سرمایه ماست که به ما پس داده اند برای کسان خود غله بیاوریم و برادرمان را حفظ کنیم و بار شتری افزون گیریم ،که آنچه داریم اندک است

66

قَالَ لَنْ أُرْسِلَهُ مَعَكُمْ حَتَّى تُؤْتُونِ مَوْثِقًا مِّنَ اللّهِ لَتَأْتُنَّنِي بِهِ إِلاَّ أَن يُحَاطَ بِكُمْ فَلَمَّا آتَوْهُ مَوْثِقَهُمْ قَالَ اللّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَكِيلٌ

گفت : هرگز او را با شما نمی فرستم ، تا با من به نام خدا پیمانی، ببندید که نزد منش باز می آورید مگر آنکه همه گرفتار شوید چون با او عهدکردند، گفت : خدا بر آنچه می گوییم گواه است

67

وَقَالَ يَا بَنِيَّ لاَ تَدْخُلُواْ مِن بَابٍ وَاحِدٍ وَادْخُلُواْ مِنْ أَبْوَابٍ مُّتَفَرِّقَةٍ وَمَا أُغْنِي عَنكُم مِّنَ اللّهِ مِن شَيْءٍ إِنِ الْحُكْمُ إِلاَّ لِلّهِ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَعَلَيْهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ

گفت : ای پسران من ، از یک دروازه داخل مشوید، از دروازه های مختلف داخل شوید و من قضای خدا را از سر شما دفع نتوانم کرد و هیچ فرمانی جزفرمان خدا نیست بر او توکل کردم و توکل کنندگان بر او توکل کنند

68

وَلَمَّا دَخَلُواْ مِنْ حَيْثُ أَمَرَهُمْ أَبُوهُم مَّا كَانَ يُغْنِي عَنْهُم مِّنَ اللّهِ مِن شَيْءٍ إِلاَّ حَاجَةً فِي نَفْسِ يَعْقُوبَ قَضَاهَا وَإِنَّهُ لَذُو عِلْمٍ لِّمَا عَلَّمْنَاهُ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ

چون از جایی که پدر فرمان داده بود داخل شدند، این کار در برابر، اراده خدا سودشان نبخشید تنها نیازی در ضمیر یعقوب بود که آن را آشکار ساخت، زیرا او را علمی بود که خود به او آموخته بودیم ولی بیشتر مردم نمی دانند

69

وَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَى يُوسُفَ آوَى إِلَيْهِ أَخَاهُ قَالَ إِنِّي أَنَاْ أَخُوكَ فَلاَ تَبْتَئِسْ بِمَا كَانُواْ يَعْمَلُونَ

چون بر یوسف داخل شدند، برادرش را نزد خود جای داد گفت : من برادرتو هستم از کاری که اینان کرده اند اندوهگین مباش

70

فَلَمَّا جَهَّزَهُم بِجَهَازِهِمْ جَعَلَ السِّقَايَةَ فِي رَحْلِ أَخِيهِ ثُمَّ أَذَّنَ مُؤَذِّنٌ أَيَّتُهَا الْعِيرُ إِنَّكُمْ لَسَارِقُونَ

چون بارهایشان را مهیا کرد، جام را در بار برادر نهاد آنگاه منادی، ندا داد: ای کاروانیان ، شما دزدانید

71

قَالُواْ وَأَقْبَلُواْ عَلَيْهِم مَّاذَا تَفْقِدُونَ

کاروانیان بازگشتند و گفتند: چه گم کرده اید ?

72

قَالُواْ نَفْقِدُ صُوَاعَ الْمَلِكِ وَلِمَن جَاء بِهِ حِمْلُ بَعِيرٍ وَأَنَاْ بِهِ زَعِيمٌ

گفتند: جام پادشاه را و هر که بیاوردش او را بار شتری است و من ضمانت می کنم

73

قَالُواْ تَاللّهِ لَقَدْ عَلِمْتُم مَّا جِئْنَا لِنُفْسِدَ فِي الأَرْضِ وَمَا كُنَّا سَارِقِينَ

گفتند: خدا را، شما خود می دانید که ما فساد کردن را در این سرزمین، نیامده ایم و دزد نبوده ایم

74

قَالُواْ فَمَا جَزَآؤُهُ إِن كُنتُمْ كَاذِبِينَ

گفتند: اگر دروغ گفته باشید جزای دزد چیست ?

75

قَالُواْ جَزَآؤُهُ مَن وُجِدَ فِي رَحْلِهِ فَهُوَ جَزَاؤُهُ كَذَلِكَ نَجْزِي الظَّالِمِينَ

گفتند: جزایش همان کسی است که در بار او یافته شود پس او خود جزای عمل خود است و ما گنهکاران را چنین جزا دهیم

76

فَبَدَأَ بِأَوْعِيَتِهِمْ قَبْلَ وِعَاء أَخِيهِ ثُمَّ اسْتَخْرَجَهَا مِن وِعَاء أَخِيهِ كَذَلِكَ كِدْنَا لِيُوسُفَ مَا كَانَ لِيَأْخُذَ أَخَاهُ فِي دِينِ الْمَلِكِ إِلاَّ أَن يَشَاء اللّهُ نَرْفَعُ دَرَجَاتٍ مِّن نَّشَاء وَفَوْقَ كُلِّ ذِي عِلْمٍ عَلِيمٌ

پیش از بار برادر به بار آنها پرداخت ، آنگاه از بار برادرش بیرونش آورد، حیله ای این سان به یوسف آموختیم در آیین آن پادشاه ، گرفتن برادر حق او نبود، چیزی بود که خدا می خواست هر کس را که بخواهیم به درجاتی بالا می بریم و فراز هر دانایی داناتری است

77

قَالُواْ إِن يَسْرِقْ فَقَدْ سَرَقَ أَخٌ لَّهُ مِن قَبْلُ فَأَسَرَّهَا يُوسُفُ فِي نَفْسِهِ وَلَمْ يُبْدِهَا لَهُمْ قَالَ أَنتُمْ شَرٌّ مَّكَانًا وَاللّهُ أَعْلَمْ بِمَا تَصِفُونَ

گفتند: اگر او دزدی کرده ، برادرش نیز پیش از این دزدی کرده بود یوسف جواب آن سخن در دل پنهان داشت و هیچ اظهار نکرد و گفت : شما در وضعی بدتر هستید و خدا به بهتانی که می زنید آگاه تر است

78

قَالُواْ يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ إِنَّ لَهُ أَبًا شَيْخًا كَبِيرًا فَخُذْ أَحَدَنَا مَكَانَهُ إِنَّا نَرَاكَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ

گفتند: ای پادشاه ، او را پدری است سالخورده یکی از ما را به جای اوبگیر، که از نیکوکارانت می بینیم

79

قَالَ مَعَاذَ اللّهِ أَن نَّأْخُذَ إِلاَّ مَن وَجَدْنَا مَتَاعَنَا عِندَهُ إِنَّـآ إِذًا لَّظَالِمُونَ

گفت : معاذالله که جز آن کس را که کالای خویش نزد او یافته ایم بگیریم، اگر چنین کنیم از ستمکاران خواهیم بود

80

فَلَمَّا اسْتَيْأَسُواْ مِنْهُ خَلَصُواْ نَجِيًّا قَالَ كَبِيرُهُمْ أَلَمْ تَعْلَمُواْ أَنَّ أَبَاكُمْ قَدْ أَخَذَ عَلَيْكُم مَّوْثِقًا مِّنَ اللّهِ وَمِن قَبْلُ مَا فَرَّطتُمْ فِي يُوسُفَ فَلَنْ أَبْرَحَ الأَرْضَ حَتَّىَ يَأْذَنَ لِي أَبِي أَوْ يَحْكُمَ اللّهُ لِي وَهُوَ خَيْرُ الْحَاكِمِينَ

چون از او نومید شدند، مشاورت را به کناری رفتند و بزرگ ترینشان گفت:، آیا نمی دانید که پدرتان از شما به نام خدا پیمان گرفته و پیش از این نیز در حق یوسف تقصیر کرده اید ? من از این سرزمین بیرون نمی آیم تا پدر مرا رخصت دهد، یا خدا در باره من داوری کند، که او بهترین داوران است

81

ارْجِعُواْ إِلَى أَبِيكُمْ فَقُولُواْ يَا أَبَانَا إِنَّ ابْنَكَ سَرَقَ وَمَا شَهِدْنَا إِلاَّ بِمَا عَلِمْنَا وَمَا كُنَّا لِلْغَيْبِ حَافِظِينَ

نزد پدر بازگردید و بگویید: ای پدر، پسرت دزدی کرد و ما جز به آنچه می دانیم شهادت نمی دهیم و از غیب نیز آگاه نیستیم

82

وَاسْأَلِ الْقَرْيَةَ الَّتِي كُنَّا فِيهَا وَالْعِيْرَ الَّتِي أَقْبَلْنَا فِيهَا وَإِنَّا لَصَادِقُونَ

از شهری که در آن بوده ایم و از کاروانی که همراهش آمده ایم بپرس ، که ما راست می گوییم

83

قَالَ بَلْ سَوَّلَتْ لَكُمْ أَنفُسُكُمْ أَمْرًا فَصَبْرٌ جَمِيلٌ عَسَى اللّهُ أَن يَأْتِيَنِي بِهِمْ جَمِيعًا إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ

گفت : نه ، نفس شما کاری را در نظرتان بیاراست و مرا صبر جمیل بهتر است، شاید خدا همه را به من بازگرداند که او دانا و حکیم است

84

وَتَوَلَّى عَنْهُمْ وَقَالَ يَا أَسَفَى عَلَى يُوسُفَ وَابْيَضَّتْ عَيْنَاهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَ كَظِيمٌ

روی خود از آنها بگردانید و گفت : ای اندوها بر یوسف و چشمانش از غم سپیدی گرفت و همچنان خشم خود فرو می خورد

85

قَالُواْ تَالله تَفْتَأُ تَذْكُرُ يُوسُفَ حَتَّى تَكُونَ حَرَضًا أَوْ تَكُونَ مِنَ الْهَالِكِينَ

گفتند: به خدا سوگند پیوسته یوسف را یاد می کنی تا بیمار گردی یا بمیری

86

قَالَ إِنَّمَا أَشْكُو بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللّهِ وَأَعْلَمُ مِنَ اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ

گفت : جز این نیست که شرح اندوه خویش تنها با خدا می گویم زیرا آنچه من از خدا می دانم شما نمی دانید

87

يَا بَنِيَّ اذْهَبُواْ فَتَحَسَّسُواْ مِن يُوسُفَ وَأَخِيهِ وَلاَ تَيْأَسُواْ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِنَّهُ لاَ يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللّهِ إِلاَّ الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ

ای پسران من ، بروید و یوسف و برادرش را بجویید و از رحمت خدا، مایوس مشوید، زیرا تنها کافران از رحمت خدا مایوس می شوند

88

فَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَيْهِ قَالُواْ يَا أَيُّهَا الْعَزِيزُ مَسَّنَا وَأَهْلَنَا الضُّرُّ وَجِئْنَا بِبِضَاعَةٍ مُّزْجَاةٍ فَأَوْفِ لَنَا الْكَيْلَ وَتَصَدَّقْ عَلَيْنَآ إِنَّ اللّهَ يَجْزِي الْمُتَصَدِّقِينَ

چون بر یوسف داخل شدند، گفتند: ای عزیز، ما و کسانمان به گرسنگی افتاده ایم و با سرمایه ای اندک آمده ایم ، پیمانه ما را تمام ادا کن و برما صدقه بده ، زیرا خدا صدقه دهندگان را دوست دارد

89

قَالَ هَلْ عَلِمْتُم مَّا فَعَلْتُم بِيُوسُفَ وَأَخِيهِ إِذْ أَنتُمْ جَاهِلُونَ

گفت : می دانید که از روی نادانی با یوسف و برادرش چه کردید ?

90

قَالُواْ أَإِنَّكَ لَأَنتَ يُوسُفُ قَالَ أَنَاْ يُوسُفُ وَهَـذَا أَخِي قَدْ مَنَّ اللّهُ عَلَيْنَا إِنَّهُ مَن يَتَّقِ وَيِصْبِرْ فَإِنَّ اللّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ

، گفتند: آیا به حقیقت تو یوسفی ? گفت : من یوسفم ، و این برادر من است و خدا به ما نعمت داد زیرا هر کس که پرهیزگاری کند و شکیبایی ورزد، خدا مزدش را تباه نمی سازد

91

قَالُواْ تَاللّهِ لَقَدْ آثَرَكَ اللّهُ عَلَيْنَا وَإِن كُنَّا لَخَاطِئِينَ

گفتند: به خدا سوگند که خدا تو را بر ما فضیلت داد و ما خطاکار بودیم

92

قَالَ لاَ تَثْرَيبَ عَلَيْكُمُ الْيَوْمَ يَغْفِرُ اللّهُ لَكُمْ وَهُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ

گفت : امروز شما را سرزنش نباید کرد، خدا شما را می بخشاید که او، مهربان ترین مهربانان است

93

اذْهَبُواْ بِقَمِيصِي هَـذَا فَأَلْقُوهُ عَلَى وَجْهِ أَبِي يَأْتِ بَصِيرًا وَأْتُونِي بِأَهْلِكُمْ أَجْمَعِينَ

این جامه مرا ببرید و بر روی پدرم اندازید تا بینا گردد و همه کسان خود را نزد من بیاورید

94

وَلَمَّا فَصَلَتِ الْعِيرُ قَالَ أَبُوهُمْ إِنِّي لَأَجِدُ رِيحَ يُوسُفَ لَوْلاَ أَن تُفَنِّدُونِ

چون کاروان به راه افتاد، پدرشان گفت : اگر مرا دیوانه نخوانید بوی یوسف می شنوم

95

قَالُواْ تَاللّهِ إِنَّكَ لَفِي ضَلاَلِكَ الْقَدِيمِ

گفتند: به خدا سوگند که تو در همان ضلالت دیرینه خویش هستی

96

فَلَمَّا أَن جَاء الْبَشِيرُ أَلْقَاهُ عَلَى وَجْهِهِ فَارْتَدَّ بَصِيرًا قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكُمْ إِنِّي أَعْلَمُ مِنَ اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ

چون مژده دهنده آمد و جامه بر روی او انداخت ، بینا گشت گفت :، آیانگفتمتان که آنچه من از خدا می دانم شما نمی دانید ?

97

قَالُواْ يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ

گفتند: ای پدر برای گناهان ما آمرزش بخواه که ما خطاکار بوده ایم

98

قَالَ سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّيَ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ

گفت : از پروردگارم برای شما آمرزش خواهم خواست ، او آمرزنده و مهربان است

99

فَلَمَّا دَخَلُواْ عَلَى يُوسُفَ آوَى إِلَيْهِ أَبَوَيْهِ وَقَالَ ادْخُلُواْ مِصْرَ إِن شَاء اللّهُ آمِنِينَ

چون بر یوسف داخل شدند، پدر و مادر را نزد خود جای داد و گفت : به مصر، درآیید که اگر خدا بخواهد در امان خواهید بود

100

وَرَفَعَ أَبَوَيْهِ عَلَى الْعَرْشِ وَخَرُّواْ لَهُ سُجَّدًا وَقَالَ يَا أَبَتِ هَـذَا تَأْوِيلُ رُؤْيَايَ مِن قَبْلُ قَدْ جَعَلَهَا رَبِّي حَقًّا وَقَدْ أَحْسَنَ بَي إِذْ أَخْرَجَنِي مِنَ السِّجْنِ وَجَاء بِكُم مِّنَ الْبَدْوِ مِن بَعْدِ أَن نَّزغَ الشَّيْطَانُ بَيْنِي وَبَيْنَ إِخْوَتِي إِنَّ رَبِّي لَطِيفٌ لِّمَا يَشَاء إِنَّهُ هُوَ الْعَلِيمُ الْحَكِيمُ

پدر و مادر را بر تخت فرا برد و همه در برابر او به سجده در آمدند گفت : ای پدر، این است تعبیر آن خواب من که اینک پروردگارم آن را تحقق بخشیده است و چقدر به من نیکی کرده است آنگاه که مرا از زندان برهانید و پس از آنکه شیطان میان من و برادرانم فساد کرده بود، شما را از بادیه به اینجا آورد پروردگار من به هر چه اراده کند دقیق است ، که او دانا و حکیم است

101

رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ أَنتَ وَلِيِّي فِي الدُّنُيَا وَالآخِرَةِ تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ

ای پروردگار من ، مرا فرمانروایی دادی و مرا علم تعبیر خواب آموختی ای، آفریننده آسمانها و زمین ، تو در دنیا و آخرت کارساز منی مرا مسلمان بمیران و قرین شایستگان ساز

109

وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِم مِّنْ أَهْلِ الْقُرَى أَفَلَمْ يَسِيرُواْ فِي الأَرْضِ فَيَنظُرُواْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَلَدَارُ الآخِرَةِ خَيْرٌ لِّلَّذِينَ اتَّقَواْ أَفَلاَ تَعْقِلُونَ

و ما پیش از تو به رسالت نفرستادیم مگر مردانی را از مردم قریه ها که به آنها وحی می کردیم آیا در روی زمین نمی گردند تا بنگرند که پایان کار پیشینیانشان چه بوده است ? و سرای آخرت پرهیزگاران را بهتر است ، چرا نمی اندیشید ?

110

حَتَّى إِذَا اسْتَيْأَسَ الرُّسُلُ وَظَنُّواْ أَنَّهُمْ قَدْ كُذِبُواْ جَاءهُمْ نَصْرُنَا فَنُجِّيَ مَن نَّشَاء وَلاَ يُرَدُّ بَأْسُنَا عَنِ الْقَوْمِ الْمُجْرِمِينَ

چون پیامبران نومید شدند و چنان دانستند که آنها را تکذیب می کنند،، یاریشان کردیم و هر که را که خواستیم نجات دادیم و عذاب ما از مردم گنهکار باز گردانیده نشود



شنبه 30 خرداد 1394برچسب:, :: 16:32 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره رعد

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

32

وَلَقَدِ اسْتُهْزِىءَ بِرُسُلٍ مِّن قَبْلِكَ فَأَمْلَيْتُ لِلَّذِينَ كَفَرُواْ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ

پیامبرانی هم که پیش از تو بودند به استهزار گرفته شدند من به، کافران مهلت دادم ، آنگاه همه را فرو گرفتم و آن عقوبت من چه سخت بود

38

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلاً مِّن قَبْلِكَ وَجَعَلْنَا لَهُمْ أَزْوَاجًا وَذُرِّيَّةً وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَن يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ لِكُلِّ أَجَلٍ كِتَابٌ

به تحقیق پیش از تو پیامبرانی فرستاده ایم و برایشان همسران و فرزندان قرار داده ایم و هیچ پیامبری را حق آن نبود که جز به فرمان خدا آیتی بیاورد و هر امری را زمانی مکتوب است



شنبه 30 خرداد 1394برچسب:, :: 16:21 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره ابراهیم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

4

وَمَا أَرْسَلْنَا مِن رَّسُولٍ إِلاَّ بِلِسَانِ قَوْمِهِ لِيُبَيِّنَ لَهُمْ فَيُضِلُّ اللّهُ مَن يَشَاء وَيَهْدِي مَن يَشَاء وَهُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

هیچ پیامبری را جز به زبان مردمش نفرستادیم ، تا بتواند پیام خدا را، برایشان بیان کند پس خدا هر که را بخواهد گمراه می کند و هر که را بخواهد هدایت می کند و اوست پیروزمند و حکیم

5

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا أَنْ أَخْرِجْ قَوْمَكَ مِنَ الظُّلُمَاتِ إِلَى النُّورِ وَذَكِّرْهُمْ بِأَيَّامِ اللّهِ إِنَّ فِي ذَلِكَ لآيَاتٍ لِّكُلِّ صَبَّارٍ شَكُورٍ

موسی را با آیات خود فرستادیم که : قوم خود را از تاریکی به روشنایی بیرون آر، و روزهای خدا را به یادشان بیاور و در این برای هر شکیبای شکرگزار، عبرتهایی است

6

وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ اذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ أَنجَاكُم مِّنْ آلِ فِرْعَوْنَ يَسُومُونَكُمْ سُوءَ الْعَذَابِ وَيُذَبِّحُونَ أَبْنَاءكُمْ وَيَسْتَحْيُونَ نِسَاءكُمْ وَفِي ذَلِكُم بَلاء مِّن رَّبِّكُمْ عَظِيمٌ

و موسی به قوم خود گفت : نعمتی را که خدا بر شما ارزانی داشته است به یاد، آورید، آنگاه که شما را از فرعونیان رهانید به سختی آزارتان می کردند و پسرانتان را می کشتند و زنانتان را زنده می گذاشتند و در این از جانب پروردگارتان برای شما آزمایشی بزرگ بود

7

وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِن شَكَرْتُمْ لأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ

و پروردگارتان اعلام کرد که اگر مرا سپاس گویید، بر نعمت شما می افزایم، و اگر کفران کنید، بدانید که عذاب من سخت است

8

وَقَالَ مُوسَى إِن تَكْفُرُواْ أَنتُمْ وَمَن فِي الأَرْضِ جَمِيعًا فَإِنَّ اللّهَ لَغَنِيٌّ حَمِيدٌ

و موسی گفت : اگر شما و همه مردم روی زمین کافر شوید، خدا بی نیاز و در خور ستایش است

9

أَلَمْ يَأْتِكُمْ نَبَأُ الَّذِينَ مِن قَبْلِكُمْ قَوْمِ نُوحٍ وَعَادٍ وَثَمُودَ وَالَّذِينَ مِن بَعْدِهِمْ لاَ يَعْلَمُهُمْ إِلاَّ اللّهُ جَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَرَدُّواْ أَيْدِيَهُمْ فِي أَفْوَاهِهِمْ وَقَالُواْ إِنَّا كَفَرْنَا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ وَإِنَّا لَفِي شَكٍّ مِّمَّا تَدْعُونَنَا إِلَيْهِ مُرِيبٍ

آیا خبر کسانی که پیش از شما بوده اند، چون قوم نوح و عاد و ثمود و نیز، کسانی که بعد از آنها بوده اند، به شما نرسیده است ? جز خدا کسی را از آنان آگاهی نیست پیامبرانشان همراه با دلایل روشن آمدند و آنها دست بر دهان بردند و گفتند: ما به آنچه بدان مامور شده اید ایمان نمی آوریم و در چیزی که ما را بدان می خوانید سخت در تردید هستیم

10

قَالَتْ رُسُلُهُمْ أَفِي اللّهِ شَكٌّ فَاطِرِ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ يَدْعُوكُمْ لِيَغْفِرَ لَكُم مِّن ذُنُوبِكُمْ وَيُؤَخِّرَكُمْ إِلَى أَجَلٍ مُّسَـمًّى قَالُواْ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا تُرِيدُونَ أَن تَصُدُّونَا عَمَّا كَانَ يَعْبُدُ آبَآؤُنَا فَأْتُونَا بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ

پیامبرانشان گفتند: آیا در خدا آن آفریننده آسمانها و زمین شکی هست ?شما را فرا می خواند تا گناهانتان را بیامرزد و تا مدتی معین عذاب شما را به تاخیر می اندازد گفتند: شما جز مردمانی همانند ما نیستید می خواهید ما را از آنچه پدرانمان می پرستیدند بازدارید برای ما دلیلی روشن بیاورید

11

قَالَتْ لَهُمْ رُسُلُهُمْ إِن نَّحْنُ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ وَلَـكِنَّ اللّهَ يَمُنُّ عَلَى مَن يَشَاء مِنْ عِبَادِهِ وَمَا كَانَ لَنَا أَن نَّأْتِيَكُم بِسُلْطَانٍ إِلاَّ بِإِذْنِ اللّهِ وَعلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُؤْمِنُونَ

پیامبرانشان گفتند: ما جز مردمانی همانند شما نیستیم ولی خدا بر هر، یک از بندگانش که بخواهد منت نهد ما را نسزد که برای شما دلیلی ، جز به فرمان خدا، بیاوریم و مؤمنان بر خدا توکل کنند

12

وَمَا لَنَا أَلاَّ نَتَوَكَّلَ عَلَى اللّهِ وَقَدْ هَدَانَا سُبُلَنَا وَلَنَصْبِرَنَّ عَلَى مَا آذَيْتُمُونَا وَعَلَى اللّهِ فَلْيَتَوَكَّلِ الْمُتَوَكِّلُونَ

چرا بر خدا توکل نکنیم ، و حال آنکه او راه ما را به ما بنمود ? و ما، برآزاری که به ما می رسانید صبر خواهیم کرد و توکل کنندگان بر خدا توکل کنند

