انبیاء از نگاه قرآن.بخش دوم
درباره وبلاگ

هرچیزی در این عالم ظاهر وباطنی دارد.ظاهرقرآن چنان است که خداوند متعال می فرماید اگر تمام جن وانس جمع شوند نمی توانند یک آیه مانند آن بیاورند وباطن آن چنان که روح القدس که از تمام ملائک مرتبه اشان بالاتر است در شبی که تاصبح خیروبرکت است بر قلب پیامبر اکرم که خاتم انبیاء واعظم انبیاء اولولعزم است نازل گردیده البته نمی رسد جزبه دست پاکان .هرکس شفای جسم وجان می خواهد درقرآن است به اذن خدا پس تا می توانی انس بگیر وتکرار کن وتسلیم باش انشاالله فرج در راه است با ابتکاری که در این جا به کار رفته می توان در چند دقیقه قرآن را پیرامون یک موضوع دوره کرد تا انشاالله ضمیر مان با قرآن نورانیت یابد .نکته آخر در مقابل قرآن تسلیم باشیم وباحسن ظن وقصد قرب خداوند وطهارت باطن وظاهر واستمداد از اولیاء اللهی بویژه چهارده معصوم برای شفاعت در درگاه خداوند و هدایت کامل وجامع ودفع قضا وبلا ایمانی وجانی وارد شویم التماس دعا
موضوعات
آخرین مطالب
نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 16
بازدید دیروز : 0
بازدید هفته : 45
بازدید ماه : 1495
بازدید کل : 83382
تعداد مطالب : 1693
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1

قرآن موضوعی
بامفاهیم انسان سازدر سراسر قرآن همراه شویم
سه شنبه 27 مرداد 1394برچسب:قرآن موضوعی,انبیاء,بخش دوم, :: 12:39 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

 

سوره حجر

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

10

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ فِي شِيَعِ الأَوَّلِينَ

و ما رسولان خود را پیش از تو به میان اقوام پیشین فرستاده ایم

11

وَمَا يَأْتِيهِم مِّن رَّسُولٍ إِلاَّ كَانُواْ بِهِ يَسْتَهْزِؤُونَ

هیچ، پیامبری بر آنها مبعوث نشد، جز آنکه مسخره اش کردند

12

كَذَلِكَ نَسْلُكُهُ فِي قُلُوبِ الْمُجْرِمِينَ

راهش را در دل مجرمان اینچنین می گشاییم

13

لاَ يُؤْمِنُونَ بِهِ وَقَدْ خَلَتْ سُنَّةُ الأَوَّلِينَ

به آن ایمان نمی آورند و سنت پیشینیان چنین بوده است

51

وَنَبِّئْهُمْ عَن ضَيْفِ إِ بْراَهِيمَ

و از مهمانان ابراهیم خبردارشان کن

52

إِذْ دَخَلُواْ عَلَيْهِ فَقَالُواْ سَلامًا قَالَ إِنَّا مِنكُمْ وَجِلُونَ

آنگاه که بر او داخل شدند و گفتند: سلام ابراهیم گفت : ما از شما، می ترسیم

53

قَالُواْ لاَ تَوْجَلْ إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلامٍ عَلِيمٍ

گفتند: مترس ، ما تو را به پسری دانا بشارت می دهیم

54

قَالَ أَبَشَّرْتُمُونِي عَلَى أَن مَّسَّنِيَ الْكِبَرُ فَبِمَ تُبَشِّرُونَ

گفت : آیا مرا بشارت می دهید با آنکه پیر شده ام ? به چه چیز بشارتم می دهید ?

55

قَالُواْ بَشَّرْنَاكَ بِالْحَقِّ فَلاَ تَكُن مِّنَ الْقَانِطِينَ

گفتند: به حق بشارتت دادیم ، از نومیدان مباش

56

قَالَ وَمَن يَقْنَطُ مِن رَّحْمَةِ رَبِّهِ إِلاَّ الضَّآلُّونَ

گفت : جز گمراهان چه کسی از رحمت پروردگارش نومید می شود ?

57

قَالَ فَمَا خَطْبُكُمْ أَيُّهَا الْمُرْسَلُونَ

گفت : ای رسولان ، کار شما چیست ?