13

وَقَالَ الَّذِينَ كَفَرُواْ لِرُسُلِهِمْ لَنُخْرِجَنَّـكُم مِّنْ أَرْضِنَآ أَوْ لَتَعُودُنَّ فِي مِلَّتِنَا فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ رَبُّهُمْ لَنُهْلِكَنَّ الظَّالِمِينَ

کافران به پیامبرانشان گفتند: یا شما را از سرزمین خود می رانیم یا به کیش ما بازگردید پس پروردگارشان به پیامبران وحی کرد که : ستمکاران را هلاک خواهیم کرد

35

وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ رَبِّ اجْعَلْ هَـذَا الْبَلَدَ آمِنًا وَاجْنُبْنِي وَبَنِيَّ أَن نَّعْبُدَ الأَصْنَامَ

و ابراهیم گفت : ای پروردگار من ، این سرزمین را ایمن گردان و مرا و فرزندانم را از پرستش بتان دور بدار

36

رَبِّ إِنَّهُنَّ أَضْلَلْنَ كَثِيرًا مِّنَ النَّاسِ فَمَن تَبِعَنِي فَإِنَّهُ مِنِّي وَمَنْ عَصَانِي فَإِنَّكَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ

ای پروردگار من ، اینها بسیاری از مردم را گمراه کرده اند، پس هر کس که از من پیروی کند از من است و هر کس فرمان من نبرد، تو آمرزنده و مهربانی

37

رَّبَّنَا إِنِّي أَسْكَنتُ مِن ذُرِّيَّتِي بِوَادٍ غَيْرِ ذِي زَرْعٍ عِندَ بَيْتِكَ الْمُحَرَّمِ رَبَّنَا لِيُقِيمُواْ الصَّلاَةَ فَاجْعَلْ أَفْئِدَةً مِّنَ النَّاسِ تَهْوِي إِلَيْهِمْ وَارْزُقْهُم مِّنَ الثَّمَرَاتِ لَعَلَّهُمْ يَشْكُرُونَ

ای پروردگار ما، برخی از فرزندانم را به وادیی بی هیچ کشته ای ،، نزدیک خانه گرامی تو جای دادم ، ای پروردگار ما، تا نماز بگزارند دلهای مردمان چنان کن که هوای آنها کند و از هر ثمره ای روزیشان ده ، باشد که سپاس گزارند

38

رَبَّنَا إِنَّكَ تَعْلَمُ مَا نُخْفِي وَمَا نُعْلِنُ وَمَا يَخْفَى عَلَى اللّهِ مِن شَيْءٍ فَي الأَرْضِ وَلاَ فِي السَّمَاء

ای پروردگار ما، هر چه را پنهان می داریم یا آشکار می سازیم تو بدان آگاهی و بر خدا هیچ چیز در زمین و آسمان پوشیده نیست

39

الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي وَهَبَ لِي عَلَى الْكِبَرِ إِسْمَاعِيلَ وَإِسْحَقَ إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَاء

سپاس خدایی را که در این پیری اسماعیل و اسحاق را به من عطا کرد، پروردگار من دعاها را می شنود

40

رَبِّ اجْعَلْنِي مُقِيمَ الصَّلاَةِ وَمِن ذُرِّيَّتِي رَبَّنَا وَتَقَبَّلْ دُعَاء

ای پروردگار من ، مرا و فرزندان مرا بر پای دارندگان نماز گردان ای پروردگار ما، دعای مرا بپذیر

41

رَبَّنَا اغْفِرْ لِي وَلِوَالِدَيَّ وَلِلْمُؤْمِنِينَ يَوْمَ يَقُومُ الْحِسَابُ

ای پروردگار ما، مرا و پدر و مادرم و همه مؤمنان را در روز شمار بیامرز

 



شنبه 30 خرداد 1394برچسب:, :: 13:56 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره حجر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

10

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ فِي شِيَعِ الأَوَّلِينَ

و ما رسولان خود را پیش از تو به میان اقوام پیشین فرستاده ایم

11

وَمَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِؤُونَ

هیچ، پیامبری بر آنها مبعوث نشد، جز آنکه مسخره اش کردند

12

كَذَلِكَ نَسْلُكُهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ

راهش را در دل مجرمان اینچنین می گشاییم

13

لاَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَقَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الأَوَّلِينَ

به آن ایمان نمی آورند و سنت پیشینیان چنین بوده است

51

وَنَبِّئْهُمْ عَن ضَيْفِ إِ بْراَهِيمَ

و از مهمانان ابراهیم خبردارشان کن

52

إِذْ دَخَلُواْ عَلَيْهِ فَقَالُواْ سَلامًا قَالَ إِنَّا مِنكُمْ وَجِلُونَ

آنگاه که بر او داخل شدند و گفتند: سلام ابراهیم گفت : ما از شما، می ترسیم

53

قَالُواْ لاَ تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ عَلِيمٍ

گفتند: مترس ، ما تو را به پسری دانا بشارت می دهیم

54

قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِي عَلَى أَن مَّسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ

گفت : آیا مرا بشارت می دهید با آنکه پیر شده ام ? به چه چیز بشارتم می دهید ?

55

قَالُواْ بَشَّرْنَاكَ بِالْحَقِّ فَلاَ تَكُن مِّنَ الْقَانِطِينَ

گفتند: به حق بشارتت دادیم ، از نومیدان مباش

56

قَالَ وَمَن يَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّآلُّونَ

گفت : جز گمراهان چه کسی از رحمت پروردگارش نومید می شود ?

57

قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ

گفت : ای رسولان ، کار شما چیست ?

58

قَالُواْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِمِينَ

گفتند: ما را بر سر مردمی گنهکار، فرستاده اند

59

إِلاَّ آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِينَ

مگر خاندان لوط، که همه را نجات می دهیم ،

60

إِلاَّ امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَا إِنَّهَا لَمِنَ الْغَابِرِينَ

جز زنش را که مقرر کرده ایم که از باقی ماندگان باشد

61

فَلَمَّا جَاء آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ

چون رسولان نزد خاندان لوط آمدند،

62

قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ مُّنكَرُونَ

لوط گفت : شما بیگانه اید

63

قَالُواْ بَلْ جِئْنَاكَ بِمَا كَانُواْ فِيهِ يَمْتَرُونَ

گفتند: نه ، چیزی را که در آن شک می کردند آورده ایم

64

وَأَتَيْنَاكَ بَالْحَقِّ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ

ما تو را خبر راست آورده ایم و ما راستگویانیم

65

فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّيْلِ وَاتَّبِعْ أَدْبَارَهُمْ وَلاَ يَلْتَفِتْ مِنكُمْ أَحَدٌ وَامْضُواْ حَيْثُ تُؤْمَرُونَ

چون پاسی از شب بگذرد، خاندان خود را بیرون ببر و خود از پی آنها رو، و نباید هیچ یک از شما به عقب بنگرد به هر جا که فرمانتان داده اند بروید

66

وَقَضَيْنَا إِلَيْهِ ذَلِكَ الأَمْرَ أَنَّ دَابِرَ هَؤُلاء مَقْطُوعٌ مُّصْبِحِينَ

و برای او حادثه را حکایت کردیم که چون صبح فرا رسد ریشه آنها برکنده شود

67

وَجَاء أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ

اهل شهر شادی کنان آمدند

68

قَالَ إِنَّ هَؤُلاء ضَيْفِي فَلاَ تَفْضَحُونِ

گفت : اینان مهمانان منند، مرا رسوا مکنید

69

وَاتَّقُوا اللّهَ وَلاَ تُخْزُونِ

از خداوند بترسید و مرا شرمسار مسازید

70

قَالُوا أَوَلَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعَالَمِينَ

گفتند: مگر تو را از مردم منع نکرده بودیم ?

71

قَالَ هَؤُلاء بَنَاتِي إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ

گفت : اگر قصدی دارید، اینک دختران من هستند

 



شنبه 30 خرداد 1394برچسب:, :: 13:40 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره نحل

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

43

وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ

اگر خود نمی دانید، از اهل کتاب بپرسید که ما، پیش از تو، به رسالت، نفرستادیم مگر مردانی را که به آنها وحی می فرستادیم ،

44

بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ

همراه با دلایل روشن و کتابها و بر تو نیز قرآن را نازل کردیم تا آنچه رابرای مردم نازل شده است برایشان بیان کنی و باشد که بیندیشند

63

تَاللّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِّن قَبْلِكَ فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ

به خدا سوگند که برای مردمی هم که پیش از تو بوده اند پیامبرانی فرستاده ایم ولی شیطان اعمالشان را در چشمشان بیاراست و در آن روز شیطان دوستشان خواهد بود و آنها راست عذابی دردآور

120

إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ

ابراهیم بزرگوار مردی بود به فرمان خدا برپای ایستاد و صاحب دین حنیف بود و از مشرکان نبود،

121

شَاكِرًا لِّأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ

و سپاسگزار نعمتهای او بود، خداوندش برگزید و به راه راست هدایت کرد

122

وَآتَيْنَاهُ فِي الْدُّنْيَا حَسَنَةً وَإِنَّهُ فِي الآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ

در دنیا به او نیکی عنایت کردیم و در آخرت از صالحان است



شنبه 30 خرداد 1394برچسب:, :: 13:29 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره اسراء

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

2

وَآتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِّبَنِي إِسْرَائِيلَ أَلاَّ تَتَّخِذُواْ مِن دُونِي وَكِيلاً

و آن کتا ب را به موسی دادیم و آن را راهنمای بنی اسرائیل گردانیدیم که:، جز من کارسازی برمگزینید

3

ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ كَانَ عَبْدًا شَكُورًا

ای فرزندان مردمی که با نوح در کشتیشان نشاندیم ، بدانید که او بنده ای سپاسگزار بود

17

وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنَ الْقُرُونِ مِن بَعْدِ نُوحٍ وَكَفَى بِرَبِّكَ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًَا بَصِيرًا

بعد از نوح چه بسیار مردمی را هلاک کرده ایم و پروردگار تو آگاهی یافتن و دیدن گناهان بندگانش را کافی است

61

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلآئِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إَلاَّ إِبْلِيسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِينًا

و به فرشتگان گفتیم : آدم را سجده کنید همگان جز ابلیس سجده کردند گفت،: آیا برای کسی که از گل آفریده ای سجده کنم ?

77

سُنَّةَ مَن قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِن رُّسُلِنَا وَلاَ تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلاً

سنت خدا در باره پیامبرانی که پیش از تو فرستاده ایم چنین است و سنت ما را تغییر پذیر نیابی

101

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى تِسْعَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ فَاسْأَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ إِذْ جَاءهُمْ فَقَالَ لَهُ فِرْعَونُ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا مُوسَى مَسْحُورًا

از بنی اسرائیل بپرس ، که چون موسی نزد آنان آمد، به او نه نشانه، آشکار داده بودیم و فرعون به او گفت : ای موسی ، پندارم که تو را جادو کرده باشند

102

قَالَ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنزَلَ هَـؤُلاء إِلاَّ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ بَصَآئِرَ وَإِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا فِرْعَونُ مَثْبُورًا

گفت : به حقیقت می دانی این نشانه های آشکار را جز پروردگار آسمانها وزمین نفرستاده است و من ای فرعون ، تو را به یقین هلاک شده می بینم

103

فَأَرَادَ أَن يَسْتَفِزَّهُم مِّنَ الأَرْضِ فَأَغْرَقْنَاهُ وَمَن مَّعَهُ جَمِيعًا

فرعون قصد آن داشت که ایشان را از آن سرزمین برکند، ولی ما او و همه همراهانش را غرقه ساختیم

 



شنبه 30 خرداد 1394برچسب:, :: 12:41 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره کهف

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

9

أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا

آیا پنداشته ای که اصحاب کهف و رقیم از نشانه های شگفت انگیز ما بوده اند، ?

10

إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا

آنگاه که آن جوانمردان به غارها پناه بردند و گفتند: ای پروردگار ما،ما را از سوی خود رحمت عنایت کن و کار ما را به راه رستگاری انداز

11

فَضَرَبْنَا عَلَى آذَانِهِمْ فِي الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَدًا

سالی چند در آن غار به خوابشان کردیم

12

ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا

سپس بیدارشان کردیم تا بدانیم کدام یک از آن دو گروه حساب مدت آرمیدنشان را داشته اند

13

نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُم بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى

ما خبرشان را به راستی برای تو حکایت می کنیم : آنها جوانمردانی، بودندکه به پروردگارشان ایمان آورده بودند و ما نیز بر هدایتشان افزودیم

14

وَرَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَن نَّدْعُوَ مِن دُونِهِ إِلَهًا لَقَدْ قُلْنَا إِذًا شَطَطًا

بر دلهایشان نیرو بخشیدیم ، آنگاه که برخاستند و گفتند: پروردگار ما پروردگار آسمانها و زمین است جز او کسی را خدا نخوانیم که هر گاه چنین کنیم ، سخنی سخت کفر آمیز گفته باشیم

15

هَؤُلَاء قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً لَّوْلَا يَأْتُونَ عَلَيْهِم بِسُلْطَانٍ بَيِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا

اینان که قوم ما هستند، به جز او خدایانی اختیار کرده اند چرا برای اثبات خدایی آنها دلیل روشنی نمی آورند ? کیست ستمکارتر از کسی که به خدا دروغ می بندد ?

16

وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنشُرْ لَكُمْ رَبُّكُم مِّن رَّحمته ويُهَيِّئْ لَكُم مِّنْ أَمْرِكُم مِّرْفَقًا

اگر از قوم خود کناره جسته اید و جز خدای یکتا خدای دیگری را نمی، پرستید، به غار پناه برید و خدا رحمت خویش بر شما ارزانی دارد و نعمتتان رادر آن مهیا دارد

17

وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَت تَّزَاوَرُ عَن كَهْفِهِمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَإِذَا غَرَبَت تَّقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِي فَجْوَةٍ مِّنْهُ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ مَن يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِي وَمَن يُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُّرْشِدًا

و خورشید را می بینی که چون بر می آید، از غارشان به جانب راست میل می، کند و چون غروب کند ایشان را واگذارد و به چپ گردد و آنان در صحنه غارند و این از آیات خداست هر که را خدا هدایت کند هدایت یافته است و هر که را گمراه سازد هرگز کارسازی راهنما برای او نخواهی یافت

18

وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَكَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا

می پنداشتی که بیدارند حال آنکه در خواب بودند و ما آنان را به دست راست و دست چپ می گردانیدیم ، و سگشان بر درگاه غار دو دست خویش درازکرده بود اگر به سر وقتشان می رفتی گریزان باز می گشتی و از آنها سخت می ترسیدی

19

وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُم بِوَرِقِكُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى طَعَامًا فَلْيَأْتِكُم بِرِزْقٍ مِّنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا

همچنین بیدارشان کردیم تا با یکدیگر گفت و شنود کنند یکی از آنها، پرسید: چند وقت است که آرمیده اید ? گفتند: یک روز یا پاره ای از روز را آرمیده ایم گفتند: پروردگارتان بهتر داند که چند وقت آرمیده اید یکی را از خود با این پولتان به شهر بفرستید تا بنگرد که غذای پاکیزه کدام است و برایتان از آن روزیتان را بیاورد و باید که به مهربانی رفتارکند تا کسی به شما آگاهی نیابد

20

إِنَّهُمْ إِن يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَن تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا

زیرا اگر شما را بیابند سنگسار خواهند کرد، یا به کیش خویش در آورند و اگر چنین شود تا ابد رستگار نخواهید شد

21

وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا إِذْ يَتَنَازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِم بُنْيَانًا رَّبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِم مَّسْجِدًا

بدین سان مردم را به حالشان آگاه کردیم تا بدانند که وعده خدا راست است، و در قیامت تردیدی نیست آنگاه در باره آنها با یکدیگر به گفت و گوپرداختند و گفتند: بر روی آنها بنایی برآورید پروردگارشان به کارشان آگاه تر است و آنان که بر حالشان آگاه تر شده بودند، گفتند: نه ، اینجارا مسجدی می کنیم

22

سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُل رَّبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاء ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا

خواهند گفت : سه تن بودند و چهارمیشان سگشان بود و می گویند: پنج تن، بودند و ششمیشان سگشان بود تیر به تاریکی می افکنند و می گویند: هفت تن بودند و هشتمیشان سگشان بود بگو: پروردگار من به عدد آنها داناتر است و شمار ایشان را جز اندک کسان نمی دانند و تو در باره آنها جز به ظاهر مجادله مکن و از کس نظر مخواه

25

وَلَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِائَةٍ سِنِينَ وَازْدَادُوا تِسْعًا

و آنان در غار خود سیصد سال آرمیدند و نه سال بدان افزوده اند

56

وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَيُجَادِلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَمَا أُنذِرُوا هُزُوًا

و ما پیامبران را نفرستادیم جز آنکه به مردم مژده دهند یا بیم و، کافرانی که می خواهند به نیروی باطل ، حق را از میان ببرند جدال می کنند و آیات و هشدارهای مرا به ریشخند می گیرند

60

وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِفَتَاهُ لَا أَبْرَحُ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِيَ حُقُبًا

و موسی به شاگرد خود گفت : من همچنان خواهم رفت تا آنجا که دو دریا به هم رسیده اند یا می رسم ، یا عمرم به سر می آید

61

فَلَمَّا بَلَغَا مَجْمَعَ بَيْنِهِمَا نَسِيَا حُوتَهُمَا فَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ سَرَبًا

چون آن دو به آنجا که دو دریا به هم رسیده بودند رسیدند، ماهیشان را فراموش کردند و ماهی راه دریا گرفت و در آب شد

62

فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَاهُ آتِنَا غَدَاءنَا لَقَدْ لَقِينَا مِن سَفَرِنَا هَذَا نَصَبًا

چون از آنجا گذشتند، به شاگرد خود گفت : چاشتمان را بیاور که در این، سفرمان رنج فراوان دیده ایم

63

قَالَ أَرَأَيْتَ إِذْ أَوَيْنَا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ وَمَا أَنسَانِيهُ إِلَّا الشَّيْطَانُ أَنْ أَذْكُرَهُ وَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ عَجَبًا

گفت : آیا به یاد داری آنگاه را که در کنار آن صخره مکان گرفته بودیم ?من ماهی را فراموش کرده ام و این شیطان بود که سبب شد فراموشش کنم و ماهی به شیوه ای شگفت انگیز به دریا رفت

64

قَالَ ذَلِكَ مَا كُنَّا نَبْغِ فَارْتَدَّا عَلَى آثَارِهِمَا قَصَصًا

گفت : آنجا همان جایی است که در طلبش بوده ایم و به نشان قدمهای خود جست و جو کنان بازگشتند

65

فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا

در آنجا بنده ای از بندگان ما را که رحمت خویش بر او ارزانی داشته، بودیم و خود بدو دانش آموخته بودیم ، بیافتند

66

قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا

موسی گفتش : آیا با تو بیایم تا آنچه به تو آموخته اند به من بیاموزی ?

67

قَالَ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا

گفت : تو را شکیب همراهی با من نیست

68

وَكَيْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا

و چگونه در برابر چیزی که بدان آگاهی نیافته ای صبر خواهی کرد ?

69

قَالَ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا

گفت : اگر خدا بخواهد، مرا صابر خواهی یافت آنچنان که در هیچ کاری تورا نافرمانی نکنم

70

قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلَا تَسْأَلْنِي عَن شَيْءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا

گفت : اگر از پی من می آیی ، نباید که از من چیزی بپرسی تا من خود تو، را از آن آگاه کنم

71

فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا رَكِبَا فِي السَّفِينَةِ خَرَقَهَا قَالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَيْئًا إِمْرًا

پس به راه افتادند تا به کشتی سوار شدند کشتی را سوراخ کرد گفت :کشتی را سوراخ می کنی تا مردمش را غرقه سازی ? کاری که می کنی کاری سخت بزرگ و زشت است

72

قَالَ أَلَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا

گفت : نگفتم که تو را شکیب همراهی با من نیست ?

73

قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ وَلَا تُرْهِقْنِي مِنْ أَمْرِي عُسْرًا

گفت : اگر فراموش کرده ام مرا بازخواست مکن و بدین اندازه بر من سخت مگیر

74

فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا لَقِيَا غُلَامًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ لَّقَدْ جِئْتَ شَيْئًا نُّكْرًا

و رفتند تا به پسری رسیدند، او را کشت ، موسی گفت : آیا جان پاکی رابی آنکه مرتکب قتلی شده باشد می کشی ? مرتکب کاری زشت گردیدی

75

قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكَ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِي صَبْرًا

گفت : نگفتم که تو را شکیب همراهی با من نیست ?

76

قَالَ إِن سَأَلْتُكَ عَن شَيْءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِي قَدْ بَلَغْتَ مِن لَّدُنِّي عُذْرًا

گفت : اگر از این، پس از تو چیزی پرسم با من همراهی مکن ، که از جانب من معذور باشی

77

فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا أَتَيَا أَهْلَ قَرْيَةٍ اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَن يُضَيِّفُوهُمَا فَوَجَدَا فِيهَا جِدَارًا يُرِيدُ أَنْ يَنقَضَّ فَأَقَامَهُ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْرًا

پس برفتند تا به دهی رسیدند از مردم آن ده طعامی خواستند از میزبانیشان سر برتافتند آنجا دیواری دیدند که نزدیک بود فرو ریزد دیوار راراست کرد موسی گفت : کاش در برابر این کار مزدی می خواستی

78

قَالَ هَذَا فِرَاقُ بَيْنِي وَبَيْنِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا

گفت : اکنون زمان جدایی میان من و توست و تو را از راز آن کارها که، تحملشان را نداشتی آگاه می کنم :

79

أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدتُّ أَنْ أَعِيبَهَا وَكَانَ وَرَاءهُم مَّلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْبًا

اما آن کشتی از آن بینوایانی بود که در دریا کار می کردند خواستم معیوبش کنم ، زیرا در آن سوترشان پادشاهی بود که کشتیها را به غضب می گرفت

80

وَأَمَّا الْغُلَامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَن يُرْهِقَهُمَا طُغْيَانًا وَكُفْرًا

اما آن پسر، پدر و مادرش مؤمن بودند ترسیدیم که آن دو را به عصیان وکفر دراندازد

81

فَأَرَدْنَا أَن يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِّنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا

خواستیم تا در عوض او پروردگارشان چیزی نصیبشان سازد به پاکی بهتر از، او و به مهربانی نزدیک تر از او

82

وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنزٌ لَّهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنزَهُمَا رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا

اما دیوار از آن دو پسر یتیم از مردم این شهر بود در زیرش گنجی بود ،از آن پسران پدرشان مردی صالح بود پروردگار تو می خواست آن دو به حد رشد رسند و گنج خود را بیرون آرند و من این کار را به میل خود نکردم رحمت پروردگارت بود این است راز آن سخن که گفتم : تو را شکیب آنها نیست

83

وَيَسْأَلُونَكَ عَن ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُم مِّنْهُ ذِكْرًا

و از تو در باره ذوالقرنین می پرسند بگو: برای شما از او چیزی می خوانم

84

إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِن كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا

ما او را در زمین مکانت دادیم و راه رسیدن به هر چیزی را به او نشان، دادیم

85

فَأَتْبَعَ سَبَبًا

او نیز راه را پی گرفت

86

حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِندَهَا قَوْمًا قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا

تا به غروبگاه خورشید رسید دید که در چشمه ای گل آلود و سیاه غروب می کند و در آنجا مردمی یافت گفتیم : ای ذوالقرنین ، می خواهی عقوبتشان کن و می خواهی با آنها به نیکی رفتار کن

87

قَالَ أَمَّا مَن ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَى رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُّكْرًا

گفت : اما هر کس که ستم کند ما عقوبتش خواهیم کرد آنگاه او را نزدپروردگارش می برند تا او نیز به سختی عذابش کند

88

وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاء الْحُسْنَى وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْرًا

و اما هر کس که ایمان آورد و کارهای شایسته کند، اجری نیکو دارد و در، باره او فرمانهای آسان خواهیم راند

89

ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا

باز هم راه را پی گرفت

90

حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَى قَوْمٍ لَّمْ نَجْعَل لَّهُم مِّن دُونِهَا سِتْرًا

تا به مکان بر آمدن آفتاب رسید دید بر قومی طلوع می کند که غیر از پرتو آن برایشان هیچ پوششی قرار نداده ایم

91

كَذَلِكَ وَقَدْ أَحَطْنَا بِمَا لَدَيْهِ خُبْرًا

چنین بود و ما بر احوال او احاطه داریم

92

ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا

باز هم راه را پی گرفت

93

حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْمًا لَّا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا

تا به میان دو کوه رسید در پس آن دو کوه مردمی را دید که گویی هیچ سخنی را نمی فهمند

94

قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَن تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا

گفتند: ای ذوالقرنین ، یاجوج و ماجوج در زمین فساد می کنند می، خواهی خراجی بر خود مقرر کنیم تا تو میان ما و آنها سدی برآوری ?

95

قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا

گفت : آنچه پروردگار من مرا بدان توانایی داده است بهتر است مرا به نیروی خویش مدد کنید، تا میان شما و آنها سدی برآورم

96

آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا

برای من تکه های آهن بیاورید چون میان آن دو کوه انباشته شد، گفت :بدمید تا آن آهن را بگداخت و گفت : مس گداخته بیاورید تا بر آن ریزم

97

فَمَا اسْطَاعُوا أَن يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا

نه توانستند از آن بالا روند و نه در آن سوراخ کنند

98

قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِّن رَّبِّي فَإِذَا جَاء وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاء وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا

گفت : این رحمتی بود از جانب پروردگار من ، و چون وعده پروردگار من، دررسد، آن را زیر و زبر کند و وعده پروردگار من راست است



شنبه 30 خرداد 1394برچسب:, :: 11:2 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره مریم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

2

ذِكْرُ رَحْمَةِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا

بیان، بخشایش پروردگارت بر بنده خود زکریا است

3

إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاء خَفِيًّا

آنگاه که پروردگارش را در نهان ندا داد

4

قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُن بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا

گفت: ای پروردگار من، استخوان من سست گشته و سرم از پیری سفید شده است، و هرگز در دعا به درگاه تو، ای پروردگار من، بی بهره نبوده ام

5

وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِن وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا

من پس از مرگ خویش، از خویشاوندانم بیمناکم و زنم نازاینده است مرا از جانب خود فرزندی عطا کن،

6

يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا

که میراثبر من و میراثبر خاندان یعقوب باشد و او را، ای پروردگار من،شایسته و پسندیده گردان

7

يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَى لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِيًّا

ای زکریا، ما تو را به پسری به نام یحیی مژده می دهیم از این پیش کسی را همنام او نساخته ایم

8

قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا

گفت: ای پروردگار من، مرا از کجا پسری باشد، حال آنکه زنم، نازاینده است و من خود در پیری به پایان عمرم رسیده ام

9

قَالَ كَذَلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِن قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَيْئًا

گفت: پروردگارت اینچنین گفته است: این برای من آسان است و تو را

10

قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّي آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَيَالٍ سَوِيًّا

گفت: ای پروردگارمن، به من نشانی بنمای گفت: نشان تو این است که سه شب و سه روز با مردم سخن نگویی

11

فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ أَن سَبِّحُوا بُكْرَةً وَعَشِيًّا

از محراب به میان قوم خود بیرون آمد و به آنان اعلام کرد که: صبح و شام تسبیح گویید

12

يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا

ای یحیی، کتاب را به نیرومندی بگیر و در کودکی به او دانایی عطا، کردیم

13

وَحَنَانًا مِّن لَّدُنَّا وَزَكَاةً وَكَانَ تَقِيًّا

و به او شفقت کردیم و پاکیزه اش ساختیم و او پرهیزگار بود

14

وَبَرًّا بِوَالِدَيْهِ وَلَمْ يَكُن جَبَّارًا عَصِيًّا

به پدر و مادر نیکی می کرد و جبار و گردنکش نبود

15

وَسَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا

سلام بر او، روزی که زاده شد و روزی که می میرد و روزی که دیگر بار زنده برانگیخته می شود

16

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكَانًا شَرْقِيًّا

در این کتاب مریم را یاد کن، آنگاه که از خاندان خویش به مکانی رو به سوی بر آمدن آفتاب، دوری گزید

17

فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا

میان خود و آنان پرده ای کشید و ما روح خود را نزدش فرستادیم و چون، انسانی تمام بر او نمودار شد

18

قَالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمَن مِنكَ إِن كُنتَ تَقِيًّا

مریم گفت: از تو به خدای رحمان پناه می برم، که پرهیزگار باشی

19

قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا

گفت: من فرستاده پروردگار تو هستم، تا تو را پسری پاکیزه ببخشم

20

قَالَتْ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَلَمْ أَكُ بَغِيًّا

گفت: از کجا مرا فرزندی باشد، حال آنکه هیچ بشری به من دست نزده است و من بدکاره هم نبوده ام

21

قَالَ كَذَلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِّنَّا وَكَانَ أَمْرًا مَّقْضِيًّا

گفت: پروردگار تو اینچنین گفته است: این برای من آسان است ما آن پسر، را برای مردم آیتی و بخشایشی کنیم و این کاری است که بدان حکم رانده اند

22

فَحَمَلَتْهُ فَانتَبَذَتْ بِهِ مَكَانًا قَصِيًّا

پس به او آبستن شد و او را با خود به مکانی دور افتاده برد

23

فَأَجَاءهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنتُ نَسْيًا مَّنسِيًّا

درد زاییدن او را به سوی تنه درخت خرمایی کشانید گفت: ای کاش پیش از این مرده بودم و از یادها فراموش شده بودم

24

فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا

کودک از زیر او ندا داد: محزون مباش، پروردگارت از زیر پای تو جوی آبی روان ساخت

25

وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا

نخل را بجنبان تا خرمای تازه چیده برایت فرو ریزد

26

فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْنًا فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنسِيًّا

پس ای زن، بخور و بیاشام و شادمان باش و اگر از آدمیان کسی را دیدی، بگوی: برای خدای رحمان روزه نذر کرده ام و امروز با هیچ بشری سخن نمی گویم

27

فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ قَالُوا يَا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئًا فَرِيًّا

کودک را برداشت و نزد قوم خود آورد گفتند: ای مریم، کاری قبیح کرده ای

28

يَا أُخْتَ هَارُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا كَانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا

ای خواهر هارون، نه پدرت مرد بدی بود و نه مادرت زنی بدکاره

29

فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا

به فرزند اشاره کرد گفتند: چگونه با کودکی که در گهواره است سخن، بگوییم

30

قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا

کودک گفت: من بنده خدایم، به من کتاب داده و مرا پیامبر گردانیده است

31

وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا

و هر جا که باشم مرا برکت داده و تا زنده ام به نماز و زکات وصیت کرده است

32

وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا

و نیز نیکی کردن به مادرم و مرا جبار و شقی نساخته است

33

وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدتُّ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا

سلام بر من، روزی که زاده شدم و روزی که می میرم و روزی که دیگر بار زنده برانگیخته می شوم

34

ذَلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ

این است عیسی بن مریم به سخن حق همان که در باره او در تردید بودند

41

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا

و در این کتاب ابراهیم را یاد کن که او پیامبری راستگو بود

42

إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا يَسْمَعُ وَلَا يُبْصِرُ وَلَا يُغْنِي عَنكَ شَيْئًا

آنگاه که پدرش را گفت: ای پدر، چرا چیزی را که نه می شنود و نه می بیند و نه هیچ نیازی از تو بر می آورد، می پرستی؟

43

يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا

ای پدر، مرا دانشی داده اند که به تو نداده اند پس، از من پیروی، کن تا تو را به راه راست هدایت کنم

44

يَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا

ای پدر، شیطان را مپرست، زیرا شیطان خدای رحمان را نافرمان بود

45

يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَن يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَن فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا

ای پدر، می ترسم عذابی از جانب خدای رحمان به تو رسد و تو دوستدار شیطان باشی

46

قَالَ أَرَاغِبٌ أَنتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْراهِيمُ لَئِن لَّمْ تَنتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا

گفت: ای ابراهیم، آیا از خدایان من بیزار هستی؟ اگر باز نایستی سنگسارت می کنم اکنون زمانی دراز از من دور باش

47

قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا

گفت: تو را سلامت باد از پروردگارم برایت آمرزش خواهم خواست زیرا او بر من مهربان است

48

وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّي عَسَى أَلَّا أَكُونَ بِدُعَاء رَبِّي شَقِيًّا

از شما و از آن چیزهایی که به جای خدای یکتا می خوانید کناره می گیرم، وپروردگار خود را می خوانم، باشد که به سبب خواندن پروردگارم به شوربختی نیفتم

49

فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ وَكُلًّا جَعَلْنَا نَبِيًّا

چون از آنها و آنچه جز خدای یکتا می پرستیدند کناره گرفت، اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم و همه را پیامبری دادیم،

50

وَوَهَبْنَا لَهُم مِّن رَّحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِيًّا

و رحمت خویش را به آنها ارزانی داشتیم و سخن نیکو و آوازه بلند دادیم

51

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَّبِيًّا

و در این کتاب، موسی را یاد کن او بنده ای مخلص و فرستاده ای پیامبر بود

52

وَنَادَيْنَاهُ مِن جَانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ وَقَرَّبْنَاهُ نَجِيًّا

و او را از جانب راست کوه طور ندا دادیم و نزدیکش ساختیم تا با او راز، گوییم

53

وَوَهَبْنَا لَهُ مِن رَّحْمَتِنَا أَخَاهُ هَارُونَ نَبِيًّا

و از رحمت خود برادرش هارون پیامبر را به او بخشیدیم

54

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَّبِيًّا

و در این کتاب اسماعیل را یاد کن او درست قول و فرستاده ای پیامبر بود،

55

وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا

و خاندان خود را به نماز و زکات امر می کرد و نزد پروردگارش شایسته وپسندیده بود

56

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا

و در این کتاب ادریس را یاد کن او راست گفتاری پیامبر بود

57

وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا

او را به مکانی بلند فرا بردیم

58

أُوْلَئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ مِن ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَن خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا

اینان گروهی از پیامبران بودند که خدا به آنان انعام کرده بود، از، فرزندان آدم و فرزندان آنان که با نوح در کشتی نشاندیم و فرزندان ابراهیم و اسرائیل و آنها که هدایتشان کردیم و برگزیدیمشان و چون آیات خدای رحمان بر آنان تلاوت می شد، گریان به سجده می افتادند



شنبه 30 خرداد 1394برچسب:, :: 10:26 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره طه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

9

وَهَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَى

آیا خبر موسی به تو رسیده است ?

10

إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى

آنگاه که آتشی دید و به خانواده خود گفت : درنگ کنید، که من از دور آتشی می بینم ، شاید برایتان قبسی بیاورم یا در روشنایی آن راهی بیابم

11

فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي يَا مُوسَى

چون نزد آتش آمد، ندا داده شد: ای موسی ،

12

إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى

من پروردگار تو هستم پای افزارت را بیرون کن که اینک در وادی مقدس طوی هستی

13

وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِمَا يُوحَى

و من تو را برگزیده ام پس به آنچه وحی می شود گوش فرادار

14

إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي

خدای، یکتا من هستم هیچ خدایی جز من نیست پس مرا بپرست و تا مرا یاد کنی نماز بگزار

15

فَلاَ يَصُدَّنَّكَ عَنْهَا مَن لاَّ يُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَى‏

قیامت آمدنی است می خواهم زمان آن را پنهان دارم تا هر کس در مقابل کاری که کرده است سزا ببیند

16

إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى‏ كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى‏

آن کس که به آن ایمان ندارد و پیرو هوای خویش است ، تو را از آن رویگردان نکند، تا به هلاکت افتی

17

وَمَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَى

ای موسی ، آن چیست به دست راستت ?

18

قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَى

گفت : این عصای من است بر آن تکیه می کنم و برای گوسفندانم با آن برگ، می ریزم و مرا با آن کارهای دیگر است

19

قَالَ أَلْقِهَا يَا مُوسَى

گفت : ای موسی ، آن را بیفکن

20

فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعَى

بیفکندش به ناگهان ماری شد که می دوید

21

قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا الْأُولَى

گفت : بگیرش ، و مترس بار دیگر آن را به صورت نخستینش باز می گردانیم

22

وَاضْمُمْ يَدَكَ إِلَى جَنَاحِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرَى

دست خویش در بغل کن ، بی هیچ عیبی ، سفید بیرون آید این هم آیتی دیگر،

23

لِنُرِيَكَ مِنْ آيَاتِنَا الْكُبْرَى

تا آیتهای بزرگ تر خود را به تو بنمایانیم

24

اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى

نزد فرعون برو که سرکشی می کند

25

قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي

گفت : ای پروردگار من ، سینه مرا برای من گشاده گردان

26

وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي

و کار مرا، آسان ساز

27

وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي

و گره از زبان من بگشای

28

يَفْقَهُوا قَوْلِي

تا گفتار مرا بفهمند

29

وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي

و یاوری از خاندان من برای من قرار ده ،

30

هَارُونَ أَخِي

برادرم هارون را

31

اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي

پشت مرا بدو محکم کن

32

وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي

و در کار من شریکش گردان

33

كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيرًا

تا تو را فراوان ستایش کنیم

34

وَنَذْكُرَكَ كَثِيرًا

و تو را فراوان یاد کنیم

35

إِنَّكَ كُنتَ بِنَا بَصِيرًا

که تو بر حال ما آگاه بوده ای

36

قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَى

گفت : ای موسی ، هر چه خواستی به تو داده شد

37

وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَيْكَ مَرَّةً أُخْرَى

و ما بار دیگر به تو نعمت فراوان داده ایم ،

38

إِذْ أَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّكَ مَا يُوحَى

آنگاه که بر مادرت آنچه وحی کردنی بود وحی کردیم :

39

أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِّي وَعَدُوٌّ لَّهُ وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِّنِّي وَلِتُصْنَعَ عَلَى عَيْنِي

که او را در، صندوقی بیفکن ، صندوق را به دریا افکن ، تا دریا به ساحلش اندازد و یکی از دشمنان من و دشمنان او صندوق را برگیرد محبت خویش برتو ارزانی داشتم تا زیر نظر من پرورش یابی

40

إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى مَن يَكْفُلُهُ فَرَجَعْنَاكَ إِلَى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ يَا مُوسَى

آنگاه که خواهرت می رفت و می گفت : می خواهید شما را به کسی که، نگهداریش کند راه بنمایم ? ما تو را نزد مادرت بازگردانیدیم تا چشمانش روشن گردد و غم نخورد و تو یکی را بکشتی و ما از غم آزادت کردیم و بارها تو را بیازمودیم و سالی چند میان مردم مدین زیستی و اکنون ، ای موسی ،در آن هنگام که مقدر کرده بودیم آمده ای

41

وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي

تو را خاص خود کردم

42

اذْهَبْ أَنتَ وَأَخُوكَ بِآيَاتِي وَلَا تَنِيَا فِي ذِكْرِي

تو و برادرت آیات مرا ببرید و در رسالت من سستی مکنید

43

اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى

به سوی فرعون بروید که او طغیان کرده است

44

فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى

با او به نرمی سخن گویید، شاید پند گیرد، یا بترسد

45

قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَن يَفْرُطَ عَلَيْنَا أَوْ أَن يَطْغَى

گفتند: ای پروردگار ما، بیم داریم که بر ما تعدی کند یا طغیان از حد بگذراند

46

قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى

گفت : مترسید من با شما هستم می شنوم و می بینم

47

فَأْتِيَاهُ فَقُولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْنَاكَ بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكَ وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى

پس نزد او روید و، گویید: ما رسولان پروردگار توایم بنی اسرائیل را باما بفرست و آزارشان مده ما نشانه ای از پروردگارت برایت آورده ایم و سلام بر آن کس که از پی هدایت قدم نهد

48

إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنَا أَنَّ الْعَذَابَ عَلَى مَن كَذَّبَ وَتَوَلَّى

هر آینه به ما وحی شده است که عذاب برای آن کسی است که راست را دروغ شمارد و از آن رخ برتابد

49

قَالَ فَمَن رَّبُّكُمَا يَا مُوسَى

گفت : ای موسی ، پروردگار شما کیست ?

50

قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى

گفت : پروردگار ما همان کسی است که آفرینش هر چیزی را به او ارزانی داشته ، سپس هدایتش کرده است

51

قَالَ فَمَا بَالُ الْقُرُونِ الْأُولَى

گفت : حال اقوامی که از این پیش می زیسته اند چیست ?

52

قَالَ عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي فِي كِتَابٍ لَّا يَضِلُّ رَبِّي وَلَا يَنسَى

گفت : علم آن در کتابی است نزد پروردگار من پروردگار من نه خطا می کند، نه فراموش

53

الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَسَلَكَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّن نَّبَاتٍ شَتَّى

کسی است که زمین را آرامگاه شما ساخت و برایتان در آن راههایی پدید آورد و از آسمان باران فرستاد، تا بدان انواعی گوناگون از نباتات برویانیم

54

كُلُوا وَارْعَوْا أَنْعَامَكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّأُوْلِي النُّهَى

بخورید و چارپایانتان را بچرانید در این برای خردمندان عبرتهاست

55

مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَى

شما را از زمین آفریدیم و به آن باز می گردانیم و بار دیگر از آن بیرون می آوریم

56

وَلَقَدْ أَرَيْنَاهُ آيَاتِنَا كُلَّهَا فَكَذَّبَ وَأَبَى

هر آینه همه آیات خود را به او نشان دادیم ولی تکذیبش کرد و سر باز زد،

57

قَالَ أَجِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا بِسِحْرِكَ يَا مُوسَى

گفت : ای موسی ، آیا نزد ما آمده ای تا ما را به جادویی از سرزمینمان بیرون کنی ?

58

فَلَنَأْتِيَنَّكَ بِسِحْرٍ مِّثْلِهِ فَاجْعَلْ بَيْنَنَا وَبَيْنَكَ مَوْعِدًا لَّا نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَلَا أَنتَ مَكَانًا سُوًى

ما نیز در برابر تو جادویی چون جادوی تو می آوریم بین ما و خود وعده گاهی در زمینی هموار بگذار که نه ما وعده را خلاف کنیم و نه تو

59

قَالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ وَأَن يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى

گفت : موعد شما روز زینت است و همه مردم بدان هنگام که آفتاب بلند گردد گرد آیند

60

فَتَوَلَّى فِرْعَوْنُ فَجَمَعَ كَيْدَهُ ثُمَّ أَتَى

فرعون بازگشت و یاران حیله گر خویش را گرد کرد و باز آمد

61

قَالَ لَهُم مُّوسَى وَيْلَكُمْ لَا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا فَيُسْحِتَكُمْ بِعَذَابٍ وَقَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى

موسی گفتشان : وای بر شما، بر خدا دروغ مبندید که همه شما را به، عذابی هلاک کند و هر که دروغ بندد نومید شود

62

فَتَنَازَعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى

پس با یکدیگر در کار خود به مشورت پرداختند و پنهان رازها گفتند

63

قَالُوا إِنْ هَذَانِ لَسَاحِرَانِ يُرِيدَانِ أَن يُخْرِجَاكُم مِّنْ أَرْضِكُم بِسِحْرِهِمَا وَيَذْهَبَا بِطَرِيقَتِكُمُ الْمُثْلَى

گفتند: این دو جادوگرانی هستند که می خواهند به جادوی خویش شما را ازسرزمینتان برانند و آیین برتر شما را براندازند

64

فَأَجْمِعُوا كَيْدَكُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا وَقَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلَى

شما تدبیرهای خود گرد کنید و در یک صف بیایید کسی که امروز پیروز شود، رستگاری یابد

65

قَالُوا يَا مُوسَى إِمَّا أَن تُلْقِيَ وَإِمَّا أَن نَّكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقَى

گفتند: ای موسی ، آیا تو می افکنی یا ما نخست بیفکنیم ?

66

قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِن سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى

گفت : شما، بیفکنید ناگهان از جادویی که کردند چنان در نظرش آمد که آن رسنها و عصاها به هر سو می دوند

67

فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُّوسَى

موسی خویشتن را ترسان یافت

68

قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّكَ أَنتَ الْأَعْلَى

گفتیم : مترس که تو برتر هستی

69

وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَى

آنچه در دست راست داری بیفکن تا هر چه را که ساخته اند ببلعد آنان حیله جادوان ساخته اند و جادوگر هیچ گاه پیروز نمی شود

70

فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَى

ساحران به سجده افکنده شدند گفتند: به پروردگار هارون و موسی ایمان، آوردیم

77

وَلَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقًا فِي الْبَحْرِ يَبَسًا لَّا تَخَافُ دَرَكًا وَلَا تَخْشَى

به موسی وحی کردیم که بندگان ما را شب هنگام بیرون ببر و برایشان در، دریا گذرگاهی خشک بجوی ، و مترس که بر تو دست یابند و بیم به دل راه مده

83

وَمَا أَعْجَلَكَ عَن قَوْمِكَ يَا مُوسَى

ای موسی ، چه چیز تو را واداشت تا بر قومت پیشی گیری ?

84

قَالَ هُمْ أُولَاء عَلَى أَثَرِي وَعَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضَى

گفت : آنها همانهایند که از پی من روانند ای پروردگار من ، من به سوی تو شتافتم تا خشنود گردی

85

قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِن بَعْدِكَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ

گفت : ما قوم تو را پس از تو آزمایش کردیم و سامری گمراهشان ساخت

86

فَرَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ يَا قَوْمِ أَلَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْدًا حَسَنًا أَفَطَالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدتُّمْ أَن يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُم مَّوْعِدِي

، موسی خشمگین و پر اندوه نزد قومش بازگشت و گفت : ای قوم من ، آیا پروردگارتان شما را وعده های نیکو نداده بود ? آیا درنگ من به درازا کشید یا خواستید که خشم پروردگارتان به شما فرود آید که وعده مرا خلاف کردید ?

87

قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنَا وَلَكِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِّن زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَكَذَلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُّ

گفتند: ما به اختیار خویش وعده تو خلاف نکردیم بارهایی از زینت آن قوم بر دوش داشتیم آنها را در آتش بیفکندیم و سامری نیز بیفکند

88

فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَذَا إِلَهُكُمْ وَإِلَهُ مُوسَى فَنَسِيَ

و برایشان تندیس گوساله ای که نعره گاوان را داشت بساخت و گفتند: این، خدای شما و خدای موسی است و موسی فراموش کرده بود

89

أَفَلَا يَرَوْنَ أَلَّا يَرْجِعُ إِلَيْهِمْ قَوْلًا وَلَا يَمْلِكُ لَهُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا

آیا نمی دیدند که هیچ پاسخی به سخنشان نمی دهد، و هیچ سود و زیانی برایشان ندارد ?

90

وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِن قَبْلُ يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنتُم بِهِ وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي

هارون نیز پیش از این به آنها گفته بود: ای قوم من ، شما را به این گوساله آزموده اند پروردگار شما خدای رحمان است از پی من بیایید و فرمانبردار من باشید

91

قَالُوا لَن نَّبْرَحَ عَلَيْهِ عَاكِفِينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنَا مُوسَى

گفتند: ما همواره به پرستش او می نشینیم تا موسی به نزد ما بازگردد،

92

قَالَ يَا هَارُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا

گفت : ای هارون ، هنگامی که دیدی گمراه می شوند،

93

أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَيْتَ أَمْرِي

چرا از پی من نیامدی ? آیا تو نیز از فرمان من سرپیچی کرده بودی ?

94

قَالَ يَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَن تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي

گفت : ای پسر مادرم ، چنگ به ریش و سر من مینداز من ترسیدم که بگویی : میان من و بنی اسرائیل جدایی افکندی ، و گفتار مرا رعایت نکردی

95

قَالَ فَمَا خَطْبُكَ يَا سَامِرِيُّ

گفت : و تو ای سامری ، این چه کاری بود که کردی ?

96

قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي

گفت : من چیزی دیدم که آنها نمی دیدند مشتی از خاکی که نقش پای آن، رسول بر آن بود برگرفتم و در آن پیکر افکندم و نفس من این کار را در چشم من بیاراست

97

قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَن تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَّنْ تُخْلَفَهُ وَانظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَّنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا

گفت : برو، در زندگی این دنیا چنان شوی که پیوسته بگویی : به من نزدیک مشو و نیز تو را وعده ای است که از آن رها نشوی و اینک به خدایت که پیوسته عبادتش می کردی بنگر که می سوزانیمش و به دریایش می افشانیم

98

إِنَّمَا إِلَهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا

جز این نیست که خدای شما الله است که هیچ خدایی جز او نیست و علمش همه چیز را در بر گرفته است

115

وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا

و ما پیش از این با آدم پیمان بستیم ولی فراموش کرد، و شکیبایش نیافتیم

120

فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَّا يَبْلَى

شیطان وسوسه اش کرد و گفت : ای آدم ، آیا تو را به درخت جاویدانی و ملکی زوال ناپذیر راه بنمایم ?