58

قَالُواْ إِنَّا أُرْسِلْنَا إِلَى قَوْمٍ مُّجْرِمِينَ

گفتند: ما را بر سر مردمی گنهکار، فرستاده اند

59

إِلاَّ آلَ لُوطٍ إِنَّا لَمُنَجُّوهُمْ أَجْمَعِينَ

مگر خاندان لوط، که همه را نجات می دهیم ،

60

إِلاَّ امْرَأَتَهُ قَدَّرْنَا إِنَّهَا لَمِنَ الْغَابِرِينَ

جز زنش را که مقرر کرده ایم که از باقی ماندگان باشد

61

فَلَمَّا جَاء آلَ لُوطٍ الْمُرْسَلُونَ

چون رسولان نزد خاندان لوط آمدند،

62

قَالَ إِنَّكُمْ قَوْمٌ مُّنكَرُونَ

لوط گفت : شما بیگانه اید

63

قَالُواْ بَلْ جِئْنَاكَ بِمَا كَانُواْ فِيهِ يَمْتَرُونَ

گفتند: نه ، چیزی را که در آن شک می کردند آورده ایم

64

وَأَتَيْنَاكَ بَالْحَقِّ وَإِنَّا لَصَادِقُونَ

ما تو را خبر راست آورده ایم و ما راستگویانیم

65

فَأَسْرِ بِأَهْلِكَ بِقِطْعٍ مِّنَ اللَّيْلِ وَاتَّبِعْ أَدْبَارَهُمْ وَلاَ يَلْتَفِتْ مِنكُمْ أَحَدٌ وَامْضُواْ حَيْثُ تُؤْمَرُونَ

چون پاسی از شب بگذرد، خاندان خود را بیرون ببر و خود از پی آنها رو، و نباید هیچ یک از شما به عقب بنگرد به هر جا که فرمانتان داده اند بروید

66

وَقَضَيْنَا إِلَيْهِ ذَلِكَ الأَمْرَ أَنَّ دَابِرَ هَؤُلاء مَقْطُوعٌ مُّصْبِحِينَ

و برای او حادثه را حکایت کردیم که چون صبح فرا رسد ریشه آنها برکنده شود

67

وَجَاء أَهْلُ الْمَدِينَةِ يَسْتَبْشِرُونَ

اهل شهر شادی کنان آمدند

68

قَالَ إِنَّ هَؤُلاء ضَيْفِي فَلاَ تَفْضَحُونِ

گفت : اینان مهمانان منند، مرا رسوا مکنید

69

وَاتَّقُوا اللّهَ وَلاَ تُخْزُونِ

از خداوند بترسید و مرا شرمسار مسازید

70

قَالُوا أَوَلَمْ نَنْهَكَ عَنِ الْعَالَمِينَ

گفتند: مگر تو را از مردم منع نکرده بودیم ?

71

قَالَ هَؤُلاء بَنَاتِي إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ

گفت : اگر قصدی دارید، اینک دختران من هستند

سوره نحل

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

43

وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ

اگر خود نمی دانید، از اهل کتاب بپرسید که ما، پیش از تو، به رسالت، نفرستادیم مگر مردانی را که به آنها وحی می فرستادیم ،

44

بِالْبَيِّنَاتِ وَالزُّبُرِ وَأَنزَلْنَا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ مَا نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَلَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ

همراه با دلایل روشن و کتابها و بر تو نیز قرآن را نازل کردیم تا آنچه رابرای مردم نازل شده است برایشان بیان کنی و باشد که بیندیشند

63

تَاللّهِ لَقَدْ أَرْسَلْنَا إِلَى أُمَمٍ مِّن قَبْلِكَ فَزَيَّنَ لَهُمُ الشَّيْطَانُ أَعْمَالَهُمْ فَهُوَ وَلِيُّهُمُ الْيَوْمَ وَلَهُمْ عَذَابٌ أَلِيمٌ

به خدا سوگند که برای مردمی هم که پیش از تو بوده اند پیامبرانی فرستاده ایم ولی شیطان اعمالشان را در چشمشان بیاراست و در آن روز شیطان دوستشان خواهد بود و آنها راست عذابی دردآور