121

فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى

از آن درخت خوردند و شرمگاهشان در نظرشان از دو سو پیدا شد و همچنان برگ درختان بهشت بر آنها می چسبانیدند آدم در پروردگار خویش عاصی شدو راه گم کرد

122

ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَى

سپس پروردگارش او را برگزید و توبه اش را بپذیرفت و هدایتش کرد

134

وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُم بِعَذَابٍ مِّن قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَنَخْزَى

اگر پیش از آمدن پیامبری عذابشان می کردیم ، می گفتند: ای پروردگار ما، چرا رسولی بر ما نفرستادی تا پیش از آنکه به خواری و رسوایی افتیم ،از آیات تو پیروی کنیم ?

 

 



شنبه 30 خرداد 1394برچسب:, :: 9:39 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره انبیاء 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

7

وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ

ما پیش از تو به رسالت نفرستادیم مگر مردانی را که به آنها وحی می کردیم و اگر خود نمی دانید از اهل کتاب بپرسید

8

وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَدًا لَّا يَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَمَا كَانُوا خَالِدِينَ

آنها را کالبدهایی نکردیم که به طعام نیازمند نباشند و عمر جاویدان هم نداشتند

9

ثُمَّ صَدَقْنَاهُمُ الْوَعْدَ فَأَنجَيْنَاهُمْ وَمَن نَّشَاء وَأَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ

سپس هر وعده ای که با ایشان نهادیم برآوردیم ، و آنها و هر کس را که خواستیم رهانیدیم و گزافکاران را هلاک کردیم

25

وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ

ما پیش از تو هیچ پیامبری نفرستادیم ، جز آنکه به او وحی کردیم که جز، من خدایی نیست پس مرا بپرستید

48

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى وَهَارُونَ الْفُرْقَانَ وَضِيَاء وَذِكْرًا لِّلْمُتَّقِينَ

به موسی و هارون کتابی دادیم که حق و باطل را از یکدیگر تمیز می دهد و روشنی و اندرز است برای پرهیزگاران

51

وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِن قَبْلُ وَكُنَّا بِه عَالِمِينَ

پیش از این به ابراهیم نیروی شناختش را عطا کردیم و به او آگاه بودیم

52

إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ

آنگاه که به پدرش و قومش گفت : این تندیسها که به پرستش آنها دل نهاده، اید چیستند ?

53

قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءنَا لَهَا عَابِدِينَ

گفتند: پدرانمان را دیدیم که آنها را می پرستیدند

54

قَالَ لَقَدْ كُنتُمْ أَنتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ

گفت : هر آینه شما و پدرانتان در گمراهی آشکاری بوده اید

55

قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالْحَقِّ أَمْ أَنتَ مِنَ اللَّاعِبِينَ

گفتند: برای ما سخن حقی آورده ای ، یا ما را به بازی گرفته ای ?

56

قَالَ بَل رَّبُّكُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلَى ذَلِكُم مِّنَ الشَّاهِدِينَ

گفت : نه ، پروردگار شما، پروردگار آسمانها و زمین است آن که آنهارا بیافریده است و من بر این سخن که می گویم گواهی می دهم

57

وَتَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنَامَكُم بَعْدَ أَن تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ

و به خدا سوگند که چون شما بروید، چاره این بتانتان را خواهم کرد

58

فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلَّا كَبِيرًا لَّهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ

آنها را خرد کرد مگر بزرگ ترینشان را، تا مگر به آن رجوع کنند

59

قَالُوا مَن فَعَلَ هَذَا بِآلِهَتِنَا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِينَ

، گفتند: چه کس به خدایان ما چنین کرده است ? هر آینه او از ستمکاران است

60

قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِيمُ

گفتند: شنیده ایم که جوانی به نام ابراهیم ، از آنها سخن می گفته است

61

قَالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلَى أَعْيُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ

گفتند: او را به محضر مردم بیاورید، تا شهادت دهند

62

قَالُوا أَأَنتَ فَعَلْتَ هَذَا بِآلِهَتِنَا يَا إِبْرَاهِيمُ

گفتند: ای ابراهیم ، تو با خدایان ما چنین کرده ای ?

63

قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِن كَانُوا يَنطِقُونَ

گفت : بلکه بزرگ ترینشان چنین کرده است اگر سخن می گویند از آنها، بپرسید

64

فَرَجَعُوا إِلَى أَنفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّكُمْ أَنتُمُ الظَّالِمُونَ

با خودشان گفت و گو کردند و گفتند: شما خود ستمکار هستید

65

ثُمَّ نُكِسُوا عَلَى رُؤُوسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا هَؤُلَاء يَنطِقُونَ

آنگاه به حیرت سر فرو داشتند و گفتند: تو خود می دانی که اینان سخن نمی گویند

66

قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكُمْ شَيْئًا وَلَا يَضُرُّكُمْ

گفت : آیا سوای الله چیزی را می پرستید که نه شما را سود می رساند نه زیان

67

أُفٍّ لَّكُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ

بیزارم از شما و از آن چیزهایی که سوای الله می پرستید آیا به عقل، درنمی یابید ?

68

قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ

گفتند: اگر می خواهید کاری بکنید، بسوزانیدش و خدایان خود را نصرت دهید

69

قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ

گفتیم : ای آتش ، بر ابراهیم خنک و سلامت باش

70

وَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَخْسَرِينَ

می خواستند برای ابراهیم مکری بیندیشند، ولی ما زیانکارشان گردانیدیم

71

وَنَجَّيْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا لِلْعَالَمِينَ

او و لوط را رهانیدیم و به سرزمینی که آن را برکت جهانیان قرار داده ایم ، بردیم

72

وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ

و به او اسحاق و فرزندزاده ای چون یعقوب را بخشیدیم و همه را از شایستگان گردانیدیم

73

وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ

و همه را پیشوایانی ساختیم که به امر ما هدایت می کردند و انجام، دادن کارهای نیک و بر پای داشتن نماز و دادن زکات را به آنها وحی کردیم و همه پرستنده ما بودند

74

وَلُوطًا آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَت تَّعْمَلُ الْخَبَائِثَ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَاسِقِينَ

و به لوط حکم و علم دادیم و از آن قریه که مردمش مرتکب پلیدیها می شدند نجاتش بخشیدیم آنها که مردمی بد و فاسق بودند

75

وَأَدْخَلْنَاهُ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ

او را در رحمت خویش داخل کردیم که او از شایستگان بود

76

وَنُوحًا إِذْ نَادَى مِن قَبْلُ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ

و نوح را، یاد کن که پیش از آن ما را ندا داد و ما به او پاسخ دادیم و او و خاندانش را از محنتی بزرگ رهانیدیم

77

وَنَصَرْنَاهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ

و او را بر مردمی که آیات ما را تکذیب می کردند پیروزی دادیم آنان بد مردمی بودند و ما همه را غرقه ساختیم

78

وَدَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ إِذْ يَحْكُمَانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ

و داود و سلیمان را یاد کن آنگاه که در باره کشتزاری داوری کردند که گوسفندان آن قوم ، بی شبان در آنجا می چریدند و ما شاهد داوری آنها بودیم

79

فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ وَكُلًّا آتَيْنَا حُكْمًا وَعِلْمًا وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ يُسَبِّحْنَ وَالطَّيْرَ وَكُنَّا فَاعِلِينَ

و این شیوه داوری را به سلیمان آموختیم و همه را حکم و علم دادیم و، کوهها را مسخر داود گردانیدیم که آنها و پرندگان با او تسبیح می گفتند و این همه ما کردیم

80

وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَّكُمْ لِتُحْصِنَكُم مِّن بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنتُمْ شَاكِرُونَ

و به او آموختیم تا برایتان زره بسازد تا شما را به هنگام جنگیدنتان حفظ کند آیا سپاسگزاری می کنید ?

81

وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَكُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عَالِمِينَ

و تند باد را مسخر سلیمان کردیم که به امر او در آن سرزمین که برکتش داده بودیم حرکت می کرد و ما بر هر چیزی آگاهیم

82

وَمِنَ الشَّيَاطِينِ مَن يَغُوصُونَ لَهُ وَيَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذَلِكَ وَكُنَّا لَهُمْ حَافِظِينَ

و گروهی از دیوان برایش در دریا غواصی می کردند و جز آن به کارهای، دیگرمشغول بودند و ما حافظ آنها بودیم

83

وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ

و ایوب را یاد کن آنگاه که پروردگارش را ندا داد: به من بیماری و رنج رسیده است و تو مهربان ترین مهربانانی

84

فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ وَآتَيْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا وَذِكْرَى لِلْعَابِدِينَ

دعایش را اجابت کردیم و آزار از او دور کردیم و خاندانش را و همانند آنها را با آنها به او بازگردانیدیم و این رحمتی بود از جانب ما، تا خداپرستان همواره به یاد داشته باشند

85

وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِّنَ الصَّابِرِينَ

و اسماعیل و ادریس و ذوالکفل را یاد کن که همه از صابران بودند

86

وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُم مِّنَ الصَّالِحِينَ

، آنان را مشمول بخشایش خویش گردانیدیم و همه از شایستگان بودند

87

وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ

و ذوالنون را، آنگاه که خشمناک برفت و پنداشت که هرگز بر او تنگ نمی گیریم و در تاریکی ندا داد: هیچ خدایی جز تو نیست ، تو منزه هستی ومن از ستمکاران هستم

88

فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِينَ

دعایش را مستجاب کردیم و او را از اندوه رهانیدیم و مؤمنان را، اینچنین می رهانیم

89

وَزَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ

و زکریا را یاد کن ، آنگاه که پروردگارش را ندا داد: ای پروردگار من ،مرا تنها وامگذار و تو بهترین وارثانی

90

فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ

دعایش را مستجاب کردیم و به او یحیی را بخشیدیم و زنش را برایش شایسته گردانیدیم اینان در کارهای نیک شتاب می کردند و با بیم و امید مارا می خواندند و در برابر ما خاشع بودند

91

وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِن رُّوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِّلْعَالَمِينَ

و آن زن را یاد کن که شرمگاه خود را نگاه داشت و ما از روح خود در او، دمیدیم و او و فرزندش را برای جهانیان عبرتی گردانیدیم



شنبه 30 خرداد 1394برچسب:, :: 8:43 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره حج

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

52

وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ

ما پیش از تو هیچ رسول یا نبیی را نفرستادیم مگر آنکه چون به خواندن آیات مشغول شد شیطان در سخن او چیزی افکند و خدا آنچه را که شیطان افکنده بود نسخ کرد، سپس آیات خویش را استواری بخشید و خدا دانا و حکیم است

53

لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ

چنین شود، تا آنچه شیطان در سخن او افکنده برای کسانی که در، قلبهایشان بیماری است و نیز سخت دلان ، آزمایشی باشد، و ستمکاران در اختلافی بزرگ گرفتارند

78

وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمينَ مِن قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ

در راه خداوند چنان که باید جهاد کنید او شما را برگزید و برایتان در، دین هیچ تنگنایی پدید نیاورد کیش پدرتان ابراهیم است او پیش ازاین شما را مسلمان نامید تا این پیامبر بر شما گواه باشد و شما بر دیگرمردم گواه باشید پس نماز بگزارید و زکات بدهید و به خدا توسل جویید اوست مولای شما چه مولایی نیکو و چه یاوری نیکو



جمعه 29 خرداد 1394برچسب:, :: 23:9 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره مومنون

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

23

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ

هر آینه نوح را بر قومش فرستادیم گفت : ای قوم من ، خدای یکتا را بپرستید شما را خداوندی جز او نیست آیا پروا نمی کنید ?

24

فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُرِيدُ أَن يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَأَنزَلَ مَلَائِكَةً مَّا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ

مهتران قومش که کافر بودند، گفتند: این مرد انسانی است همانند شما،می خواهد بر شما برتری جوید اگر خدا می خواست فرشتگانی را می فرستاد ما هرگز چنین چیزی در روزگار نیاکانمان نشنیده ایم

25

إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَبَّصُوا بِهِ حَتَّى حِينٍ

او مرد دیوانه ای بیش نیست یکچند بر او صبر کنید

26

قَالَ رَبِّ انصُرْنِي بِمَا كَذَّبُونِ

گفت : ای، پروردگار من ، اکنون که مرا تکذیب می کنند، یاریم کن

27

فَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا فَإِذَا جَاء أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ فَاسْلُكْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ

به او وحی کردیم که کشتی را در حضور ما و به الهام ما بساز و چون فرمان ما در رسید و آب از تنور بیرون زد از هر جنسی دو تا و نیز کسان خود رابه آن ببر مگر آن کس که پیش از این در باره او سخن رفته است و درباره ستمکاران با من سخن مگوی که آنها همه غرقه شدگانند

28

فَإِذَا اسْتَوَيْتَ أَنتَ وَمَن مَّعَكَ عَلَى الْفُلْكِ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي نَجَّانَا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ

چون خود و همراهانت به کشتی نشستید، بگو: سپاس خدایی را که ما را، ازمردم ستمکاره رهایی بخشید

29

وَقُل رَّبِّ أَنزِلْنِي مُنزَلًا مُّبَارَكًا وَأَنتَ خَيْرُ الْمُنزِلِينَ

و بگو: ای پروردگار من ، مرا فرودآور در جایگاهی مبارک ، که تو بهترین راهبرانی

30

إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ وَإِن كُنَّا لَمُبْتَلِينَ

در این داستان عبرتها و پندهاست ، و ما تنها آزمایندگانی بودیم

31

ثُمَّ أَنشَأْنَا مِن بَعْدِهِمْ قَرْنًا آخَرِينَ

و بعد از آنها مردمی دیگر بیافریدیم

32

فَأَرْسَلْنَا فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ

و از خودشان به میانشان پیامبری فرستادیم که : خدای یکتا را بپرستید، شما را خدایی جز او نیست آیا پروا نمی کنید ?

33

وَقَالَ الْمَلَأُ مِن قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِلِقَاء الْآخِرَةِ وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَيَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ

گروهی از مهتران قومش که کافر بودند و دیدار آخرت را دروغ می شمردند، ودر این دنیایشان عیش و نعمت داده بودیم ، گفتند: این مرد انسانی است همانند شما، از آنچه می خورید می خورد و از آنچه می آشامید می آشامد

34

وَلَئِنْ أَطَعْتُم بَشَرًا مِثْلَكُمْ إِنَّكُمْ إِذًا لَّخَاسِرُونَ

و اگر از انسانی همانند خود اطاعت کنید، زیان کرده اید

39

قَالَ رَبِّ انصُرْنِي بِمَا كَذَّبُونِ

گفت : ای پروردگار من ، اکنون که تکذیبم می کنند، یاریم کن

40

قَالَ عَمَّا قَلِيلٍ لَيُصْبِحُنَّ نَادِمِينَ

گفت : به همین زودی از کرده پشیمان می شوند

44

ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَا كُلَّ مَا جَاء أُمَّةً رَّسُولُهَا كَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنَا بَعْضَهُم بَعْضًا وَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ فَبُعْدًا لِّقَوْمٍ لَّا يُؤْمِنُونَ

سپس پی در، پی پیامبران خود را فرستادیم هر بار که پیامبری بر ملتی آمد تکذیبش کردند و ما نیز آنها را از پس یکدیگر به هلاکت رسانیدیم و آنان را داستانها کردیم ای ، نصیب مردمی که ایمان نمی آورند دوری از رحمت خدا باد

45

ثُمَّ أَرْسَلْنَا مُوسَى وَأَخَاهُ هَارُونَ بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِينٍ

آنگاه موسی و برادرش هارون را با آیات خود و دلایل روشن فرستادیم

46

إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا عَالِينَ

نزد فرعون و مهتران قومش پس گردنکشی کردند که مردمی برتری جوی بودند،

47

فَقَالُوا أَنُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنَا وَقَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُونَ

و گفتند: آیا به دو انسان که همانند ما هستند و قومشان بندگان ما، بودند، ایمان بیاوریم ?

49

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ

هر آینه ما به موسی کتاب دادیم ، باشد که هدایت شوند

50

وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ آيَةً وَآوَيْنَاهُمَا إِلَى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِينٍ

و پسر مریم و مادرش را آیتی ساختیم و آن دو را بر بلند جایی که قرارگاهی و آب روان داشت جای دادیم

51

يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ

ای پیامبران ، از چیزهای پاکیزه و خوش بخورید و کارهای شایسته کنید که من به کارهایی که می کنید آگاهم

52

وَإِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ

هر آینه این دین شما دینی است واحد، و من پروردگار شمایم ، از من، بترسید

53

فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ زُبُرًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ

پس دین خود را فرقه فرقه کردند و هر فرقه ای به روشی که برگزیده بود دلخوش بود



جمعه 29 خرداد 1394برچسب:, :: 21:20 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان



جمعه 29 خرداد 1394برچسب:, :: 21:3 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره فرقان

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

20

وَما أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَيَمْشُونَ فِي الْأَسْوَاقِ وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيرًا

پیش از تو پیامبرانی نفرستاده ایم جز آنکه طعام می خوردند و در بازارهاراه می رفتند و شما را وسیله آزمایش یکدیگر قرار دادیم آیا صبر توانید کرد ? و پروردگار تو بیناست

31

وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِّنَ الْمُجْرِمِينَ وَكَفَى بِرَبِّكَ هَادِيًا وَنَصِيرًا

اینچنین هر پیامبری را از میان مجرمان دشمنی پدید آوردیم و پروردگار تو برای راهنمایی و یاری تو کافی است

35

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَا مَعَهُ أَخَاهُ هَارُونَ وَزِيرًا

به موسی کتاب دادیم و برادرش هارون را مددکارش ساختیم

36

فَقُلْنَا اذْهَبَا إِلَى الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَدَمَّرْنَاهُمْ تَدْمِيرًا

و گفتیم : نزد مردمی که آیات ما را تکذیب کرده اند، بروید و آن قوم را به سختی هلاک کردیم

37

وَقَوْمَ نُوحٍ لَّمَّا كَذَّبُوا الرُّسُلَ أَغْرَقْنَاهُمْ وَجَعَلْنَاهُمْ لِلنَّاسِ آيَةً وَأَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ عَذَابًا أَلِيمًا

قوم نوح را چون پیامبران را تکذیب کردند غرقه کردیم و آنها را برای، مردم عبرتی ساختیم و برای ستمکاران عذابی دردآور آماده کرده ایم

 



جمعه 29 خرداد 1394برچسب:, :: 20:55 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره شعراء

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

10

وَإِذْ نَادَى رَبُّكَ مُوسَى أَنِ ائْتِ الْقَوْمَ الظَّالِمِينَ

و پروردگارت موسی را ندا داد که : ای موسی ، به سوی آن مردم ستمکار برو:

11

قَوْمَ فِرْعَوْنَ أَلَا يَتَّقُونَ

قوم فرعون آیا نمی خواهند پرهیزگار شوند ?

12

قَالَ رَبِّ إِنِّي أَخَافُ أَن يُكَذِّبُونِ

گفت : ای پروردگار من ، می ترسم که دروغگویم خوانند

13

وَيَضِيقُ صَدْرِي وَلَا يَنطَلِقُ لِسَانِي فَأَرْسِلْ إِلَى هَارُونَ

و دل من تنگ گردد و زبانم گشاده نشود هارون را به همراهم بفرست

14

وَلَهُمْ عَلَيَّ ذَنبٌ فَأَخَافُ أَن يَقْتُلُونِ

و بر من، به گناهی ادعایی دارند، می ترسم که مرا بکشند

15

قَالَ كَلَّا فَاذْهَبَا بِآيَاتِنَا إِنَّا مَعَكُم مُّسْتَمِعُونَ

گفت : هرگز، آیات مرا هر دو نزد آنها ببرید، ما نیز با شما هستیم وگوش فرا می دهیم

16

فَأْتِيَا فِرْعَوْنَ فَقُولَا إِنَّا رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ

پس نزد فرعون روید و بگویید: ما رسول پروردگار جهانیان هستیم ،

17

أَنْ أَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ

که بنی اسرائیل را با ما بفرستی

18

قَالَ أَلَمْ نُرَبِّكَ فِينَا وَلِيدًا وَلَبِثْتَ فِينَا مِنْ عُمُرِكَ سِنِينَ

گفت : آیا به هنگام کودکی نزد خود پرورشت ندادیم و تو چند سال از عمرت را در میان ما نگذرانیدی ?

19

وَفَعَلْتَ فَعْلَتَكَ الَّتِي فَعَلْتَ وَأَنتَ مِنَ الْكَافِرِينَ

و آن کار را که ازتو سر زد مرتکب نشدی ? پس تو کافر نعمتی

20

قَالَ فَعَلْتُهَا إِذًا وَأَنَا مِنَ الضَّالِّينَ

گفت : آن وقت که چنان کردم از خطاکاران بودم

21

فَفَرَرْتُ مِنكُمْ لَمَّا خِفْتُكُمْ فَوَهَبَ لِي رَبِّي حُكْمًا وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُرْسَلِينَ

و چون از شما ترسیدم، گریختم ولی پروردگار من به من نبوت داد و مرا درشمار پیامبران آورد

22

وَتِلْكَ نِعْمَةٌ تَمُنُّهَا عَلَيَّ أَنْ عَبَّدتَّ بَنِي إِسْرَائِيلَ

و منت این نعمت را بر من می نهی و حال آنکه بنی اسرائیل را برده ساخته ای ?

30

قَالَ أَوَلَوْ جِئْتُكَ بِشَيْءٍ مُّبِينٍ

گفت : حتی اگر معجزه ای روشن آورده باشم ?

31

قَالَ فَأْتِ بِهِ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ

گفت : اگر راست می گویی ، بیاور

32

فَأَلْقَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ ثُعْبَانٌ مُّبِينٌ

عصایش را انداخت به آشکارا اژدهایی شد

33

وَنَزَعَ يَدَهُ فَإِذَا هِيَ بَيْضَاء لِلنَّاظِرِينَ

و دستش را بیرون آورد در نظر بینندگان سپید می نمود

43

قَالَ لَهُم مُّوسَى أَلْقُوا مَا أَنتُم مُّلْقُونَ

موسی به آنها گفت : هر چه می خواهید بیفکنید، بیفکنید

44

فَأَلْقَوْا حِبَالَهُمْ وَعِصِيَّهُمْ وَقَالُوا بِعِزَّةِ فِرْعَوْنَ إِنَّا لَنَحْنُ الْغَالِبُونَ

آنان ریسمانها و چوبهای خود بیفکندند و گفتند: به عزت فرعون که ما پیروز شدیم

45

فَأَلْقَى مُوسَى عَصَاهُ فَإِذَا هِيَ تَلْقَفُ مَا يَأْفِكُونَ

و موسی عصایش را افکند ناگاه همه آن دروغها یی را که ساخته بودند،، بلعید

46

فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سَاجِدِينَ

جادوگران به سجده افتادند

47

قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ الْعَالَمِينَ

گفتند: به پروردگار جهانیان ایمان آوردیم :

48

رَبِّ مُوسَى وَهَارُونَ

پروردگار موسی و هارون

52

وَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي إِنَّكُم مُّتَّبَعُونَ

و به موسی وحی کردیم که : شب هنگام بندگان مرا بیرون ببر که از پی شمابیایند

61

فَلَمَّا تَرَاءى الْجَمْعَانِ قَالَ أَصْحَابُ مُوسَى إِنَّا لَمُدْرَكُونَ

چون آن دو گروه یکدیگر را دیدند، یاران موسی گفتند: گرفتار آمدیم

62

قَالَ كَلَّا إِنَّ مَعِيَ رَبِّي سَيَهْدِينِ

، گفت : هرگز پروردگار من با من است و مرا راه خواهد نمود

63

فَأَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنِ اضْرِب بِّعَصَاكَ الْبَحْرَ فَانفَلَقَ فَكَانَ كُلُّ فِرْقٍ كَالطَّوْدِ الْعَظِيمِ

پس به موسی وحی کردیم که : عصایت را بر دریا بزن دریا بشکافت و هرپاره چون کوهی عظیم گشت

65

وَأَنجَيْنَا مُوسَى وَمَن مَّعَهُ أَجْمَعِينَ

موسی و همه همراهانش را رهانیدیم

69

وَاتْلُ عَلَيْهِمْ نَبَأَ إِبْرَاهِيمَ

و داستان ابراهیم را برایشان تلاوت کن

70

إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا تَعْبُدُونَ

آنگاه که به پدر و قوم خود گفت : چه می پرستید ?