120

إِنَّ إِبْرَاهِيمَ كَانَ أُمَّةً قَانِتًا لِلّهِ حَنِيفًا وَلَمْ يَكُ مِنَ الْمُشْرِكِينَ

ابراهیم بزرگوار مردی بود به فرمان خدا برپای ایستاد و صاحب دین حنیف بود و از مشرکان نبود،

121

شَاكِرًا لِّأَنْعُمِهِ اجْتَبَاهُ وَهَدَاهُ إِلَى صِرَاطٍ مُّسْتَقِيمٍ

و سپاسگزار نعمتهای او بود، خداوندش برگزید و به راه راست هدایت کرد

122

وَآتَيْنَاهُ فِي الْدُّنْيَا حَسَنَةً وَإِنَّهُ فِي الآخِرَةِ لَمِنَ الصَّالِحِينَ

در دنیا به او نیکی عنایت کردیم و در آخرت از صالحان است

سوره اسراء

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

2

وَآتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَاهُ هُدًى لِّبَنِي إِسْرَائِيلَ أَلاَّ تَتَّخِذُواْ مِن دُونِي وَكِيلاً

و آن کتا ب را به موسی دادیم و آن را راهنمای بنی اسرائیل گردانیدیم که:، جز من کارسازی برمگزینید

3

ذُرِّيَّةَ مَنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ إِنَّهُ كَانَ عَبْدًا شَكُورًا

ای فرزندان مردمی که با نوح در کشتیشان نشاندیم ، بدانید که او بنده ای سپاسگزار بود

17

وَكَمْ أَهْلَكْنَا مِنَ الْقُرُونِ مِن بَعْدِ نُوحٍ وَكَفَى بِرَبِّكَ بِذُنُوبِ عِبَادِهِ خَبِيرًَا بَصِيرًا

بعد از نوح چه بسیار مردمی را هلاک کرده ایم و پروردگار تو آگاهی یافتن و دیدن گناهان بندگانش را کافی است

61

وَإِذْ قُلْنَا لِلْمَلآئِكَةِ اسْجُدُواْ لآدَمَ فَسَجَدُواْ إَلاَّ إِبْلِيسَ قَالَ أَأَسْجُدُ لِمَنْ خَلَقْتَ طِينًا

و به فرشتگان گفتیم : آدم را سجده کنید همگان جز ابلیس سجده کردند گفت،: آیا برای کسی که از گل آفریده ای سجده کنم ?

77

سُنَّةَ مَن قَدْ أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِن رُّسُلِنَا وَلاَ تَجِدُ لِسُنَّتِنَا تَحْوِيلاً

سنت خدا در باره پیامبرانی که پیش از تو فرستاده ایم چنین است و سنت ما را تغییر پذیر نیابی

101

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى تِسْعَ آيَاتٍ بَيِّنَاتٍ فَاسْأَلْ بَنِي إِسْرَائِيلَ إِذْ جَاءهُمْ فَقَالَ لَهُ فِرْعَونُ إِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا مُوسَى مَسْحُورًا

از بنی اسرائیل بپرس ، که چون موسی نزد آنان آمد، به او نه نشانه، آشکار داده بودیم و فرعون به او گفت : ای موسی ، پندارم که تو را جادو کرده باشند

102

قَالَ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا أَنزَلَ هَـؤُلاء إِلاَّ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضِ بَصَآئِرَ وَإِنِّي لَأَظُنُّكَ يَا فِرْعَونُ مَثْبُورًا

گفت : به حقیقت می دانی این نشانه های آشکار را جز پروردگار آسمانها وزمین نفرستاده است و من ای فرعون ، تو را به یقین هلاک شده می بینم

103

فَأَرَادَ أَن يَسْتَفِزَّهُم مِّنَ الأَرْضِ فَأَغْرَقْنَاهُ وَمَن مَّعَهُ جَمِيعًا

فرعون قصد آن داشت که ایشان را از آن سرزمین برکند، ولی ما او و همه همراهانش را غرقه ساختیم

سوره کهف

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

9

أَمْ حَسِبْتَ أَنَّ أَصْحَابَ الْكَهْفِ وَالرَّقِيمِ كَانُوا مِنْ آيَاتِنَا عَجَبًا

آیا پنداشته ای که اصحاب کهف و رقیم از نشانه های شگفت انگیز ما بوده اند، ?