71

قَالُوا نَعْبُدُ أَصْنَامًا فَنَظَلُّ لَهَا عَاكِفِينَ

گفتند: بتانی را می پرستیم و معتکف آستانشان هستیم

72

قَالَ هَلْ يَسْمَعُونَكُمْ إِذْ تَدْعُونَ

گفت : آیا وقتی آنها را می خوانید صدایتان را می شنوند ?

73

أَوْ يَنفَعُونَكُمْ أَوْ يَضُرُّونَ

یا برای شما سود و زیانی دارند ?

74

قَالُوا بَلْ وَجَدْنَا آبَاءنَا كَذَلِكَ يَفْعَلُونَ

گفتند: نه ، پدرانمان را دیده ایم که چنین می کرده اند

75

قَالَ أَفَرَأَيْتُم مَّا كُنتُمْ تَعْبُدُونَ

گفت : آیا می دانید که چه می پرستیده اید،

76

أَنتُمْ وَآبَاؤُكُمُ الْأَقْدَمُونَ

شما و نیاکانتان ?

77

فَإِنَّهُمْ عَدُوٌّ لِّي إِلَّا رَبَّ الْعَالَمِينَ

آنها دشمنان منند، ولی پروردگار جهانیان دوست، من است :

78

الَّذِي خَلَقَنِي فَهُوَ يَهْدِينِ

آن که مرا بیافریده سپس راهنماییم می کند،

79

وَالَّذِي هُوَ يُطْعِمُنِي وَيَسْقِينِ

و آن که به من طعام می دهد و مرا سیراب می سازد،

80

وَإِذَا مَرِضْتُ فَهُوَ يَشْفِينِ

و چون بیمار شوم شفایم می بخشد،

81

وَالَّذِي يُمِيتُنِي ثُمَّ يُحْيِينِ

و آن که مرا می میراند و سپس زنده می کند،

82

وَالَّذِي أَطْمَعُ أَن يَغْفِرَ لِي خَطِيئَتِي يَوْمَ الدِّينِ

و آن که امید می دارم که در روز قیامت خطایم را ببخشاید

83

رَبِّ هَبْ لِي حُكْمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ

ای پروردگار من ، مرا حکمت بخش و مرا به شایستگان بپیوند

84

وَاجْعَل لِّي لِسَانَ صِدْقٍ فِي الْآخِرِينَ

و ذکر جمیل مرا در ذهن آیندگان انداز

85

وَاجْعَلْنِي مِن وَرَثَةِ جَنَّةِ النَّعِيمِ

و مرا از وارثان بهشت پر نعمت، قرار ده

86

وَاغْفِرْ لِأَبِي إِنَّهُ كَانَ مِنَ الضَّالِّينَ

و پدرم را بیامرز که از گمراهان است

87

وَلَا تُخْزِنِي يَوْمَ يُبْعَثُونَ

و در روز قیامت مرا رسوا مساز:

88

يَوْمَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ

روزی که نه مال سود می دهد و نه فرزندان

105

كَذَّبَتْ قَوْمُ نُوحٍ الْمُرْسَلِينَ

قوم نوح پیامبران را تکذیب کردند

106

إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ نُوحٌ أَلَا تَتَّقُونَ

آنگاه که برادرشان نوح به آنها گفت : آیا پروا نمی کنید ?

107

إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ

من برای شما پیامبری امین هستم

108

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ

از خدا بترسید و از من اطاعت کنید

109

وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ

من از شما در برابر هدایت خود مزدی نمی طلبم مزد من تنها بر عهده پروردگار جهانیان است

110

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ

پس ، از خدا بترسید و از من اطاعت کنید

111

قَالُوا أَنُؤْمِنُ لَكَ وَاتَّبَعَكَ الْأَرْذَلُونَ

گفتند: آیا به تو ایمان بیاوریم و حال آنکه فرومایگان پیرو تو هستند ?

112

قَالَ وَمَا عِلْمِي بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ

گفت : دانش من به کارهایی که می کنند نمی رسد

113

إِنْ حِسَابُهُمْ إِلَّا عَلَى رَبِّي لَوْ تَشْعُرُونَ

اگر می فهمید،، حسابشان تنها با پروردگار من است

114

وَمَا أَنَا بِطَارِدِ الْمُؤْمِنِينَ

و من مؤمنان را طرد نمی کنم

115

إِنْ أَنَا إِلَّا نَذِيرٌ مُّبِينٌ

جز بیم دهنده ای آشکار نیستم

116

قَالُوا لَئِن لَّمْ تَنتَهِ يَا نُوحُ لَتَكُونَنَّ مِنَ الْمَرْجُومِينَ

گفتند: ای نوح ، اگر بس نکنی ، سنگسار می شوی

117

قَالَ رَبِّ إِنَّ قَوْمِي كَذَّبُونِ

گفت : ای پروردگار من ، قوم من مرا تکذیب می کنند

118

فَافْتَحْ بَيْنِي وَبَيْنَهُمْ فَتْحًا وَنَجِّنِي وَمَن مَّعِي مِنَ الْمُؤْمِنِينَ

میان من و آنها راهی برگشای و مرا و مؤمنان همراه مرا رهایی بخش

119

فَأَنجَيْنَاهُ وَمَن مَّعَهُ فِي الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ

او و همراهانش را در آن کشتی انباشته ، نجات دادیم

123

كَذَّبَتْ عَادٌ الْمُرْسَلِينَ

قوم عاد پیامبران را تکذیب کردند

124

إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ هُودٌ أَلَا تَتَّقُونَ

آنگاه که برادرشان هود گفت : آیا پروا نمی کنید ?

125

إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ

من برای شما پیامبری امین هستم

126

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ

از خدا بترسید و از من اطاعت کنید

127

وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ

من از شما در برابر هدایت خود مزدی نمی طلبم مزد من تنها بر عهده پروردگار جهانیان است

128

أَتَبْنُونَ بِكُلِّ رِيعٍ آيَةً تَعْبَثُونَ

آیا بر فراز هر بلندی به بیهودگی برجی بر می آورید ?

129

وَتَتَّخِذُونَ مَصَانِعَ لَعَلَّكُمْ تَخْلُدُونَ

و بدین، پندار که همواره زنده اید کوشکهایی بنا می کنید ?

130

وَإِذَا بَطَشْتُم بَطَشْتُمْ جَبَّارِينَ

و چون انتقام گیرید چون جباران انتقام می گیرید ?

131

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ

پس ، از خدا بترسید و از من اطاعت کنید

132

وَاتَّقُوا الَّذِي أَمَدَّكُم بِمَا تَعْلَمُونَ

و بترسید از آن خدایی که آنچه را که می دانید، به شما عطا کرده است ،

133

أَمَدَّكُم بِأَنْعَامٍ وَبَنِينَ

و به شما چارپایان و فرزندان ارزانی داشته است ،

134

وَجَنَّاتٍ وَعُيُونٍ

و باغها و چشمه ساران

135

إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ

من از عذاب روزی بزرگ بر شما بیمناکم

141

كَذَّبَتْ ثَمُودُ الْمُرْسَلِينَ

قوم ثمود پیامبران را تکذیب کردند

142

إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ صَالِحٌ أَلَا تَتَّقُونَ

آنگاه که برادرشان صالح گفت : آیا پروا نمی کنید ?

143

إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ

من برای شما پیامبری امین هستم

144

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ

از خدا بترسید و از من اطاعت کنید

145

وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ

من از شما در برابر هدایت خود مزدی نمی طلبم ، مزد من تنها بر عهده، پروردگار جهانیان است

146

أَتُتْرَكُونَ فِي مَا هَاهُنَا آمِنِينَ

آیا پندارید که شما را در این نعمتها، ایمن رها می کنند ?

155

قَالَ هَذِهِ نَاقَةٌ لَّهَا شِرْبٌ وَلَكُمْ شِرْبُ يَوْمٍ مَّعْلُومٍ

، گفت : این ماده شتر من است یک روز آب خوردن حق او باشد و یک روزحق شما

156

وَلَا تَمَسُّوهَا بِسُوءٍ فَيَأْخُذَكُمْ عَذَابُ يَوْمٍ عَظِيمٍ

به آن آسیبی مرسانید که عذاب روزی بزرگ شما را فرو می گیرد

157

فَعَقَرُوهَا فَأَصْبَحُوا نَادِمِينَ

آن را پی کردند و پشیمان شدند

160

كَذَّبَتْ قَوْمُ لُوطٍ الْمُرْسَلِينَ

قوم لوط پیامبران را تکذیب کردند

161

إِذْ قَالَ لَهُمْ أَخُوهُمْ لُوطٌ أَلَا تَتَّقُونَ

آنگاه که برادرشان لوط گفت :، آیا پروا نمی کنید ?

162

إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ

من برای شما پیامبری امین هستم

163

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ

از خدا بترسید و از من اطاعت کنید

164

وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ

من از شما در برابر هدایت خود مزدی نمی طلبم مزد من تنها بر عهده پروردگار جهانیان است

165

أَتَأْتُونَ الذُّكْرَانَ مِنَ الْعَالَمِينَ

چرا از میان مردم جهان با نران می آمیزید ?

166

وَتَذَرُونَ مَا خَلَقَ لَكُمْ رَبُّكُمْ مِنْ أَزْوَاجِكُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ عَادُونَ

و همسرانی راکه پروردگارتان برایتان آفریده است ترک می گویید ? نه شما مردمی متجاوز هستید

168

قَالَ إِنِّي لِعَمَلِكُم مِّنَ الْقَالِينَ

گفت : من، با کار شما دشمنم

169

رَبِّ نَجِّنِي وَأَهْلِي مِمَّا يَعْمَلُونَ

ای پروردگار من ، مرا و کسانم را از عاقبت عملی که می کنند رهایی بخش

170

فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ

او و همه کسانش را رهانیدیم

171

إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ

مگر پیرزنی که خواست بماند

176

كَذَّبَ أَصْحَابُ الْأَيْكَةِ الْمُرْسَلِينَ

مردم ایکه پیامبران را تکذیب کردند

177

إِذْ قَالَ لَهُمْ شُعَيْبٌ أَلَا تَتَّقُونَ

آنگاه که شعیب به آنها گفت :، آیا پروا نمی کنید ?

178

إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ

من برای شما پیامبری امین هستم

179

فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ

از خدا بترسید و از من اطاعت کنید

180

وَمَا أَسْأَلُكُمْ عَلَيْهِ مِنْ أَجْرٍ إِنْ أَجْرِيَ إِلَّا عَلَى رَبِّ الْعَالَمِينَ

من از شما در برابر هدایت خود مزدی نمی طلبم مزد من تنها بر عهده پروردگار جهانیان است

181

أَوْفُوا الْكَيْلَ وَلَا تَكُونُوا مِنَ الْمُخْسِرِينَ

پیمانه را تمام بپردازید و کم فروشی مکنید

182

وَزِنُوا بِالْقِسْطَاسِ الْمُسْتَقِيمِ

و با ترازوی درست وزن کنید

183

وَلَا تَبْخَسُوا النَّاسَ أَشْيَاءهُمْ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ

به مردم کم مدهید و بی باکانه در زمین فساد مکنید

184

وَاتَّقُوا الَّذِي خَلَقَكُمْ وَالْجِبِلَّةَ الْأَوَّلِينَ

از آن کس که شما و آفریدگان پیش از شما را آفریده است بترسید

 



جمعه 29 خرداد 1394برچسب:, :: 19:6 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره نمل

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

7

إِذْ قَالَ مُوسَى لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ نَارًا سَآتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ آتِيكُم بِشِهَابٍ قَبَسٍ لَّعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ

موسی به خانواده خود گفت : من از دور آتشی دیدم ، زودا که از آن برایتان خبری بیاورم یا پاره آتشی شاید گرم شوید

8

فَلَمَّا جَاءهَا نُودِيَ أَن بُورِكَ مَن فِي النَّارِ وَمَنْ حَوْلَهَا وَسُبْحَانَ اللَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ

چون به آتش رسید، ندایش دادند که برکت داده شده ، آن که درون آتش است و آن که در کنار آن است و منزه است خدای یکتا، آن پروردگار جهانیان

9

يَا مُوسَى إِنَّهُ أَنَا اللَّهُ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

ای موسی ، من خدای پیروزمند حکیم هستم

10

وَأَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى لَا تَخَفْ إِنِّي لَا يَخَافُ لَدَيَّ الْمُرْسَلُونَ

عصایت را بیفکن چون دیدش که همانند ماری می جنبد، گریزان بازگشت وبه، عقب ننگریست ای موسی ، مترس پیامبران نباید که در نزد من بترسند

11

إِلَّا مَن ظَلَمَ ثُمَّ بَدَّلَ حُسْنًا بَعْدَ سُوءٍ فَإِنِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ

مگر کسی که مرتکب گناهی شده باشد و پس از بدکاری ، نیکوکار شود زیرامن آمرزنده و مهربانم

12

وَأَدْخِلْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ فِي تِسْعِ آيَاتٍ إِلَى فِرْعَوْنَ وَقَوْمِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ

دستت را در گریبان ببر تا بی هیچ آسیبی سفید بیرون آید با نه نشانه نزد فرعون و قومش برو که مردمی عصیانگرند

15

وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ عِلْمًا وَقَالَا الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي فَضَّلَنَا عَلَى كَثِيرٍ مِّنْ عِبَادِهِ الْمُؤْمِنِينَ

ما به داود و سلیمان دانش دادیم گفتند: سپاس از آن خدایی است که ما را بر بسیاری از بندگان مؤمن خود برتری داد

16

وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُودَ وَقَالَ يَا أَيُّهَا النَّاسُ عُلِّمْنَا مَنطِقَ الطَّيْرِ وَأُوتِينَا مِن كُلِّ شَيْءٍ إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْفَضْلُ الْمُبِينُ

و سلیمان وارث داود شد و گفت : ای مردم ، به ما زبان مرغان آموختند واز هر نعمتی ارزانی داشتند و این عنایتی است آشکار

17

وَحُشِرَ لِسُلَيْمَانَ جُنُودُهُ مِنَ الْجِنِّ وَالْإِنسِ وَالطَّيْرِ فَهُمْ يُوزَعُونَ

سپاهیان سلیمان از جن و آدمی و پرنده گرد آمدند و آنها به صف می رفتند،

18

حَتَّى إِذَا أَتَوْا عَلَى وَادِي النَّمْلِ قَالَتْ نَمْلَةٌ يَا أَيُّهَا النَّمْلُ ادْخُلُوا مَسَاكِنَكُمْ لَا يَحْطِمَنَّكُمْ سُلَيْمَانُ وَجُنُودُهُ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ

تا به وادی مورچگان رسیدند مورچه ای گفت : ای مورچگان ، به لانه های خود بروید تا سلیمان و لشکریانش شما را بی خبر در هم نکوبند

19

فَتَبَسَّمَ ضَاحِكًا مِّن قَوْلِهَا وَقَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَدْخِلْنِي بِرَحْمَتِكَ فِي عِبَادِكَ الصَّالِحِينَ

سلیمان از سخن او لبخند زد و گفت : ای پروردگار من ، مرا وادار تا سپاس، نعمت تو را که بر من و پدر و مادر من ارزانی داشته ای به جای آورم و کارهای شایسته ای کنم که تو خشنود شوی ، و مرا به رحمت خود در شمار بندگان شایسته ات در آور

20

وَتَفَقَّدَ الطَّيْرَ فَقَالَ مَا لِيَ لَا أَرَى الْهُدْهُدَ أَمْ كَانَ مِنَ الْغَائِبِينَ

در میان مرغان جست و جو کرد و گفت : چرا هدهد را نمی بینم ، آیا از غایب شدگان است ?

21

لَأُعَذِّبَنَّهُ عَذَابًا شَدِيدًا أَوْ لَأَذْبَحَنَّهُ أَوْ لَيَأْتِيَنِّي بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ

به سخت ترین وجهی عذابش می کنم یا سرش را می برم ، مگر آنکه برای من دلیلی روشن بیاورد

22

فَمَكَثَ غَيْرَ بَعِيدٍ فَقَالَ أَحَطتُ بِمَا لَمْ تُحِطْ بِهِ وَجِئْتُكَ مِن سَبَإٍ بِنَبَإٍ يَقِينٍ

درنگش به درازا نکشید بیامد و گفت : به چیزی دست یافته ام که تو دست نیافته بودی و از سبا برایت خبری درست آورده ام

23

إِنِّي وَجَدتُّ امْرَأَةً تَمْلِكُهُمْ وَأُوتِيَتْ مِن كُلِّ شَيْءٍ وَلَهَا عَرْشٌ عَظِيمٌ

زنی را یافته ام که بر آنها پادشاهی می کند از هر نعمتی برخوردار است و، تختی بزرگ دارد

24

وَجَدتُّهَا وَقَوْمَهَا يَسْجُدُونَ لِلشَّمْسِ مِن دُونِ اللَّهِ وَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَصَدَّهُمْ عَنِ السَّبِيلِ فَهُمْ لَا يَهْتَدُونَ

دیدم که خود و مردمش به جای خدای یکتا آفتاب را سجده می کنند و شیطان اعمالشان را در نظرشان بیاراسته است و از راه خدا منحرفشان کرده است، چنان که روی هدایت نخواهند دید

27

قَالَ سَنَنظُرُ أَصَدَقْتَ أَمْ كُنتَ مِنَ الْكَاذِبِينَ

گفت : اکنون، بنگریم که راست گفته ای یا در شمار دروغگویانی

28

اذْهَب بِّكِتَابِي هَذَا فَأَلْقِهْ إِلَيْهِمْ ثُمَّ تَوَلَّ عَنْهُمْ فَانظُرْ مَاذَا يَرْجِعُونَ

این نامه مرا ببر و بر آنها افکن ، سپس به یکسو شو و بنگر که چه جواب می دهند

29

قَالَتْ يَا أَيُّهَا المَلَأُ إِنِّي أُلْقِيَ إِلَيَّ كِتَابٌ كَرِيمٌ

زن گفت : ای بزرگان ، نامه ای گرامی به سوی من افکنده شد

30

إِنَّهُ مِن سُلَيْمَانَ وَإِنَّهُ بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

نامه از سلیمان است و این است : به نام خدای بخشنده مهربان

36

فَلَمَّا جَاء سُلَيْمَانَ قَالَ أَتُمِدُّونَنِ بِمَالٍ فَمَا آتَانِيَ اللَّهُ خَيْرٌ مِّمَّا آتَاكُم بَلْ أَنتُم بِهَدِيَّتِكُمْ تَفْرَحُونَ

چون قاصد نزد سلیمان آمد، سلیمان گفت : آیا می خواهید به مال مرا، یاری کنید ? آنچه خدا به من داده از آنچه به شما داده بهتر است نه ، شما به هدیه خویش شادمان هستید

37

ارْجِعْ إِلَيْهِمْ فَلَنَأْتِيَنَّهُمْ بِجُنُودٍ لَّا قِبَلَ لَهُم بِهَا وَلَنُخْرِجَنَّهُم مِّنْهَا أَذِلَّةً وَهُمْ صَاغِرُونَ

اکنون به نزدشان بازگرد سپاهی بر سرشان می کشیم که هرگز طاقت آن را نداشته باشند و به خواری و خفت از آنجا بیرونشان می کنیم

38

قَالَ يَا أَيُّهَا المَلَأُ أَيُّكُمْ يَأْتِينِي بِعَرْشِهَا قَبْلَ أَن يَأْتُونِي مُسْلِمِينَ

گفت : ای بزرگان ، کدام یک از شما تخت او را پیش از آنکه به تسلیم نزد من آیند برایم می آورد ?

39

قَالَ عِفْريتٌ مِّنَ الْجِنِّ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن تَقُومَ مِن مَّقَامِكَ وَإِنِّي عَلَيْهِ لَقَوِيٌّ أَمِينٌ

عفریتی از میان جنها گفت : من ، قبل از آنکه از جایت برخیزی ، آن را، نزد تو حاضر می کنم ، که من بر این کار هم توانایم و هم امین

40

قَالَ الَّذِي عِندَهُ عِلْمٌ مِّنَ الْكِتَابِ أَنَا آتِيكَ بِهِ قَبْلَ أَن يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِندَهُ قَالَ هَذَا مِن فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَنِي أَأَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ وَمَن شَكَرَ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ رَبِّي غَنِيٌّ كَرِيمٌ

و آن کس که از علم کتاب بهره ای داشت گفت : من ، پیش از آنکه چشم بر هم زنی ، آن را نزد تو می آورم چون آن را نزد خود دید گفت : این بخشش پروردگار من است ، تا مرا بیازماید که سپاسگزارم یا کافر نعمت پس هر که سپاس گوید برای خود گفته است و هر که کفران ورزد پروردگار من بی نیاز و کریم است

41

قَالَ نَكِّرُوا لَهَا عَرْشَهَا نَنظُرْ أَتَهْتَدِي أَمْ تَكُونُ مِنَ الَّذِينَ لَا يَهْتَدُونَ

گفت : تختش را دیگرگون کنید، ببینم آن را باز می شناسد یا از آنهاست که باز نتوانند شناخت

42

فَلَمَّا جَاءتْ قِيلَ أَهَكَذَا عَرْشُكِ قَالَتْ كَأَنَّهُ هُوَ وَأُوتِينَا الْعِلْمَ مِن قَبْلِهَا وَكُنَّا مُسْلِمِينَ

چون آمد گفتندش : آیا تخت تو چنین بود ? گفت : گویی همان است و ماپیش، از این آگاه شده بودیم و تسلیم بوده ایم

43

وَصَدَّهَا مَا كَانَت تَّعْبُدُ مِن دُونِ اللَّهِ إِنَّهَا كَانَتْ مِن قَوْمٍ كَافِرِينَ

و او را از هر چه به جز خدای یکتا می پرستید، باز داشت زیرا او در زمره کافران بود

44

قِيلَ لَهَا ادْخُلِي الصَّرْحَ فَلَمَّا رَأَتْهُ حَسِبَتْهُ لُجَّةً وَكَشَفَتْ عَن سَاقَيْهَا قَالَ إِنَّهُ صَرْحٌ مُّمَرَّدٌ مِّن قَوَارِيرَ قَالَتْ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي وَأَسْلَمْتُ مَعَ سُلَيْمَانَ لِلَّهِ رَبِّ الْعَالَمِينَ

گفتندش : به صحن قصر درآی چون بدیدش پنداشت که آبگیری ژرف است دامن از ساقهایش برگرفت سلیمان گفت : این صحنی است صاف از آبگینه گفت : ای پروردگار من ، من بر خویشتن ستم کرده ام و اینک با سلیمان در برابر پروردگار جهانیان تسلیم شدم

45

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى ثَمُودَ أَخَاهُمْ صَالِحًا أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ فَإِذَا هُمْ فَرِيقَانِ يَخْتَصِمُونَ

و بر قوم ثمود برادرشان صالح را فرستادیم که : خدای یکتا را بپرستید، ناگهان دو گروه شدند و با یکدیگر به خصومت برخاستند

46

قَالَ يَا قَوْمِ لِمَ تَسْتَعْجِلُونَ بِالسَّيِّئَةِ قَبْلَ الْحَسَنَةِ لَوْلَا تَسْتَغْفِرُونَ اللَّهَ لَعَلَّكُمْ تُرْحَمُونَ

گفت : ای قوم من ، چرا پیش از نیکی بر بدی می شتابید ? چرا از خدا آمرزش نمی خواهید ? شاید بر شما رحمت آورد

47

قَالُوا اطَّيَّرْنَا بِكَ وَبِمَن مَّعَكَ قَالَ طَائِرُكُمْ عِندَ اللَّهِ بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تُفْتَنُونَ

گفتند: ما تو را و یارانت را به فال بد گرفته ایم گفت : جزای شما نزد خداست اینک مردمی فریب خورده هستید

48

وَكَانَ فِي الْمَدِينَةِ تِسْعَةُ رَهْطٍ يُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ وَلَا يُصْلِحُونَ

در شهر نه مرد ناصالح بودند که در آن سرزمین فساد می کردند نه اصلاح

49

قَالُوا تَقَاسَمُوا بِاللَّهِ لَنُبَيِّتَنَّهُ وَأَهْلَهُ ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِ مَا شَهِدْنَا مَهْلِكَ أَهْلِهِ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ

، گفتند: به خدا سوگند خورید که بر او و کسانش شبیخون زنیم و چون کسی به طلب خونش برخیزد، بگوییم : ما به هنگام هلاکت کسان او آنجا نبوده ایم ، و ما راست گفتاریم

50

وَمَكَرُوا مَكْرًا وَمَكَرْنَا مَكْرًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ

و غافل بودند که اگر آنها حیله ای اندیشیده اند ما نیز حیله ای اندیشیده ایم

51

فَانظُرْ كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ مَكْرِهِمْ أَنَّا دَمَّرْنَاهُمْ وَقَوْمَهُمْ أَجْمَعِينَ

بنگر که عاقبت مکرشان چه شد: ما آنها و قومشان را به تمامی هلاک کردیم،

54

وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ وَأَنتُمْ تُبْصِرُونَ

و لوط را به یادآر آنگاه که به قوم خود گفت : کارهای زشت مرتکب می شوید، در حالی که خود به زشتی آن آگاهید ?

55

أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ شَهْوَةً مِّن دُونِ النِّسَاء بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ تَجْهَلُونَ

چرا از روی شهوت به جای زنان به مردان می گرایید ? شما مردمی نادان هستید



جمعه 29 خرداد 1394برچسب:, :: 16:3 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره قصص

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

3

نَتْلُوا عَلَيْكَ مِن نَّبَإِ مُوسَى وَفِرْعَوْنَ بِالْحَقِّ لِقَوْمٍ يُؤْمِنُونَ

برای آنها که ایمان می آورند داستان راستین موسی و فرعون را بر تو می، خوانیم

7

وَأَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّ مُوسَى أَنْ أَرْضِعِيهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَيْهِ فَأَلْقِيهِ فِي الْيَمِّ وَلَا تَخَافِي وَلَا تَحْزَنِي إِنَّا رَادُّوهُ إِلَيْكِ وَجَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِينَ

و به مادر موسی وحی کردیم که : شیرش بده و اگر بر او بیمناک شدی به دریایش بینداز و مترس و غمگین مشو، او را به تو باز می گردانیم و در شمار پیامبرانش می آوریم

8

فَالْتَقَطَهُ آلُ فِرْعَوْنَ لِيَكُونَ لَهُمْ عَدُوًّا وَحَزَنًا إِنَّ فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَجُنُودَهُمَا كَانُوا خَاطِئِينَ

خاندان فرعون یافتندش تا دشمنشان و سبب اندوهشان گردد فرعون و هامان و، لشکرهاشان خطا می کردند

9

وَقَالَتِ امْرَأَتُ فِرْعَوْنَ قُرَّتُ عَيْنٍ لِّي وَلَكَ لَا تَقْتُلُوهُ عَسَى أَن يَنفَعَنَا أَوْ نَتَّخِذَهُ وَلَدًا وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ

زن فرعون گفت : این مایه شادمانی من و توست او را مکشید، شاید به ما سودی برساند یا او را به فرزندی گیریم و نمی دانستند که چه می کنند

10

وَأَصْبَحَ فُؤَادُ أُمِّ مُوسَى فَارِغًا إِن كَادَتْ لَتُبْدِي بِهِ لَوْلَا أَن رَّبَطْنَا عَلَى قَلْبِهَا لِتَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ

مادر موسی طاقت از دست بداد و اگر دلش را قوی نکرده بودیم که از مؤمنان باشد، نزدیک بود که آن راز را فاش سازد

11

وَقَالَتْ لِأُخْتِهِ قُصِّيهِ فَبَصُرَتْ بِهِ عَن جُنُبٍ وَهُمْ لَا يَشْعُرُونَ

و به خواهر او گفت : از پی او برو و زن بی آنکه آنان دریابند از دوردر، او می نگریست

12

وَحَرَّمْنَا عَلَيْهِ الْمَرَاضِعَ مِن قَبْلُ فَقَالَتْ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى أَهْلِ بَيْتٍ يَكْفُلُونَهُ لَكُمْ وَهُمْ لَهُ نَاصِحُونَ

پستان همه دایگان را از پیش بر او حرام کرده بودیم آن زن گفت : آیامی خواهید شما را به خانواده ای راهنمایی کنم که او را برایتان نگه دارندو نیکخواهش باشند ?

13

فَرَدَدْنَاهُ إِلَى أُمِّهِ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَلِتَعْلَمَ أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَلَكِنَّ أَكْثَرَهُمْ لَا يَعْلَمُونَ

پس او را نزد مادرش برگردانیدیم تا چشمان آن زن روشن گردد و غمگین نباشد و بداند که وعده خدا حق است ، ولی بیشترینشان نمی دانند

14

وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ

چون به حد بلوغ رسید و برومند شد، او را فرزانگی و دانش دادیم و، نیکوکاران را چنین پاداش می دهیم

15

وَدَخَلَ الْمَدِينَةَ عَلَى حِينِ غَفْلَةٍ مِّنْ أَهْلِهَا فَوَجَدَ فِيهَا رَجُلَيْنِ يَقْتَتِلَانِ هَذَا مِن شِيعَتِهِ وَهَذَا مِنْ عَدُوِّهِ فَاسْتَغَاثَهُ الَّذِي مِن شِيعَتِهِ عَلَى الَّذِي مِنْ عَدُوِّهِ فَوَكَزَهُ مُوسَى فَقَضَى عَلَيْهِ قَالَ هَذَا مِنْ عَمَلِ الشَّيْطَانِ إِنَّهُ عَدُوٌّ مُّضِلٌّ مُّبِينٌ

بی خبر از مردم شهر به شهر داخل شد دو تن رادید که با هم نزاع می کنند، این یک از پیروانش بود و آن یک از دشمنانش آن که از پیروانش بودبر ضد آن دیگر که از دشمنانش بود از او یاری خواست موسی مشتی بر اونواخت و او را کشت گفت : این کار شیطان بود او به آشکارا دشمنی گمراه کننده است

16

قَالَ رَبِّ إِنِّي ظَلَمْتُ نَفْسِي فَاغْفِرْ لِي فَغَفَرَ لَهُ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ

گفت : ای پروردگار من ، من به خود ستم کردم مرا بیامرز و خدایش بیامرزید زیرا آمرزنده و مهربان است

17

قَالَ رَبِّ بِمَا أَنْعَمْتَ عَلَيَّ فَلَنْ أَكُونَ ظَهِيرًا لِّلْمُجْرِمِينَ

گفت : ای پروردگار من ، به پاس نعمتی که بر من عطا کردی هرگز پشتیبان گنهکاران نخواهم شد

18

فَأَصْبَحَ فِي الْمَدِينَةِ خَائِفًا يَتَرَقَّبُ فَإِذَا الَّذِي اسْتَنصَرَهُ بِالْأَمْسِ يَسْتَصْرِخُهُ قَالَ لَهُ مُوسَى إِنَّكَ لَغَوِيٌّ مُّبِينٌ

دیگر روز در شهر ترسان و چشم بر راه حادثه می گردید مردی که دیروز ازاو مدد خواسته بود باز هم از او مدد خواست موسی به او گفت : تو به آشکارا گمراه هستی

19

فَلَمَّا أَنْ أَرَادَ أَن يَبْطِشَ بِالَّذِي هُوَ عَدُوٌّ لَّهُمَا قَالَ يَا مُوسَى أَتُرِيدُ أَن تَقْتُلَنِي كَمَا قَتَلْتَ نَفْسًا بِالْأَمْسِ إِن تُرِيدُ إِلَّا أَن تَكُونَ جَبَّارًا فِي الْأَرْضِ وَمَا تُرِيدُ أَن تَكُونَ مِنَ الْمُصْلِحِينَ

چون خواست مردی را که دشمن هر دو آنها بود بزند، گفت : ای موسی ،، آیامی خواهی همچنان که دیروز یکی را کشتی مرا نیز بکشی ? تو می خواهی که دراین سرزمین جباری باشی و نمی خواهی که از مصلحان باشی

20

وَجَاء رَجُلٌ مِّنْ أَقْصَى الْمَدِينَةِ يَسْعَى قَالَ يَا مُوسَى إِنَّ الْمَلَأَ يَأْتَمِرُونَ بِكَ لِيَقْتُلُوكَ فَاخْرُجْ إِنِّي لَكَ مِنَ النَّاصِحِينَ

مردی از دور دست شهر دوان آمد و گفت : ای موسی ، مهتران شهر در باره تو رای می زنند تا بکشندت بیرون برو من خیرخواه تو هستم

21

فَخَرَجَ مِنْهَا خَائِفًا يَتَرَقَّبُ قَالَ رَبِّ نَجِّنِي مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ

ترسان و نگران از شهر بیرون شد گفت : ای پروردگار من ، مرا از ستمکاران رهایی بخش

22

وَلَمَّا تَوَجَّهَ تِلْقَاء مَدْيَنَ قَالَ عَسَى رَبِّي أَن يَهْدِيَنِي سَوَاء السَّبِيلِ

چون به جانب مدین روان شد، گفت : شاید پروردگار من مرا به راه، راست رهبری کند

23

وَلَمَّا وَرَدَ مَاء مَدْيَنَ وَجَدَ عَلَيْهِ أُمَّةً مِّنَ النَّاسِ يَسْقُونَ وَوَجَدَ مِن دُونِهِمُ امْرَأتَيْنِ تَذُودَانِ قَالَ مَا خَطْبُكُمَا قَالَتَا لَا نَسْقِي حَتَّى يُصْدِرَ الرِّعَاء وَأَبُونَا شَيْخٌ كَبِيرٌ

چون به آب مدین رسید، گروهی از مردم را دید که چارپایان خود را آب می دهند و پشت سرشان دو زن را دید که گوسفندان خود را باز می رانند گفت: شما چه می کنید ? گفتند: ما آب نمی دهیم تا آنگاه که چوپانان باز گردند، که پدر ما پیری بزرگوار است

24

فَسَقَى لَهُمَا ثُمَّ تَوَلَّى إِلَى الظِّلِّ فَقَالَ رَبِّ إِنِّي لِمَا أَنزَلْتَ إِلَيَّ مِنْ خَيْرٍ فَقِيرٌ

گوسفندانشان را آب داد سپس به سایه بازگشت و گفت : ای پروردگار من، من، به آن نعمتی که برایم می فرستی نیازمندم

25

فَجَاءتْهُ إِحْدَاهُمَا تَمْشِي عَلَى اسْتِحْيَاء قَالَتْ إِنَّ أَبِي يَدْعُوكَ لِيَجْزِيَكَ أَجْرَ مَا سَقَيْتَ لَنَا فَلَمَّا جَاءهُ وَقَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ قَالَ لَا تَخَفْ نَجَوْتَ مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ

یکی از آن دو زن که به آزرم راه می رفت نزد او آمد و گفت : پدرم تو رامی خواند تا مزد آب دادنت را بدهد چون نزد او آمد و سرگذشت خویش بگفت ، گفت : مترس ، که تو از مردم ستمکاره نجات یافته ای

26

قَالَتْ إِحْدَاهُمَا يَا أَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ إِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِيُّ الْأَمِينُ

یکی از آن دو گفت: ای پدر، اجیرش کن ، که اگر چنین کنی بهترین مرد، نیرومند امینی است که اجیر کرده ای

27

قَالَ إِنِّي أُرِيدُ أَنْ أُنكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَّ هَاتَيْنِ عَلَى أَن تَأْجُرَنِي ثَمَانِيَ حِجَجٍ فَإِنْ أَتْمَمْتَ عَشْرًا فَمِنْ عِندِكَ وَمَا أُرِيدُ أَنْ أَشُقَّ عَلَيْكَ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ

گفت : می خواهم یکی از این دو دخترم را زن تو کنم به شرط آنکه هشت سال مزدور من باشی و اگر ده سال را تمام کنی ، خود خدمتی است و من نمی خواهم که تو را به مشقت افکنم ان شاء الله مرا از صالحان خواهی یافت

28

قَالَ ذَلِكَ بَيْنِي وَبَيْنَكَ أَيَّمَا الْأَجَلَيْنِ قَضَيْتُ فَلَا عُدْوَانَ عَلَيَّ وَاللَّهُ عَلَى مَا نَقُولُ وَكِيلٌ

گفت: این است پیمان میان من و تو هر یک از دو مدت را که سپری سازم بر من ستمی نخواهد رفت و خدا بر آنچه می گوییم وکیل است

29

فَلَمَّا قَضَى مُوسَىالْأَجَلَ وَسَارَ بِأَهْلِهِ آنَسَ مِن جَانِبِ الطُّورِ نَارًا قَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِخَبَرٍ أَوْ جَذْوَةٍ مِنَ النَّارِ لَعَلَّكُمْ تَصْطَلُونَ

چون موسی مدت را به سر آورد و با زنش روان شد، از سوی طور آتشی دید به، کسان خود گفت : درنگ کنید آتشی دیدم شاید از آن خبری یا پاره آتشی بیاورم تا گرم شوید

30

فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي مِن شَاطِئِ الْوَادِي الْأَيْمَنِ فِي الْبُقْعَةِ الْمُبَارَكَةِ مِنَ الشَّجَرَةِ أَن يَا مُوسَى إِنِّي أَنَا اللَّهُ رَبُّ الْعَالَمِينَ

چون نزد آتش آمد، از کناره راست وادی در آن سرزمین مبارک ، از آن درخت، ندا داده شد که : ای موسی ، من خدای یکتا پروردگار جهانیانم

31

وَأَنْ أَلْقِ عَصَاكَ فَلَمَّا رَآهَا تَهْتَزُّ كَأَنَّهَا جَانٌّ وَلَّى مُدْبِرًا وَلَمْ يُعَقِّبْ يَا مُوسَى أَقْبِلْ وَلَا تَخَفْ إِنَّكَ مِنَ الْآمِنِينَ

عصایت را بینداز چون دیدش که همانند ماری می جنبد، گریزان بازگشت و به عقب ننگریست ای موسی ، پیش آی و مترس تو در امان هستی

32

اسْلُكْ يَدَكَ فِي جَيْبِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ وَاضْمُمْ إِلَيْكَ جَنَاحَكَ مِنَ الرَّهْبِ فَذَانِكَ بُرْهَانَانِ مِن رَّبِّكَ إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمًا فَاسِقِينَ

دست خود در گریبان ببر تا بیرون آید سفید بی هیچ آسیبی و تا از، وحشت بیارامی دست خود در بغل کن این دو از جانب پروردگارت حجتهای تو برای فرعون و مهتران اوست ، که آنان مردمی نافرمانند

33

قَالَ رَبِّ إِنِّي قَتَلْتُ مِنْهُمْ نَفْسًا فَأَخَافُ أَن يَقْتُلُونِ

گفت : ای پروردگار من ، یکی از ایشان را کشته ام ، و می ترسم مرا بکشند

34

وَأَخِي هَارُونُ هُوَ أَفْصَحُ مِنِّي لِسَانًا فَأَرْسِلْهُ مَعِيَ رِدْءًا يُصَدِّقُنِي إِنِّي أَخَافُ أَن يُكَذِّبُونِ

و برادرم هارون به زبان از من فصیح تر است ، او را به مدد من بفرست تامرا تصدیق کند، که بیم آن دارم که دروغگویم شمارند

35

قَالَ سَنَشُدُّ عَضُدَكَ بِأَخِيكَ وَنَجْعَلُ لَكُمَا سُلْطَانًا فَلَا يَصِلُونَ إِلَيْكُمَا بِآيَاتِنَا أَنتُمَا وَمَنِ اتَّبَعَكُمَا الْغَالِبُونَ

گفت : تو را به برادرت قویدست خواهیم کرد و برایتان حجتی قرار می دهیم به سبب نشانه هایی که شما را داده ایم ، به شما دست نخواهند یافت شما و پیروانتان پیروز خواهید بود

36

فَلَمَّا جَاءهُم مُّوسَى بِآيَاتِنَا بَيِّنَاتٍ قَالُوا مَا هَذَا إِلَّا سِحْرٌ مُّفْتَرًى وَمَا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ

چون موسی آیات روشن ما را نزدشان آورد گفتند: این جادویی است برساخته،، ما از نیاکانمان چنین چیزهایی نشنیده ایم

37

وَقَالَ مُوسَى رَبِّي أَعْلَمُ بِمَن جَاء بِالْهُدَى مِنْ عِندِهِ وَمَن تَكُونُ لَهُ عَاقِبَةُ الدَّارِ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ

و موسی گفت : پروردگار من به آن کسی که از جانب او به هدایت آمده است و عاقبت پسندیده در آن سرای از آن اوست ، آگاه تر است زیرا ستمکاران رستگار نمی شوند

43

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ مِن بَعْدِ مَا أَهْلَكْنَا الْقُرُونَ الْأُولَى بَصَائِرَ لِلنَّاسِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَّعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ

پس از آنکه مردم روزگار پیشین را هلاک ساختیم ، به موسی کتاب دادیم تامردم را بصیرت و هدایت و رحمت باشد شاید پند گیرند

44

وَمَا كُنتَ بِجَانِبِ الْغَرْبِيِّ إِذْ قَضَيْنَا إِلَى مُوسَى الْأَمْرَ وَمَا كُنتَ مِنَ الشَّاهِدِينَ

آنگاه که به موسی فرمان امر نبوت را وحی کردیم تو نه در جانب غربی، طوربودی و نه از حاضران

46

وَمَا كُنتَ بِجَانِبِ الطُّورِ إِذْ نَادَيْنَا وَلَكِن رَّحْمَةً مِّن رَّبِّكَ لِتُنذِرَ قَوْمًا مَّا أَتَاهُم مِّن نَّذِيرٍ مِّن قَبْلِكَ لَعَلَّهُمْ يَتَذَكَّرُونَ

تو در کنار طور نبودی آنگاه که موسی را ندا در دادیم ولی این رحمتی، است از جانب پروردگارت تا مردمی را که پیش از تو بیم دهنده ای نداشتند، بیم دهی باشد که پند پذیر شوند

47

وَلَوْلَا أَن تُصِيبَهُم مُّصِيبَةٌ بِمَا قَدَّمَتْ أَيْدِيهِمْ فَيَقُولُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ وَنَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ

تا چون به سبب اعمالی که مرتکب شده اند مصیبتی به آنها رسد نگویند: ای پروردگار ما، چرا پیامبری بر ما نفرستادی تا از آیات تو پیروی کنیم واز مؤمنان باشیم ?



جمعه 29 خرداد 1394برچسب:, :: 15:39 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره عنکبوت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

14

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَلَبِثَ فِيهِمْ أَلْفَ سَنَةٍ إِلَّا خَمْسِينَ عَامًا فَأَخَذَهُمُ الطُّوفَانُ وَهُمْ ظَالِمُونَ

ما نوح را بر مردمش به پیامبری فرستادیم او هزار سال و پنجاه سال کم در میان آنان بزیست و چون مردمی ستم پیشه بودند، طوفانشان فرو گرفت

15

فَأَنجَيْنَاهُ وَأَصْحَابَ السَّفِينَةِ وَجَعَلْنَاهَا آيَةً لِّلْعَالَمِينَ

او و کسانی را که در کشتی بودند نجات دادیم و آن طوفان را نشان عبرتی، برای جهانیان گردانیدیم

16

وَإِبْرَاهِيمَ إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَاتَّقُوهُ ذَلِكُمْ خَيْرٌ لَّكُمْ إِن كُنتُمْ تَعْلَمُونَ

و نیز ابراهیم را به پیامبری فرستادیم ، آنگاه که به مردمش گفت : خدای یکتا را بپرستید و از او بترسید این برایتان بهتر است اگر مردمی دانا باشید

26

فَآمَنَ لَهُ لُوطٌ وَقَالَ إِنِّي مُهَاجِرٌ إِلَى رَبِّي إِنَّهُ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ

لوط به او ایمان آورد و گفت : من به سوی پروردگارم مهاجرت می کنم ، زیرا او پیروزمند و حکیم است

27

وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ وَجَعَلْنَا فِي ذُرِّيَّتِهِ النُّبُوَّةَ وَالْكِتَابَ وَآتَيْنَاهُ أَجْرَهُ فِي الدُّنْيَا وَإِنَّهُ فِي الْآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ

و اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم و در فرزندان او پیامبری و کتاب نهادیم و پاداشش را در دنیا دادیم ، و او در آخرت از صالحان است

28

وَلُوطًا إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الْفَاحِشَةَ مَا سَبَقَكُم بِهَا مِنْ أَحَدٍ مِّنَ الْعَالَمِينَ

و لوط را پیامبری دادیم به قوم خود گفت : شما کاری زشت را پیشه، کرده اید که هیچ یک از مردم جهان پیش از شما چنین نمی کرده است

29

أَئِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجَالَ وَتَقْطَعُونَ السَّبِيلَ وَتَأْتُونَ فِي نَادِيكُمُ الْمُنكَرَ فَمَا كَانَ جَوَابَ قَوْمِهِ إِلَّا أَن قَالُوا ائْتِنَا بِعَذَابِ اللَّهِ إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ

آیا با مردان می آمیزید و راهها را می برید و در محفل خود مرتکب کارهای ناپسند می شوید ? جواب قومش جز این نبود که گفتند: اگر راست می گویی عذاب خدا را بر سر ما بیاور

30

قَالَ رَبِّ انصُرْنِي عَلَى الْقَوْمِ الْمُفْسِدِينَ

گفت : ای پروردگار من ، مرا بر مردم تبهکار نصرت ده

31

وَلَمَّا جَاءتْ رُسُلُنَا إِبْرَاهِيمَ بِالْبُشْرَى قَالُوا إِنَّا مُهْلِكُو أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَةِ إِنَّ أَهْلَهَا كَانُوا ظَالِمِينَ

چون فرستادگان ما ابراهیم را مژده آوردند، گفتند: ما مردم این قریه، راهلاک خواهیم کرد، که مردمی ستمکاره هستند

32

قَالَ إِنَّ فِيهَا لُوطًا قَالُوا نَحْنُ أَعْلَمُ بِمَن فِيهَا لَنُنَجِّيَنَّهُ وَأَهْلَهُ إِلَّا امْرَأَتَهُ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ

گفت : لوط در آنجاست گفتند: ما بهتر می دانیم چه کسی در آنجاست او و خاندانش را جز زنش را که در همان جا خواهد ماند نجات می دهیم

33

وَلَمَّا أَن جَاءتْ رُسُلُنَا لُوطًا سِيءَ بِهِمْ وَضَاقَ بِهِمْ ذَرْعًا وَقَالُوا لَا تَخَفْ وَلَا تَحْزَنْ إِنَّا مُنَجُّوكَ وَأَهْلَكَ إِلَّا امْرَأَتَكَ كَانَتْ مِنَ الْغَابِرِينَ

چون فرستادگان ما نزد لوط آمدند، غمگین شد و در کارشان بماند گفتند،:مترس و غمگین مباش ، ما تو و خاندانت را جز زنت را که در همان جا خواهد ماند نجات می دهیم

34

إِنَّا مُنزِلُونَ عَلَى أَهْلِ هَذِهِ الْقَرْيَةِ رِجْزًا مِّنَ السَّمَاء بِمَا كَانُوا يَفْسُقُونَ

ما بر مردم این قریه به سبب فسقی که مرتکب می شوند، از آسمان عذاب نازل می کنیم

35

وَلَقَد تَّرَكْنَا مِنْهَا آيَةً بَيِّنَةً لِّقَوْمٍ يَعْقِلُونَ

هر آینه از آن قریه برای خردمندان عبرتی روشن بر جای گذاشتیم

36

وَإِلَى مَدْيَنَ أَخَاهُمْ شُعَيْبًا فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ وَارْجُوا الْيَوْمَ الْآخِرَ وَلَا تَعْثَوْا فِي الْأَرْضِ مُفْسِدِينَ

و برادرشان شعیب را به مدین فرستادیم گفت : ای قوم من ، خدا را، بپرستید و به روز قیامت امیدوار باشید و در زمین به تبهکاری مکوشید

37

فَكَذَّبُوهُ فَأَخَذَتْهُمُ الرَّجْفَةُ فَأَصْبَحُوا فِي دَارِهِمْ جَاثِمِينَ

پس تکذیبش کردند و زلزله آنان را فرو گرفت و در خانه های خود بر جای مردند

39

وَقَارُونَ وَفِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَلَقَدْ جَاءهُم مُّوسَى بِالْبَيِّنَاتِ فَاسْتَكْبَرُوا فِي الْأَرْضِ وَمَا كَانُوا سَابِقِينَ

و نیز قارون و فرعون و هامان را که موسی با دلیلهای روشن خود نزد آنها، آمد آنها در زمین سرکشی می کردند ولی نتوانستند از خدا بگریزند



جمعه 29 خرداد 1394برچسب:, :: 15:29 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره روم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

9

أَوَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَيَنظُرُوا كَيْفَ كَانَ عَاقِبَةُ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ كَانُوا أَشَدَّ مِنْهُمْ قُوَّةً وَأَثَارُوا الْأَرْضَ وَعَمَرُوهَا أَكْثَرَ مِمَّا عَمَرُوهَا وَجَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا كَانَ اللَّهُ لِيَظْلِمَهُمْ وَلَكِن كَانُوا أَنفُسَهُمْ يَظْلِمُونَ