10

إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُوا رَبَّنَا آتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً وَهَيِّئْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدًا

آنگاه که آن جوانمردان به غارها پناه بردند و گفتند: ای پروردگار ما،ما را از سوی خود رحمت عنایت کن و کار ما را به راه رستگاری انداز

11

فَضَرَبْنَا عَلَى آذَانِهِمْ فِي الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَدًا

سالی چند در آن غار به خوابشان کردیم

12

ثُمَّ بَعَثْنَاهُمْ لِنَعْلَمَ أَيُّ الْحِزْبَيْنِ أَحْصَى لِمَا لَبِثُوا أَمَدًا

سپس بیدارشان کردیم تا بدانیم کدام یک از آن دو گروه حساب مدت آرمیدنشان را داشته اند

13

نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُم بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى

ما خبرشان را به راستی برای تو حکایت می کنیم : آنها جوانمردانی، بودندکه به پروردگارشان ایمان آورده بودند و ما نیز بر هدایتشان افزودیم

14

وَرَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُوا فَقَالُوا رَبُّنَا رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ لَن نَّدْعُوَ مِن دُونِهِ إِلَهًا لَقَدْ قُلْنَا إِذًا شَطَطًا

بر دلهایشان نیرو بخشیدیم ، آنگاه که برخاستند و گفتند: پروردگار ما پروردگار آسمانها و زمین است جز او کسی را خدا نخوانیم که هر گاه چنین کنیم ، سخنی سخت کفر آمیز گفته باشیم

15

هَؤُلَاء قَوْمُنَا اتَّخَذُوا مِن دُونِهِ آلِهَةً لَّوْلَا يَأْتُونَ عَلَيْهِم بِسُلْطَانٍ بَيِّنٍ فَمَنْ أَظْلَمُ مِمَّنِ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا

اینان که قوم ما هستند، به جز او خدایانی اختیار کرده اند چرا برای اثبات خدایی آنها دلیل روشنی نمی آورند ? کیست ستمکارتر از کسی که به خدا دروغ می بندد ?

16

وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنشُرْ لَكُمْ رَبُّكُم مِّن رَّحمته ويُهَيِّئْ لَكُم مِّنْ أَمْرِكُم مِّرْفَقًا

اگر از قوم خود کناره جسته اید و جز خدای یکتا خدای دیگری را نمی، پرستید، به غار پناه برید و خدا رحمت خویش بر شما ارزانی دارد و نعمتتان رادر آن مهیا دارد

17

وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَت تَّزَاوَرُ عَن كَهْفِهِمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَإِذَا غَرَبَت تَّقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِي فَجْوَةٍ مِّنْهُ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ مَن يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِي وَمَن يُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُّرْشِدًا

و خورشید را می بینی که چون بر می آید، از غارشان به جانب راست میل می، کند و چون غروب کند ایشان را واگذارد و به چپ گردد و آنان در صحنه غارند و این از آیات خداست هر که را خدا هدایت کند هدایت یافته است و هر که را گمراه سازد هرگز کارسازی راهنما برای او نخواهی یافت

18

وَتَحْسَبُهُمْ أَيْقَاظًا وَهُمْ رُقُودٌ وَنُقَلِّبُهُمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَذَاتَ الشِّمَالِ وَكَلْبُهُم بَاسِطٌ ذِرَاعَيْهِ بِالْوَصِيدِ لَوِ اطَّلَعْتَ عَلَيْهِمْ لَوَلَّيْتَ مِنْهُمْ فِرَارًا وَلَمُلِئْتَ مِنْهُمْ رُعْبًا

می پنداشتی که بیدارند حال آنکه در خواب بودند و ما آنان را به دست راست و دست چپ می گردانیدیم ، و سگشان بر درگاه غار دو دست خویش درازکرده بود اگر به سر وقتشان می رفتی گریزان باز می گشتی و از آنها سخت می ترسیدی

19

وَكَذَلِكَ بَعَثْنَاهُمْ لِيَتَسَاءلُوا بَيْنَهُمْ قَالَ قَائِلٌ مِّنْهُمْ كَمْ لَبِثْتُمْ قَالُوا لَبِثْنَا يَوْمًا أَوْ بَعْضَ يَوْمٍ قَالُوا رَبُّكُمْ أَعْلَمُ بِمَا لَبِثْتُمْ فَابْعَثُوا أَحَدَكُم بِوَرِقِكُمْ هَذِهِ إِلَى الْمَدِينَةِ فَلْيَنظُرْ أَيُّهَا أَزْكَى طَعَامًا فَلْيَأْتِكُم بِرِزْقٍ مِّنْهُ وَلْيَتَلَطَّفْ وَلَا يُشْعِرَنَّ بِكُمْ أَحَدًا

همچنین بیدارشان کردیم تا با یکدیگر گفت و شنود کنند یکی از آنها، پرسید: چند وقت است که آرمیده اید ? گفتند: یک روز یا پاره ای از روز را آرمیده ایم گفتند: پروردگارتان بهتر داند که چند وقت آرمیده اید یکی را از خود با این پولتان به شهر بفرستید تا بنگرد که غذای پاکیزه کدام است و برایتان از آن روزیتان را بیاورد و باید که به مهربانی رفتارکند تا کسی به شما آگاهی نیابد

20

إِنَّهُمْ إِن يَظْهَرُوا عَلَيْكُمْ يَرْجُمُوكُمْ أَوْ يُعِيدُوكُمْ فِي مِلَّتِهِمْ وَلَن تُفْلِحُوا إِذًا أَبَدًا

زیرا اگر شما را بیابند سنگسار خواهند کرد، یا به کیش خویش در آورند و اگر چنین شود تا ابد رستگار نخواهید شد

21

وَكَذَلِكَ أَعْثَرْنَا عَلَيْهِمْ لِيَعْلَمُوا أَنَّ وَعْدَ اللَّهِ حَقٌّ وَأَنَّ السَّاعَةَ لَا رَيْبَ فِيهَا إِذْ يَتَنَازَعُونَ بَيْنَهُمْ أَمْرَهُمْ فَقَالُوا ابْنُوا عَلَيْهِم بُنْيَانًا رَّبُّهُمْ أَعْلَمُ بِهِمْ قَالَ الَّذِينَ غَلَبُوا عَلَى أَمْرِهِمْ لَنَتَّخِذَنَّ عَلَيْهِم مَّسْجِدًا

بدین سان مردم را به حالشان آگاه کردیم تا بدانند که وعده خدا راست است، و در قیامت تردیدی نیست آنگاه در باره آنها با یکدیگر به گفت و گوپرداختند و گفتند: بر روی آنها بنایی برآورید پروردگارشان به کارشان آگاه تر است و آنان که بر حالشان آگاه تر شده بودند، گفتند: نه ، اینجارا مسجدی می کنیم

22

سَيَقُولُونَ ثَلَاثَةٌ رَّابِعُهُمْ كَلْبُهُمْ وَيَقُولُونَ خَمْسَةٌ سَادِسُهُمْ كَلْبُهُمْ رَجْمًا بِالْغَيْبِ وَيَقُولُونَ سَبْعَةٌ وَثَامِنُهُمْ كَلْبُهُمْ قُل رَّبِّي أَعْلَمُ بِعِدَّتِهِم مَّا يَعْلَمُهُمْ إِلَّا قَلِيلٌ فَلَا تُمَارِ فِيهِمْ إِلَّا مِرَاء ظَاهِرًا وَلَا تَسْتَفْتِ فِيهِم مِّنْهُمْ أَحَدًا

خواهند گفت : سه تن بودند و چهارمیشان سگشان بود و می گویند: پنج تن، بودند و ششمیشان سگشان بود تیر به تاریکی می افکنند و می گویند: هفت تن بودند و هشتمیشان سگشان بود بگو: پروردگار من به عدد آنها داناتر است و شمار ایشان را جز اندک کسان نمی دانند و تو در باره آنها جز به ظاهر مجادله مکن و از کس نظر مخواه