آیا در زمین نمی گردند، تا بنگرند که چگونه بوده است عاقبت کسانی که پیش، از آنها می زیسته اند ? کسانی که توانشان بیشتر بوده است و زمین رابه شخم زدن زیر و رو کرده و بیشتر از ایشان آبادش ساخته بودند و پیامبرانی با معجزه ها بر آنها مبعوث شده بود خدا به ایشان ستم نمی کرد، آنان خود به خویشتن ستم می کردند

47

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ رُسُلًا إِلَى قَوْمِهِمْ فَجَاؤُوهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَانتَقَمْنَا مِنَ الَّذِينَ أَجْرَمُوا وَكَانَ حَقًّا عَلَيْنَا نَصْرُ الْمُؤْمِنِينَ

و پیش از تو پیامبرانی را بر قومشان فرستادیم آنان با دلیلهای روشن خود نزدشان آمدند و ما از کسانی که گناه کردند انتقام گرفتیم ، و یاری دادن مؤمنان بر عهده ما بود



جمعه 29 خرداد 1394برچسب:, :: 13:32 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره لقمان

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

12

وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لِلَّهِ وَمَن يَشْكُرْ فَإِنَّمَا يَشْكُرُ لِنَفْسِهِ وَمَن كَفَرَ فَإِنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ

هر آینه به لقمان حکمت دادیم و گفتیم : خدا را سپاس گوی ، زیرا هر، که سپاس گوید به سود خود سپاس گفته ، و هر که ناسپاسی کند خدا بی نیاز و ستودنی است

13

وَإِذْ قَالَ لُقْمَانُ لِابْنِهِ وَهُوَ يَعِظُهُ يَا بُنَيَّ لَا تُشْرِكْ بِاللَّهِ إِنَّ الشِّرْكَ لَظُلْمٌ عَظِيمٌ

و لقمان به پسرش گفت و او را پند می داد که : ای پسرک من ، به خدا شرک میاور، زیرا شرک ستمی است بزرگ

16

يَا بُنَيَّ إِنَّهَا إِن تَكُ مِثْقَالَ حَبَّةٍ مِّنْ خَرْدَلٍ فَتَكُن فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّمَاوَاتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ

ای پسرک من ، اگر عمل به قدر یک دانه خردل در درون صخره ای یا در، آسمانها یا در زمین باشد، خدا به حسابش می آورد، که او ریزبین و آگاه است

17

يَا بُنَيَّ أَقِمِ الصَّلَاةَ وَأْمُرْ بِالْمَعْرُوفِ وَانْهَ عَنِ الْمُنكَرِ وَاصْبِرْ عَلَى مَا أَصَابَكَ إِنَّ ذَلِكَ مِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ

ای پسرک من ، نماز بگزار، و امر به معروف و نهی از منکر کن و بر هر چه بر تو رسد صبر کن که این از کارهایی است که نباید سهلش انگاشت

18

وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ

به تکبر از مردم روی مگردان و به خودپسندی بر زمین راه مرو، زیرا خدا هیچ به ناز خرامنده فخر فروشی را دوست ندارد

19

وَاقْصِدْ فِي مَشْيِكَ وَاغْضُضْ مِن صَوْتِكَ إِنَّ أَنكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ

در رفتارت راه میانه را برگزین و آوازت را فرودآر، زیرا ناخوش ترین بانگها بانگ خران است



جمعه 29 خرداد 1394برچسب:, :: 13:13 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره سجده

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

23

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ فَلَا تَكُن فِي مِرْيَةٍ مِّن لِّقَائِهِ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِّبَنِي إِسْرَائِيلَ

هر آینه به موسی کتاب دادیم از دیدار او در تردید مباش و آن را راهنمای بنی اسرائیل قرار دادیم

24

وَجَعَلْنَا مِنْهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا لَمَّا صَبَرُوا وَكَانُوا بِآيَاتِنَا يُوقِنُونَ

از میان آن قوم پیشوایانی پدید آوردیم که چون صبوری پیشه کردند و به، آیات ما یقین داشتند، به فرمان ما به هدایت مردم پرداختند



جمعه 29 خرداد 1394برچسب:, :: 13:7 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره احزاب

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

7

وَإِذْ أَخَذْنَا مِنَ النَّبِيِّينَ مِيثَاقَهُمْ وَمِنكَ وَمِن نُّوحٍ وَإِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى ابْنِ مَرْيَمَ وَأَخَذْنَا مِنْهُم مِّيثَاقًا غَلِيظًا

و آن هنگام که از پیامبران پیمان گرفتیم و از تو و از نوح و ابراهیم و، موسی و عیسی بن مریم و از همه آنها پیمانی سخت گرفتیم ،

69

يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَكُونُوا كَالَّذِينَ آذَوْا مُوسَى فَبَرَّأَهُ اللَّهُ مِمَّا قَالُوا وَكَانَ عِندَ اللَّهِ وَجِيهًا

ای کسانی که ایمان آورده اید، مباشید مانند آن کسان که موسی را آزرده کردند و خدایش از آنچه گفته بودند مبرایش ساخت و نزد خدا آبرومند بود



جمعه 29 خرداد 1394برچسب:, :: 12:58 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره سبأ

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

10

وَلَقَدْ آتَيْنَا دَاوُودَ مِنَّا فَضْلًا يَا جِبَالُ أَوِّبِي مَعَهُ وَالطَّيْرَ وَأَلَنَّا لَهُ الْحَدِيدَ

داود را از سوی خود فضیلتی دادیم که : ای کوهها و ای پرندگان ، با او، هماواز شوید و آهن را برایش نرم کردیم ،

11

أَنِ اعْمَلْ سَابِغَاتٍ وَقَدِّرْ فِي السَّرْدِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ

که زرههای بلند بساز و در بافتن زره اندازه ها را نگه دار و کارهای شایسته کنید، که من به کارهایتان بصیرم

12

وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ غُدُوُّهَا شَهْرٌ وَرَوَاحُهَا شَهْرٌ وَأَسَلْنَا لَهُ عَيْنَ الْقِطْرِ وَمِنَ الْجِنِّ مَن يَعْمَلُ بَيْنَ يَدَيْهِ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَمَن يَزِغْ مِنْهُمْ عَنْ أَمْرِنَا نُذِقْهُ مِنْ عَذَابِ السَّعِيرِ

و باد را مسخر سلیمان کردیم بامدادان یک ماهه راه می رفت و شبانگاه یک ماهه راه و چشمه مس را برایش جاری ساختیم و گروهی از دیوها به فرمان پروردگارش برایش کار می کردند و هر که از آنان سر از فرمان ما می پیچید به او عذاب آتش سوزان را می چشانیدیم

13

يَعْمَلُونَ لَهُ مَا يَشَاء مِن مَّحَارِيبَ وَتَمَاثِيلَ وَجِفَانٍ كَالْجَوَابِ وَقُدُورٍ رَّاسِيَاتٍ اعْمَلُوا آلَ دَاوُودَ شُكْرًا وَقَلِيلٌ مِّنْ عِبَادِيَ الشَّكُورُ

برای وی هر چه می خواست از بناهای بلند و تندیسها و کاسه هایی چون حوض و، دیگهای محکم بر جای ، می ساختند ای خاندان داود، برای سپاسگزاری کاری کنید و اندکی از بندگان من سپاسگزارند

14

فَلَمَّا قَضَيْنَا عَلَيْهِ الْمَوْتَ مَا دَلَّهُمْ عَلَى مَوْتِهِ إِلَّا دَابَّةُ الْأَرْضِ تَأْكُلُ مِنسَأَتَهُ فَلَمَّا خَرَّ تَبَيَّنَتِ الْجِنُّ أَن لَّوْ كَانُوا يَعْلَمُونَ الْغَيْبَ مَا لَبِثُوا فِي الْعَذَابِ الْمُهِينِ

چون حکم مرگ را بر او راندیم حشره ای از حشرات زمین مردم را بر مرگش آگاه کرد: عصایش را جوید چون فرو افتاد، دیوها دریافتند که اگر علم غیب می دانستند، در آن عذاب خوارکننده نمی ماندند

34

وَمَا أَرْسَلْنَا فِي قَرْيَةٍ مِّن نَّذِيرٍ إِلَّا قَالَ مُتْرَفُوهَا إِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُم بِهِ كَافِرُونَ

ما هیچ بیم دهنده ای به قریه ای نفرستادیم ، جز آنکه توانگران عیاشش گفتند: ما به آنچه شما را بدان فرستاده اند ایمان نمی آوریم

45

وَكَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ وَمَا بَلَغُوا مِعْشَارَ مَا آتَيْنَاهُمْ فَكَذَّبُوا رُسُلِي فَكَيْفَ كَانَ نَكِيرِ

و کسانی که پیش از آنها بودند پیامبران را تکذیب کردند و اینان خود، به ده یک آنچه به آنها داده بودیم نرسیده اند، و با این حال پیامبران مراتکذیب کردند پس عقوبت من چه سخت بود



جمعه 29 خرداد 1394برچسب:, :: 12:37 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره فاطر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

4

وَإِن يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كُذِّبَتْ رُسُلٌ مِّن قَبْلِكَ وَإِلَى اللَّهِ تُرْجَعُ الْأُمُورُ

اگر تو را تکذیب کرده اند، پیامبرانی را هم که پیش از تو بوده اند، تکذیب کرده اند و همه کارها به خدا بازگردانده شود

25

وَإِن يُكَذِّبُوكَ فَقَدْ كَذَّبَ الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ جَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ وَبِالزُّبُرِ وَبِالْكِتَابِ الْمُنِيرِ

اگر تو را تکذیب می کنند، کسانی هم که پیش از اینان بوده اند، پیامبرانشان را که با معجزات و با نوشته ها و کتابی روشنایی بخش به میانشان آمده بودند، تکذیب کرده اند



جمعه 29 خرداد 1394برچسب:, :: 12:26 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره یس

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

13

وَاضْرِبْ لَهُم مَّثَلاً أَصْحَابَ الْقَرْيَةِ إِذْ جَاءهَا الْمُرْسَلُونَ

داستان مردم آن قریه را برایشان بیاور، آنگاه که رسولان بدان جا آمدند،

14

إِذْ أَرْسَلْنَا إِلَيْهِمُ اثْنَيْنِ فَكَذَّبُوهُمَا فَعَزَّزْنَا بِثَالِثٍ فَقَالُوا إِنَّا إِلَيْكُم مُّرْسَلُونَ

نخست دو تن را به نزدشان فرستادیم و تکذیبشان کردند، پس با سومی نیروشان دادیم و گفتند: ما را برای هدایت شما فرستاده اند

15

قَالُوا مَا أَنتُمْ إِلاَّ بَشَرٌ مِّثْلُنَا وَمَا أَنزَلَ الرَّحْمن مِن شَيْءٍ إِنْ أَنتُمْ إِلاَّ تَكْذِبُونَ

گفتند: شما انسانهایی همانند ما هستید و خدای رحمان هیچ چیز نفرستاده است و شما جز دروغ نمی گویید

16

قَالُوا رَبُّنَا يَعْلَمُ إِنَّا إِلَيْكُمْ لَمُرْسَلُونَ

گفتند: پروردگار ما می داند که ما به سوی شما فرستاده شده ایم

17

وَمَا عَلَيْنَا إِلاَّ الْبَلاَغُ الْمُبِينُ

و بر عهده ما جز پیام رسانیدن آشکارا هیچ نیست

18

قَالُوا إِنَّا تَطَيَّرْنَا بِكُمْ لَئِن لَّمْ تَنتَهُوا لَنَرْجُمَنَّكُمْ وَلَيَمَسَّنَّكُم مِّنَّا عَذَابٌ أَلِيمٌ

گفتند: ما شما را به فال بد گرفته ایم اگر بس نکنید سنگسارتان خواهیم، کرد و شما را از ما شکنجه ای سخت خواهد رسید

19

قَالُوا طَائِرُكُمْ مَعَكُمْ أَئِن ذُكِّرْتُم بَلْ أَنتُمْ قَوْمٌ مُّسْرِفُونَ

گفتند: شومی شما، با خود شماست آیا اگر اندرزتان دهند چنین می گویید ? نه ، مردمی گزافکار هستید

21

اتَّبِعُوا مَن لاَّ يَسْأَلُكُمْ أَجْرًا وَهُم مُّهْتَدُونَ

از کسانی که از شما هیچ مزدی نمی طلبند، و خود مردمی هدایت یافته اند، پیروی کنید

30

يَا حَسْرَةً عَلَى الْعِبَادِ مَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون

ای دریغ بر این بندگان هیچ پیامبری بر آنها مبعوث نشد مگر آنکه مسخره اش کردند



جمعه 29 خرداد 1394برچسب:, :: 11:59 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره صافات

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

36

وَيَقُولُونَ أَئِنَّا لَتَارِكُوا آلِهَتِنَا لِشَاعِرٍ مَّجْنُونٍ

و می گفتند: آیا به خاطر شاعر دیوانه ای خدایانمان را ترک گوییم ?

37

بَلْ جَاء بِالْحَقِّ وَصَدَّقَ الْمُرْسَلِينَ

نه ، آن پیامبر حق را آورد و پیامبران پیشین را تصدیق کرد

75

وَلَقَدْ نَادَانَا نُوحٌ فَلَنِعْمَ الْمُجِيبُونَ

نوح ما را ندا داد و ما چه نیک پاسخ دهنده ای بودیم

76

وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ

او و کسانش را از اندوه بزرگ رهانیدیم

77

وَجَعَلْنَا ذُرِّيَّتَهُ هُمْ الْبَاقِينَ

و فرزندانش را باقی گذاشتیم

78

وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ

و نام نیک او را در نسلهای بعد باقی، نهادیم

79

سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ

سلام بر نوح باد، در سراسر جهان

80

إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ

ما نیکوکاران را چنین پاداش می دهیم

81

إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ

او از بندگان مؤمن ما بود

83

وَإِنَّ مِن شِيعَتِهِ لَإِبْرَاهِيمَ

ابراهیم از پیروان او بود

84

إِذْ جَاء رَبَّهُ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ

آنگاه که با دلی رسته از تردید روی به پروردگارش آورد

85

إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَاذَا تَعْبُدُونَ

به پدرش و قومش گفت : چه می پرستید ?

86

أَئِفْكًا آلِهَةً دُونَ اللَّهِ تُرِيدُونَ

آیا به جای خدای یکتا، خدایان دروغین را می خواهید ?

87

فَمَا ظَنُّكُم بِرَبِّ الْعَالَمِينَ

به پروردگار، جهانیان چه گمان دارید ?

88

فَنَظَرَ نَظْرَةً فِي النُّجُومِ

نگاهی به ستارگان کرد،

89

فَقَالَ إِنِّي سَقِيمٌ

و گفت : من بیمارم

90

فَتَوَلَّوْا عَنْهُ مُدْبِرِينَ

از او رویگردان شدند و بازگشتند

91

فَرَاغَ إِلَى آلِهَتِهِمْ فَقَالَ أَلَا تَأْكُلُونَ

پنهانی نزد خدایانشان آمد و گفت : چیزی نمی خورید ?

92

مَا لَكُمْ لَا تَنطِقُونَ

چرا سخن نمی گویید ?

93

فَرَاغَ عَلَيْهِمْ ضَرْبًا بِالْيَمِينِ

و در نهان ، دستی به قوت بر آنها زد

94

فَأَقْبَلُوا إِلَيْهِ يَزِفُّونَ

قومش شتابان نزدش آمدند

95

قَالَ أَتَعْبُدُونَ مَا تَنْحِتُونَ

گفت : آیا چیزهایی را که خود می تراشید می پرستید ?

96

وَاللَّهُ خَلَقَكُمْ وَمَا تَعْمَلُونَ

خدای یکتاست که شما و هر کاری را که می کنید آفریده است

97

قَالُوا ابْنُوا لَهُ بُنْيَانًا فَأَلْقُوهُ فِي الْجَحِيمِ

گفتند: برایش بنایی برآورید و در آتشش اندازید

98

فَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَسْفَلِينَ

خواستند تا بد، اندیشی کنند، ما نیز آنها را زیر دست گردانیدیم

99

وَقَالَ إِنِّي ذَاهِبٌ إِلَى رَبِّي سَيَهْدِينِ

گفت : من به سوی پروردگارم می روم ، او مرا راهنمایی خواهد کرد،

100

رَبِّ هَبْ لِي مِنَ الصَّالِحِينَ

ای پروردگار من ، مرا فرزندی صالح عطا کن

101

فَبَشَّرْنَاهُ بِغُلَامٍ حَلِيمٍ

پس او را به پسری بردبار مژده دادیم

102

فَلَمَّا بَلَغَ مَعَهُ السَّعْيَ قَالَ يَا بُنَيَّ إِنِّي أَرَى فِي الْمَنَامِ أَنِّي أَذْبَحُكَ فَانظُرْ مَاذَا تَرَى قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ

چون با پدر به جایی رسید که باید به کار بپردازند، گفت : ای پسرکم ، در خواب دیده ام که تو را ذبح می کنم بنگر که چه می اندیشی گفت : ای پدر، به هر چه مامور شده ای عمل کن ، که اگر خدا بخواهد مرا از صابران خواهی یافت

103

فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ

چون هر دو تسلیم شدند و او را به پیشانی افکند،

104

وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ

ما ندایش دادیم،: ای ابراهیم ،

105

قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ

خوابت را به حقیقت پیوستی و ما نیکوکاران را چنین پاداش می دهیم

106

إِنَّ هَذَا لَهُوَ الْبَلَاء الْمُبِينُ

این آزمایشی آشکارا بود

107

وَفَدَيْنَاهُ بِذِبْحٍ عَظِيمٍ

و او را به گوسفندی بزرگ باز خریدیم

108

وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ

و نام نیک او را در نسلهای بعد باقی گذاشتیم

109

سَلَامٌ عَلَى إِبْرَاهِيمَ

سلام بر ابراهیم

110

كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ

ما نیکوکاران را اینچنین پاداش می دهیم

111

إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ

او از بندگان مؤمن ما بود

112

وَبَشَّرْنَاهُ بِإِسْحَقَ نَبِيًّا مِّنَ الصَّالِحِينَ

او را به اسحاق ، پیامبری شایسته ، مژده دادیم

113

وَبَارَكْنَا عَلَيْهِ وَعَلَى إِسْحَقَ وَمِن ذُرِّيَّتِهِمَا مُحْسِنٌ وَظَالِمٌ لِّنَفْسِهِ مُبِينٌ

او و اسحاق را، برکت دادیم و از فرزندانشان بعضی نیکوکار هستند و بعضی به آشکارا بر خود ستمکار

114

وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ

ما به موسی و هارون نعمت دادیم

115

وَنَجَّيْنَاهُمَا وَقَوْمَهُمَا مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ

آن دو و مردمشان را از رنجی بزرگ نجات بخشیدیم

116

وَنَصَرْنَاهُمْ فَكَانُوا هُمُ الْغَالِبِينَ

آنان را یاری دادیم تا پیروز شدند

117

وَآتَيْنَاهُمَا الْكِتَابَ الْمُسْتَبِينَ

و کتابی روشنگرشان دادیم

118

وَهَدَيْنَاهُمَا الصِّرَاطَ الْمُسْتَقِيمَ

و به راه راست هدایتشان کردیم

119

وَتَرَكْنَا عَلَيْهِمَا فِي الْآخِرِينَ

و نام نیکشان را در نسلهای بعد باقی گذاشتیم

120

سَلَامٌ عَلَى مُوسَى وَهَارُونَ

سلام بر موسی و هارون،

121

إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ

ما نیکوکاران را اینچنین پاداش می دهیم

122

إِنَّهُمَا مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ

آن دو از بندگان مؤمن ما بودند

123

وَإِنَّ إِلْيَاسَ لَمِنْ الْمُرْسَلِينَ

و الیاس از پیامبران بود

124

إِذْ قَالَ لِقَوْمِهِ أَلَا تَتَّقُونَ

به مردم خود گفت : آیا پروا نمی کنید ?

125

أَتَدْعُونَ بَعْلًا وَتَذَرُونَ أَحْسَنَ الْخَالِقِينَ

آیا بعل را به خدایی می خوانید، و آن بهترین آفرینندگان را وامی گذارید?

126

وَاللَّهَ رَبَّكُمْ وَرَبَّ آبَائِكُمُ الْأَوَّلِينَ

پروردگار شما و پروردگار نیاکانتان ، خدای یکتاست

127

فَكَذَّبُوهُ فَإِنَّهُمْ لَمُحْضَرُونَ

پس تکذیبش کردند و آنان از احضار شدگانند

128

إِلَّا عِبَادَ اللَّهِ الْمُخْلَصِينَ

مگر بندگان مخلص خدا،

129

وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ

و نام نیک او را در نسلهای بعد باقی گذاشتیم

130

سَلَامٌ عَلَى إِلْ يَاسِينَ

سلام بر خاندان الیاس

131

إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ

ما نیکوکاران را اینچنین پاداش می دهیم

132

إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُؤْمِنِينَ

او از بندگان مؤمن ما بود

133

وَإِنَّ لُوطًا لَّمِنَ الْمُرْسَلِينَ

و لوط از پپامبران بود

134

إِذْ نَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ أَجْمَعِينَ

او و همه کسانش را نجات دادیم

135

إِلَّا عَجُوزًا فِي الْغَابِرِينَ

مگر پیرزنی که با مردم شهر بماند

139

وَإِنَّ يُونُسَ لَمِنَ الْمُرْسَلِينَ

و یونس از پیامبران بود

140

إِذْ أَبَقَ إِلَى الْفُلْكِ الْمَشْحُونِ

چون به آن کشتی پر از مردم گریخت ،

141

فَسَاهَمَ فَكَانَ مِنْ الْمُدْحَضِينَ

قرعه زدند و او در قرعه مغلوب شد

142

فَالْتَقَمَهُ الْحُوتُ وَهُوَ مُلِيمٌ

ماهی ببلعیدش و او در خور سرزنش بود

143

فَلَوْلَا أَنَّهُ كَانَ مِنْ الْمُسَبِّحِينَ

پس اگر نه از تسبیح گویان می بود،

144

لَلَبِثَ فِي بَطْنِهِ إِلَى يَوْمِ يُبْعَثُونَ

تا روز قیامت در شکم ماهی می ماند

145

فَنَبَذْنَاهُ بِالْعَرَاء وَهُوَ سَقِيمٌ

پس او را که بیمار بود به خشکی افکندیم ،

146

وَأَنبَتْنَا عَلَيْهِ شَجَرَةً مِّن يَقْطِينٍ

و بر فراز سرش بوته کدویی رویانیدیم

147

وَأَرْسَلْنَاهُ إِلَى مِئَةِ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ

و او را به رسالت بر صد هزار، کس و بیشتر فرستادیم

181

وَسَلَامٌ عَلَى الْمُرْسَلِينَ

سلام بر پیامبران ،



جمعه 29 خرداد 1394برچسب:, :: 8:59 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره ص

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

14

إِن كُلٌّ إِلَّا كَذَّبَ الرُّسُلَ فَحَقَّ عِقَابِ

از اینان کس نبود مگر آنکه پیامبران را تکذیب کرد، و عقوبت من واجب آمد

21

وَهَلْ أَتَاكَ نَبَأُ الْخَصْمِ إِذْ تَسَوَّرُوا الْمِحْرَابَ

آیا خبر آن مدعیان را شنیده ای آنگاه که از دیوار قصر بالا رفتند ?

22

إِذْ دَخَلُوا عَلَى دَاوُودَ فَفَزِعَ مِنْهُمْ قَالُوا لَا تَخَفْ خَصْمَانِ بَغَى بَعْضُنَا عَلَى بَعْضٍ فَاحْكُم بَيْنَنَا بِالْحَقِّ وَلَا تُشْطِطْ وَاهْدِنَا إِلَى سَوَاء الصِّرَاطِ

بر داود داخل شدند داود از آنها ترسید گفتند: مترس ، ما دو مدعی، هستیم که یکی بر دیگری ستم کرده است میان ما به حق داوری کن و پای از عدالت بیرون منه و ما را به راه راست هدایت کن

23

إِنَّ هَذَا أَخِي لَهُ تِسْعٌ وَتِسْعُونَ نَعْجَةً وَلِيَ نَعْجَةٌ وَاحِدَةٌ فَقَالَ أَكْفِلْنِيهَا وَعَزَّنِي فِي الْخِطَابِ

این برادر من است او را نود و نه میش است و مرا یک میش می گوید: آن را هم به من واگذار، و در دعوی بر من غلبه یافته است

24

قَالَ لَقَدْ ظَلَمَكَ بِسُؤَالِ نَعْجَتِكَ إِلَى نِعَاجِهِ وَإِنَّ كَثِيرًا مِّنْ الْخُلَطَاء لَيَبْغِي بَعْضُهُمْ عَلَى بَعْضٍ إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَقَلِيلٌ مَّا هُمْ وَظَنَّ دَاوُودُ أَنَّمَا فَتَنَّاهُ فَاسْتَغْفَرَ رَبَّهُ وَخَرَّ رَاكِعًا وَأَنَابَ .