25

وَلَبِثُوا فِي كَهْفِهِمْ ثَلَاثَ مِائَةٍ سِنِينَ وَازْدَادُوا تِسْعًا

و آنان در غار خود سیصد سال آرمیدند و نه سال بدان افزوده اند

56

وَمَا نُرْسِلُ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا مُبَشِّرِينَ وَمُنذِرِينَ وَيُجَادِلُ الَّذِينَ كَفَرُوا بِالْبَاطِلِ لِيُدْحِضُوا بِهِ الْحَقَّ وَاتَّخَذُوا آيَاتِي وَمَا أُنذِرُوا هُزُوًا

و ما پیامبران را نفرستادیم جز آنکه به مردم مژده دهند یا بیم و، کافرانی که می خواهند به نیروی باطل ، حق را از میان ببرند جدال می کنند و آیات و هشدارهای مرا به ریشخند می گیرند

60

وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِفَتَاهُ لَا أَبْرَحُ حَتَّى أَبْلُغَ مَجْمَعَ الْبَحْرَيْنِ أَوْ أَمْضِيَ حُقُبًا

و موسی به شاگرد خود گفت : من همچنان خواهم رفت تا آنجا که دو دریا به هم رسیده اند یا می رسم ، یا عمرم به سر می آید

61

فَلَمَّا بَلَغَا مَجْمَعَ بَيْنِهِمَا نَسِيَا حُوتَهُمَا فَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ سَرَبًا

چون آن دو به آنجا که دو دریا به هم رسیده بودند رسیدند، ماهیشان را فراموش کردند و ماهی راه دریا گرفت و در آب شد

62

فَلَمَّا جَاوَزَا قَالَ لِفَتَاهُ آتِنَا غَدَاءنَا لَقَدْ لَقِينَا مِن سَفَرِنَا هَذَا نَصَبًا

چون از آنجا گذشتند، به شاگرد خود گفت : چاشتمان را بیاور که در این، سفرمان رنج فراوان دیده ایم

63

قَالَ أَرَأَيْتَ إِذْ أَوَيْنَا إِلَى الصَّخْرَةِ فَإِنِّي نَسِيتُ الْحُوتَ وَمَا أَنسَانِيهُ إِلَّا الشَّيْطَانُ أَنْ أَذْكُرَهُ وَاتَّخَذَ سَبِيلَهُ فِي الْبَحْرِ عَجَبًا

گفت : آیا به یاد داری آنگاه را که در کنار آن صخره مکان گرفته بودیم ?من ماهی را فراموش کرده ام و این شیطان بود که سبب شد فراموشش کنم و ماهی به شیوه ای شگفت انگیز به دریا رفت

64

قَالَ ذَلِكَ مَا كُنَّا نَبْغِ فَارْتَدَّا عَلَى آثَارِهِمَا قَصَصًا

گفت : آنجا همان جایی است که در طلبش بوده ایم و به نشان قدمهای خود جست و جو کنان بازگشتند

65

فَوَجَدَا عَبْدًا مِّنْ عِبَادِنَا آتَيْنَاهُ رَحْمَةً مِنْ عِندِنَا وَعَلَّمْنَاهُ مِن لَّدُنَّا عِلْمًا

در آنجا بنده ای از بندگان ما را که رحمت خویش بر او ارزانی داشته، بودیم و خود بدو دانش آموخته بودیم ، بیافتند

66

قَالَ لَهُ مُوسَى هَلْ أَتَّبِعُكَ عَلَى أَن تُعَلِّمَنِ مِمَّا عُلِّمْتَ رُشْدًا

موسی گفتش : آیا با تو بیایم تا آنچه به تو آموخته اند به من بیاموزی ?

67

قَالَ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا

گفت : تو را شکیب همراهی با من نیست

68

وَكَيْفَ تَصْبِرُ عَلَى مَا لَمْ تُحِطْ بِهِ خُبْرًا

و چگونه در برابر چیزی که بدان آگاهی نیافته ای صبر خواهی کرد ?

69

قَالَ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ صَابِرًا وَلَا أَعْصِي لَكَ أَمْرًا

گفت : اگر خدا بخواهد، مرا صابر خواهی یافت آنچنان که در هیچ کاری تورا نافرمانی نکنم

70

قَالَ فَإِنِ اتَّبَعْتَنِي فَلَا تَسْأَلْنِي عَن شَيْءٍ حَتَّى أُحْدِثَ لَكَ مِنْهُ ذِكْرًا

گفت : اگر از پی من می آیی ، نباید که از من چیزی بپرسی تا من خود تو، را از آن آگاه کنم

71

فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا رَكِبَا فِي السَّفِينَةِ خَرَقَهَا قَالَ أَخَرَقْتَهَا لِتُغْرِقَ أَهْلَهَا لَقَدْ جِئْتَ شَيْئًا إِمْرًا

پس به راه افتادند تا به کشتی سوار شدند کشتی را سوراخ کرد گفت :کشتی را سوراخ می کنی تا مردمش را غرقه سازی ? کاری که می کنی کاری سخت بزرگ و زشت است

72

قَالَ أَلَمْ أَقُلْ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِيَ صَبْرًا

گفت : نگفتم که تو را شکیب همراهی با من نیست ?

73

قَالَ لَا تُؤَاخِذْنِي بِمَا نَسِيتُ وَلَا تُرْهِقْنِي مِنْ أَمْرِي عُسْرًا

گفت : اگر فراموش کرده ام مرا بازخواست مکن و بدین اندازه بر من سخت مگیر

74

فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا لَقِيَا غُلَامًا فَقَتَلَهُ قَالَ أَقَتَلْتَ نَفْسًا زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ لَّقَدْ جِئْتَ شَيْئًا نُّكْرًا

و رفتند تا به پسری رسیدند، او را کشت ، موسی گفت : آیا جان پاکی رابی آنکه مرتکب قتلی شده باشد می کشی ? مرتکب کاری زشت گردیدی

75

قَالَ أَلَمْ أَقُل لَّكَ إِنَّكَ لَن تَسْتَطِيعَ مَعِي صَبْرًا

گفت : نگفتم که تو را شکیب همراهی با من نیست ?

76

قَالَ إِن سَأَلْتُكَ عَن شَيْءٍ بَعْدَهَا فَلَا تُصَاحِبْنِي قَدْ بَلَغْتَ مِن لَّدُنِّي عُذْرًا

گفت : اگر از این، پس از تو چیزی پرسم با من همراهی مکن ، که از جانب من معذور باشی

77

فَانطَلَقَا حَتَّى إِذَا أَتَيَا أَهْلَ قَرْيَةٍ اسْتَطْعَمَا أَهْلَهَا فَأَبَوْا أَن يُضَيِّفُوهُمَا فَوَجَدَا فِيهَا جِدَارًا يُرِيدُ أَنْ يَنقَضَّ فَأَقَامَهُ قَالَ لَوْ شِئْتَ لَاتَّخَذْتَ عَلَيْهِ أَجْرًا

پس برفتند تا به دهی رسیدند از مردم آن ده طعامی خواستند از میزبانیشان سر برتافتند آنجا دیواری دیدند که نزدیک بود فرو ریزد دیوار راراست کرد موسی گفت : کاش در برابر این کار مزدی می خواستی

78

قَالَ هَذَا فِرَاقُ بَيْنِي وَبَيْنِكَ سَأُنَبِّئُكَ بِتَأْوِيلِ مَا لَمْ تَسْتَطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا

گفت : اکنون زمان جدایی میان من و توست و تو را از راز آن کارها که، تحملشان را نداشتی آگاه می کنم :

79

أَمَّا السَّفِينَةُ فَكَانَتْ لِمَسَاكِينَ يَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ فَأَرَدتُّ أَنْ أَعِيبَهَا وَكَانَ وَرَاءهُم مَّلِكٌ يَأْخُذُ كُلَّ سَفِينَةٍ غَصْبًا

اما آن کشتی از آن بینوایانی بود که در دریا کار می کردند خواستم معیوبش کنم ، زیرا در آن سوترشان پادشاهی بود که کشتیها را به غضب می گرفت

80

وَأَمَّا الْغُلَامُ فَكَانَ أَبَوَاهُ مُؤْمِنَيْنِ فَخَشِينَا أَن يُرْهِقَهُمَا طُغْيَانًا وَكُفْرًا