داود گفت : او که میش تو را از تو می خواهد تا به میشهای خویش بیفزاید، بر تو ستم می کند و بسیاری از شریکان جز کسانی که ایمان آورده اند وکارهای شایسته کرده اند و اینان نیز اندک هستند بر یکدیگر ستم می کنند و داود دانست که او را آزموده ایم پس از پروردگارش آمرزش خواست وبه رکوع در افتاد و توبه کرد

25

فَغَفَرْنَا لَهُ ذَلِكَ وَإِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ

ما این خطایش را بخشیدیم او را به درگاه ما تقرب است و بازگشتی نیکو

26

يَا دَاوُودُ إِنَّا جَعَلْنَاكَ خَلِيفَةً فِي الْأَرْضِ فَاحْكُم بَيْنَ النَّاسِ بِالْحَقِّ وَلَا تَتَّبِعِ الْهَوَى فَيُضِلَّكَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ إِنَّ الَّذِينَ يَضِلُّونَ عَن سَبِيلِ اللَّهِ لَهُمْ عَذَابٌ شَدِيدٌ بِمَا نَسُوا يَوْمَ الْحِسَابِ

ای داود، ما تو را خلیفه روی زمین گردانیدیم در میان مردم به حق داوری کن و از پی هوای نفس مرو که تو را از راه خدا منحرف سازد آنان که از راه خدا منحرف شوند، بدان سبب که روز حساب را از یاد برده اند ، به عذابی شدید گرفتار می شوند

30

وَوَهَبْنَا لِدَاوُودَ سُلَيْمَانَ نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ

سلیمان را به داود عطا کردیم چه بنده نیکویی بود و روی به خدا داشت،

31

إِذْ عُرِضَ عَلَيْهِ بِالْعَشِيِّ الصَّافِنَاتُ الْجِيَادُ

آنگاه که به هنگام عصر اسبان تیزرو را که ایستاده بودند به او عرضه کردند،

32

فَقَالَ إِنِّي أَحْبَبْتُ حُبَّ الْخَيْرِ عَن ذِكْرِ رَبِّي حَتَّى تَوَارَتْ بِالْحِجَابِ

گفت : من دوستی این اسبان رابرای دوستی پروردگارم بگزیدم تا آفتاب در پرده غروب پوشیده شد،

33

رُدُّوهَا عَلَيَّ فَطَفِقَ مَسْحًا بِالسُّوقِ وَالْأَعْنَاقِ

آن اسبان را نزد من باز گردانید پس دست بر ساقها و گردنشان کشید کرد

34

وَلَقَدْ فَتَنَّا سُلَيْمَانَ وَأَلْقَيْنَا عَلَى كُرْسِيِّهِ جَسَدًا ثُمَّ أَنَابَ

ما سلیمان را آزمودیم و بر تخت او جسدی را افکندیم و او روی به خدا آورد

35

قَالَ رَبِّ اغْفِرْ لِي وَهَبْ لِي مُلْكًا لَّا يَنبَغِي لِأَحَدٍ مِّنْ بَعْدِي إِنَّكَ أَنتَ الْوَهَّابُ

گفت : ای پروردگار من ، مرا بیامرز و مرا ملکی عطا کن که پس از من کسی سزاوار آن نباشد، که تو بخشاینده ای

36

فَسَخَّرْنَا لَهُ الرِّيحَ تَجْرِي بِأَمْرِهِ رُخَاء حَيْثُ أَصَابَ

پس باد را رام او کردیم که به نرمی هر جا که آهنگ می کرد، به فرمان او، می رفت

37

وَالشَّيَاطِينَ كُلَّ بَنَّاء وَغَوَّاصٍ

و دیوان را، که هم بنا بودند و هم غواص

38

وَآخَرِينَ مُقَرَّنِينَ فِي الْأَصْفَادِ

و گروهی دیگر را، که همه بسته در زنجیر او بودند

39

هَذَا عَطَاؤُنَا فَامْنُنْ أَوْ أَمْسِكْ بِغَيْرِ حِسَابٍ

این عطای بی حساب ماست خواهی آن را ببخش و خواهی نگه دار

40

وَإِنَّ لَهُ عِندَنَا لَزُلْفَى وَحُسْنَ مَآبٍ

او راست نزد ما تقرب و بازگشتی نیکو

41

وَاذْكُرْ عَبْدَنَا أَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الشَّيْطَانُ بِنُصْبٍ وَعَذَابٍ

و از بنده ما ایوب یاد کن آنگاه که پروردگارش را ندا داد که : مرا شیطان به رنج و عذاب افکنده است

42

ارْكُضْ بِرِجْلِكَ هَذَا مُغْتَسَلٌ بَارِدٌ وَشَرَابٌ

پایت را بر زمین بکوب : این آبی است برای شست و شو و این آبی است سرد برای آشامیدن

43

وَوَهَبْنَا لَهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنَّا وَذِكْرَى لِأُوْلِي الْأَلْبَابِ

و به او خانواده اش و همچند آن از دیگر یاران را عطا کردیم و این خود، رحمتی از ما بود و برای خردمندان اندرزی

44

وَخُذْ بِيَدِكَ ضِغْثًا فَاضْرِب بِّهِ وَلَا تَحْنَثْ إِنَّا وَجَدْنَاهُ صَابِرًا نِعْمَ الْعَبْدُ إِنَّهُ أَوَّابٌ

دسته ای از چوبهای باریک به دست گیر و با آن بزن و سوگند خویش را مشکن او را بنده ای صابر یافتیم او که همواره روی به درگاه ما داشت چه نیکو بنده ای بود

45

وَاذْكُرْ عِبَادَنَا إبْرَاهِيمَ وَإِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ أُوْلِي الْأَيْدِي وَالْأَبْصَارِ

بندگان ما ابراهیم و اسحاق و یعقوب آن مردان قدرتمند و با بصیرت را یاد کن

46

إِنَّا أَخْلَصْنَاهُم بِخَالِصَةٍ ذِكْرَى الدَّارِ

آنان را خصلت پاکدلی بخشیدیم تا یاد قیامت کنند

47

وَإِنَّهُمْ عِندَنَا لَمِنَ الْمُصْطَفَيْنَ الْأَخْيَارِ

آنها در نزد ما برگزیدگان و نیکانند

48

وَاذْكُرْ إِسْمَاعِيلَ وَالْيَسَعَ وَذَا الْكِفْلِ وَكُلٌّ مِّنْ الْأَخْيَارِ

و اسماعیل و الیسع و ذوالکفل را یاد کن که همه از نیکانند

 



جمعه 29 خرداد 1394برچسب:, :: 8:40 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره زمر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

65

وَلَقَدْ أُوحِيَ إِلَيْكَ وَإِلَى الَّذِينَ مِنْ قَبْلِكَ لَئِنْ أَشْرَكْتَ لَيَحْبَطَنَّ عَمَلُكَ وَلَتَكُونَنَّ مِنَ الْخَاسِرِينَ

به تو و پیامبران پیش از تو وحی شده است که اگر شرک بیاورید اعمالتان ناچیز گردد و خود از زیان کنندگان خواهید بود

71

وَسِيقَ الَّذِينَ كَفَرُوا إِلَى جَهَنَّمَ زُمَرًا حَتَّى إِذَا جَاؤُوهَا فُتِحَتْ أَبْوَابُهَا وَقَالَ لَهُمْ خَزَنَتُهَا أَلَمْ يَأْتِكُمْ رُسُلٌ مِّنكُمْ يَتْلُونَ عَلَيْكُمْ آيَاتِ رَبِّكُمْ وَيُنذِرُونَكُمْ لِقَاء يَوْمِكُمْ هَذَا قَالُوا بَلَى وَلَكِنْ حَقَّتْ كَلِمَةُ الْعَذَابِ عَلَى الْكَافِرِينَ

و کافران را گروه گروه به جهنم برانند چون به جهنم رسند درهایش، گشوده شود و نگهبانان آتش گویند: آیا پیامبرانی از خود شما بر شما مبعوث نشدند تا آیات پروردگارتان را برایتان بخوانند و شما را از دیدار با چنین روزی بترسانند ? می گویند: بلی ولی ، بر کافران عذاب محقق شده بود



جمعه 29 خرداد 1394برچسب:, :: 8:29 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره غافر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

5

كَذَّبَتْ قَبْلَهُمْ قَوْمُ نُوحٍ وَالْأَحْزَابُ مِن بَعْدِهِمْ وَهَمَّتْ كُلُّ أُمَّةٍ بِرَسُولِهِمْ لِيَأْخُذُوهُ وَجَادَلُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ فَأَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كَانَ عِقَابِ

پیش از ایشان قوم نوح و گروههایی که بعد از ایشان بودند پیامبرشان را، تکذیب کردند و هر امتی آهنگ آن کرد که پیامبرش را دستگیر کند، و به باطل به ستیزه برخاست تا حق را از میان بردارد اما من آنها را به عقوبت فرو گرفتم و عقوبت من چه سخت بود

23

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِينٍ

ما موسی را با آیات خود و حجتی آشکار فرستادیم ،

24

إِلَى فِرْعَوْنَ وَهَامَانَ وَقَارُونَ فَقَالُوا سَاحِرٌ كَذَّابٌ

به سوی فرعون و هامان و قارون و گفتند که او جادوگری دروغگوست

25

فَلَمَّا جَاءهُم بِالْحَقِّ مِنْ عِندِنَا قَالُوا اقْتُلُوا أَبْنَاء الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ وَاسْتَحْيُوا نِسَاءهُمْ وَمَا كَيْدُ الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ

چون دین حق را از جانب ما بر آنها عرضه داشت ، گفتند: پسران کسانی راکه به او ایمان آورده اند بکشید و زنانشان را زنده بگذارید و حیله سازی کافران جز در طریق تباهی نباشد

26

وَقَالَ فِرْعَوْنُ ذَرُونِي أَقْتُلْ مُوسَى وَلْيَدْعُ رَبَّهُ إِنِّي أَخَافُ أَن يُبَدِّلَ دِينَكُمْ أَوْ أَن يُظْهِرَ فِي الْأَرْضِ الْفَسَادَ

فرعون گفت : بگذارید موسی را بکشم و او خدای خود را به یاری طلبد، می ترسم دینتان را دیگرگون کند یا در این سرزمین فسادی برانگیزد

27

وَقَالَ مُوسَى إِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُم مِّن كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لَّا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسَابِ

موسی گفت : من به پروردگار خود و پروردگار شما از هر متکبری که به روزحساب باور ندارد، پناه می برم

34

وَلَقَدْ جَاءكُمْ يُوسُفُ مِن قَبْلُ بِالْبَيِّنَاتِ فَمَا زِلْتُمْ فِي شَكٍّ مِّمَّا جَاءكُم بِهِ حَتَّى إِذَا هَلَكَ قُلْتُمْ لَن يَبْعَثَ اللَّهُ مِن بَعْدِهِ رَسُولًا كَذَلِكَ يُضِلُّ اللَّهُ مَنْ هُوَ مُسْرِفٌ مُّرْتَابٌ

یوسف پیش از این با دلایل روشن بر شما مبعوث شد و شما از آنچه آورده بود، همچنان در شک می بودید چون یوسف بمرد گفتید: خدا پس از او دیگرپیامبری نخواهد فرستاد خدا گزافکار شک آورنده را این گونه گمراه می سازد،

49

وَقَالَ الَّذِينَ فِي النَّارِ لِخَزَنَةِ جَهَنَّمَ ادْعُوا رَبَّكُمْ يُخَفِّفْ عَنَّا يَوْمًا مِّنَ الْعَذَابِ

و آنان که در آتشند به نگهبانان جهنم می گویند: از پروردگارتان بخواهیدتا یک روز از عذاب ما بکاهد

50

قَالُوا أَوَلَمْ تَكُ تَأْتِيكُمْ رُسُلُكُم بِالْبَيِّنَاتِ قَالُوا بَلَى قَالُوا فَادْعُوا وَمَا دُعَاء الْكَافِرِينَ إِلَّا فِي ضَلَالٍ

می گویند: آیا پیامبرانتان با دلایل روشن نزد شما نیامده بودند ? می، گویند: بلی می گویند: پس دعا کنید و دعای کافران جز آنکه تباه شود هیچ نخواهد بود

51

إِنَّا لَنَنصُرُ رُسُلَنَا وَالَّذِينَ آمَنُوا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَيَوْمَ يَقُومُ الْأَشْهَادُ

ما پیامبرانمان و مؤمنان را در زندگی دنیا و در روز قیامت که شاهدان برای شهادت برپای می ایستند، یاری می کنیم

53

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْهُدَى وَأَوْرَثْنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ الْكِتَابَ

ما به موسی مرتبه هدایت دادیم و آن کتاب را به بنی اسرائیل میراث دادیم،

78

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِّن قَبْلِكَ مِنْهُم مَّن قَصَصْنَا عَلَيْكَ وَمِنْهُم مَّن لَّمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذَا جَاء أَمْرُ اللَّهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ وَخَسِرَ هُنَالِكَ الْمُبْطِلُونَ

پیش از تو پیامبرانی فرستاده ایم داستان بعضی را برایت گفته ایم و، داستان بعضی را نگفته ایم و هیچ پیامبری را نرسد که آیه ای بیاورد مگر به فرمان خدا و چون فرمان خدا در رسد به حق داوری گردد و آنان که بر باطل بوده اند آنجا زیان خواهند دید

83

فَلَمَّا جَاءتْهُمْ رُسُلُهُم بِالْبَيِّنَاتِ فَرِحُوا بِمَا عِندَهُم مِّنَ الْعِلْمِ وَحَاقَ بِهِم مَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون

چون پیامبرانشان با دلایل روشن به سویشان آمدند، به دانش خود دلخوش بودند تا آن چیزی که مسخره اش می کردند آنها را در میان گرفت



جمعه 29 خرداد 1394برچسب:, :: 8:17 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره فصلت

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

14

إِذْ جَاءتْهُمُ الرُّسُلُ مِن بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَمِنْ خَلْفِهِمْ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ قَالُوا لَوْ شَاء رَبُّنَا لَأَنزَلَ مَلَائِكَةً فَإِنَّا بِمَا أُرْسِلْتُمْ بِهِ كَافِرُونَ

آنگاه که رسولان از پیش رو و پشت سر نزدشان آمدند و گفتند که جز خدای، یکتا را مپرستید، گفتند: اگر پروردگار ما می خواست فرشتگان را از آسمان نازل می کرد ما به آنچه شما بدان مبعوث شده اید ایمان نمی آوریم

45

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ فَاخْتُلِفَ فِيهِ وَلَوْلَا كَلِمَةٌ سَبَقَتْ مِن رَّبِّكَ لَقُضِيَ بَيْنَهُمْ وَإِنَّهُمْ لَفِي شَكٍّ مِّنْهُ مُرِيبٍ

موسی را کتاب دادیم ، اما در آن اختلاف کردند و اگر نبود آن سخنی که پروردگارت از پیش گفته بود، میانشان کار به پایان می آمد و البته هنوز به سختی در تردیدند



جمعه 29 خرداد 1394برچسب:, :: 8:11 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره شورا

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

13

شَرَعَ لَكُم مِّنَ الدِّينِ مَا وَصَّى بِهِ نُوحًا وَالَّذِي أَوْحَيْنَا إِلَيْكَ وَمَا وَصَّيْنَا بِهِ إِبْرَاهِيمَ وَمُوسَى وَعِيسَى أَنْ أَقِيمُوا الدِّينَ وَلَا تَتَفَرَّقُوا فِيهِ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ مَا تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ اللَّهُ يَجْتَبِي إِلَيْهِ مَن يَشَاء وَيَهْدِي إِلَيْهِ مَن يُنِيبُ

برای شما آیینی مقرر کرد، از همان گونه که به نوح وصیت کرده بود و، ازآنچه بر تو وحی کرده ایم و به ابراهیم و موسی و عیسی وصیت کرده ایم که دین را بر پای نگه دارید و در آن فرقه فرقه مشوید تحمل آنچه بدان دعوت می کنید بر مشرکان دشوار است خدا هر که را خواهد برای رسالت خود بر می گزیند و هر که را بدو بازگردد به خود راه می نماید



پنج شنبه 28 خرداد 1394برچسب:, :: 22:15 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره زخرف

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

6

وَكَمْ أَرْسَلْنَا مِن نَّبِيٍّ فِي الْأَوَّلِينَ

به میان پیشینیان پیامبران بسیاری فرستادیم

7

وَمَا يَأْتِيهِم مِّن نَّبِيٍّ إِلَّا كَانُوا بِهِ يَسْتَهْزِؤُون

و هیچ پیامبری بر آنها، مبعوث نمی شد مگر آنکه مسخره اش می کردند

26

وَإِذْ قَالَ إِبْرَاهِيمُ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ إِنَّنِي بَرَاء مِّمَّا تَعْبُدُونَ

و ابراهیم به پدر و قومش گفت : من از آنچه شما می پرستید بیزارم ،

27

إِلَّا الَّذِي فَطَرَنِي فَإِنَّهُ سَيَهْدِينِ

، مگر آن که مرا آفریده ، که او راهنماییم خواهد کرد

28

وَجَعَلَهَا كَلِمَةً بَاقِيَةً فِي عَقِبِهِ لَعَلَّهُمْ يَرْجِعُونَ

و این سخن را در فرزندان خود سخنی پاینده کرد، باشد که به خدا بازگردند

45

وَاسْأَلْ مَنْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رُّسُلِنَا أَجَعَلْنَا مِن دُونِ الرَّحْمَنِ آلِهَةً يُعْبَدُونَ

از پیامبران ما که پیش از تو فرستاده ایم بپرس : آیا جز خدای رحمان ،دیگری را برای پرستش آنها قرار داده بودیم ?

46

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مُوسَى بِآيَاتِنَا إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَقَالَ إِنِّي رَسُولُ رَبِّ الْعَالَمِينَ

و هر آینه موسی را همراه با آیات خود بر فرعون و مهتران قومش فرستادیم و گفت : من فرستاده پروردگار جهانیانم

 

49

وَقَالُوا يَا أَيُّهَا السَّاحِرُ ادْعُ لَنَا رَبَّكَ بِمَا عَهِدَ عِندَكَ إِنَّنَا لَمُهْتَدُونَ

گفتند: ای جادوگر، پروردگارت را با آن عهدی که با تو نهاده است برای ما بخوان که ما هدایت شدگانیم

57

وَلَمَّا ضُرِبَ ابْنُ مَرْيَمَ مَثَلًا إِذَا قَوْمُكَ مِنْهُ يَصِدُّونَ

و چون داستان، پسر مریم آورده شد، قوم تو به شادمانی فریاد زدند،

58

وَقَالُوا أَآلِهَتُنَا خَيْرٌ أَمْ هُوَ مَا ضَرَبُوهُ لَكَ إِلَّا جَدَلًا بَلْ هُمْ قَوْمٌ خَصِمُونَ

و گفتند: آیا خدایان ما بهترند یا او ? و این سخن را جز برای جدال با تو نگفتند، که مردمی ستیزه جویند

59

إِنْ هُوَ إِلَّا عَبْدٌ أَنْعَمْنَا عَلَيْهِ وَجَعَلْنَاهُ مَثَلًا لِّبَنِي إِسْرَائِيلَ

او جز بنده ای نبود که ما نعمتش ارزانی داشتیم و مایه عبرت بنی اسرائیلش گردانیدیم

61

وَإِنَّهُ لَعِلْمٌ لِّلسَّاعَةِ فَلَا تَمْتَرُنَّ بِهَا وَاتَّبِعُونِ هَذَا صِرَاطٌ مُّسْتَقِيمٌ

و هر آینه او نشانه فرا رسیدن قیامت است در آن شک مکنید، و از، من متابعت کنید این است راه راست

63

وَلَمَّا جَاء عِيسَى بِالْبَيِّنَاتِ قَالَ قَدْ جِئْتُكُم بِالْحِكْمَةِ وَلِأُبَيِّنَ لَكُم بَعْضَ الَّذِي تَخْتَلِفُونَ فِيهِ فَاتَّقُوا اللَّهَ وَأَطِيعُونِ

و چون عیسی با دلیلهای روشن خود آمد، گفت : برایتان حکمت آورده ام و آمده ام تا چیزهایی را که در آن اختلاف می کنید بیان کنم پس ، از خدابترسید و از من اطاعت کنید



پنج شنبه 28 خرداد 1394برچسب:, :: 21:57 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره دخان

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

17

وَلَقَدْ فَتَنَّا قَبْلَهُمْ قَوْمَ فِرْعَوْنَ وَجَاءهُمْ رَسُولٌ كَرِيمٌ

پیش از آنها قوم فرعون را آزمودیم و پیامبری بزرگوار نزدشان آمد،

18

أَنْ أَدُّوا إِلَيَّ عِبَادَ اللَّهِ إِنِّي لَكُمْ رَسُولٌ أَمِينٌ

که بندگان خدا را به من تسلیم کنید که من پیامبری امینم ،

19

وَأَنْ لَّا تَعْلُوا عَلَى اللَّهِ إِنِّي آتِيكُم بِسُلْطَانٍ مُّبِينٍ

و نیز بر خدا برتری مجویید، که من با حجتی روشن نزد شما آمده ام ،

20

وَإِنِّي عُذْتُ بِرَبِّي وَرَبِّكُمْ أَن تَرْجُمُونِ

، و اگر بخواهید بر من سنگ بزنید، من به پروردگار خود و پروردگار شما پناه می برم ،

21

وَإِنْ لَّمْ تُؤْمِنُوا لِي فَاعْتَزِلُونِ

و اگر به من ایمان نمی آورید، از من کنار گیرید

22

فَدَعَا رَبَّهُ أَنَّ هَؤُلَاء قَوْمٌ مُّجْرِمُونَ

پس به درگاه پروردگارش دعا کرد که : اینان مردمی مجرمند



پنج شنبه 28 خرداد 1394برچسب:, :: 21:50 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان



پنج شنبه 28 خرداد 1394برچسب:, :: 21:11 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره احقاف

ِبسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

21

وَاذْكُرْ أَخَا عَادٍ إِذْ أَنذَرَ قَوْمَهُ بِالْأَحْقَافِ وَقَدْ خَلَتْ النُّذُرُ مِن بَيْنِ يَدَيْهِ وَمِنْ خَلْفِهِ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا اللَّهَ إِنِّي أَخَافُ عَلَيْكُمْ عَذَابَ يَوْمٍ عَظِيمٍ

برادر قوم عاد را به یاد بیاور که چون قوم خود را در احقاف بیم داد و، پیش از او پیامبرانی بودند و رفتند و پس از او پیامبرانی آمدند که جز خدای یکتا را نپرستید که من از عذاب روزی بزرگ بر شما بیمناکم

22

قَالُوا أَجِئْتَنَا لِتَأْفِكَنَا عَنْ آلِهَتِنَا فَأْتِنَا بِمَا تَعِدُنَا إِن كُنتَ مِنَ الصَّادِقِينَ

گفتند: آیا آمده ای تا ما را از خدایانمان رویگردان سازی ? اگر راست می گویی ، هر چه به ما وعده داده ای بیاور

23

قَالَ إِنَّمَا الْعِلْمُ عِندَ اللَّهِ وَأُبَلِّغُكُم مَّا أُرْسِلْتُ بِهِ وَلَكِنِّي أَرَاكُمْ قَوْمًا تَجْهَلُونَ

گفت : این را خدا می داند و من آنچه را بدان مبعوث شده ام به شما می رسانم ولی می بینم که مردمی نادان هستید

35

فَاصْبِرْ كَمَا صَبَرَ أُوْلُوا الْعَزْمِ مِنَ الرُّسُلِ وَلَا تَسْتَعْجِل لَّهُمْ كَأَنَّهُمْ يَوْمَ يَرَوْنَ مَا يُوعَدُونَ لَمْ يَلْبَثُوا إِلَّا سَاعَةً مِّن نَّهَارٍ بَلَاغٌ فَهَلْ يُهْلَكُ إِلَّا الْقَوْمُ الْفَاسِقُونَ

پس پایداری کن ، همچنان که پیامبران اولوالعزم پایداری کرده بودند ودر عقوبتشان شتاب مکن آن روز که آن وعده ای را که به آنها داده شده بنگرند، پندارند که جز به قدر ساعتی از روز در گور درنگ نکرده اند این تبلیغ رسالت است آیا جز نافرمانان به هلاکت می رسند ?



پنج شنبه 28 خرداد 1394برچسب:, :: 20:54 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

 

بسم الله الرحمن الرحيم به نام خداوند بخشنده مهربان