اما آن پسر، پدر و مادرش مؤمن بودند ترسیدیم که آن دو را به عصیان وکفر دراندازد

81

فَأَرَدْنَا أَن يُبْدِلَهُمَا رَبُّهُمَا خَيْرًا مِّنْهُ زَكَاةً وَأَقْرَبَ رُحْمًا

خواستیم تا در عوض او پروردگارشان چیزی نصیبشان سازد به پاکی بهتر از، او و به مهربانی نزدیک تر از او

82

وَأَمَّا الْجِدَارُ فَكَانَ لِغُلَامَيْنِ يَتِيمَيْنِ فِي الْمَدِينَةِ وَكَانَ تَحْتَهُ كَنزٌ لَّهُمَا وَكَانَ أَبُوهُمَا صَالِحًا فَأَرَادَ رَبُّكَ أَنْ يَبْلُغَا أَشُدَّهُمَا وَيَسْتَخْرِجَا كَنزَهُمَا رَحْمَةً مِّن رَّبِّكَ وَمَا فَعَلْتُهُ عَنْ أَمْرِي ذَلِكَ تَأْوِيلُ مَا لَمْ تَسْطِع عَّلَيْهِ صَبْرًا

اما دیوار از آن دو پسر یتیم از مردم این شهر بود در زیرش گنجی بود ،از آن پسران پدرشان مردی صالح بود پروردگار تو می خواست آن دو به حد رشد رسند و گنج خود را بیرون آرند و من این کار را به میل خود نکردم رحمت پروردگارت بود این است راز آن سخن که گفتم : تو را شکیب آنها نیست

83

وَيَسْأَلُونَكَ عَن ذِي الْقَرْنَيْنِ قُلْ سَأَتْلُو عَلَيْكُم مِّنْهُ ذِكْرًا

و از تو در باره ذوالقرنین می پرسند بگو: برای شما از او چیزی می خوانم

84

إِنَّا مَكَّنَّا لَهُ فِي الْأَرْضِ وَآتَيْنَاهُ مِن كُلِّ شَيْءٍ سَبَبًا

ما او را در زمین مکانت دادیم و راه رسیدن به هر چیزی را به او نشان، دادیم

85

فَأَتْبَعَ سَبَبًا

او نیز راه را پی گرفت

86

حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَغْرِبَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَغْرُبُ فِي عَيْنٍ حَمِئَةٍ وَوَجَدَ عِندَهَا قَوْمًا قُلْنَا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِمَّا أَن تُعَذِّبَ وَإِمَّا أَن تَتَّخِذَ فِيهِمْ حُسْنًا

تا به غروبگاه خورشید رسید دید که در چشمه ای گل آلود و سیاه غروب می کند و در آنجا مردمی یافت گفتیم : ای ذوالقرنین ، می خواهی عقوبتشان کن و می خواهی با آنها به نیکی رفتار کن

87

قَالَ أَمَّا مَن ظَلَمَ فَسَوْفَ نُعَذِّبُهُ ثُمَّ يُرَدُّ إِلَى رَبِّهِ فَيُعَذِّبُهُ عَذَابًا نُّكْرًا

گفت : اما هر کس که ستم کند ما عقوبتش خواهیم کرد آنگاه او را نزدپروردگارش می برند تا او نیز به سختی عذابش کند

88

وَأَمَّا مَنْ آمَنَ وَعَمِلَ صَالِحًا فَلَهُ جَزَاء الْحُسْنَى وَسَنَقُولُ لَهُ مِنْ أَمْرِنَا يُسْرًا

و اما هر کس که ایمان آورد و کارهای شایسته کند، اجری نیکو دارد و در، باره او فرمانهای آسان خواهیم راند

89

ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا

باز هم راه را پی گرفت

90

حَتَّى إِذَا بَلَغَ مَطْلِعَ الشَّمْسِ وَجَدَهَا تَطْلُعُ عَلَى قَوْمٍ لَّمْ نَجْعَل لَّهُم مِّن دُونِهَا سِتْرًا

تا به مکان بر آمدن آفتاب رسید دید بر قومی طلوع می کند که غیر از پرتو آن برایشان هیچ پوششی قرار نداده ایم

91

كَذَلِكَ وَقَدْ أَحَطْنَا بِمَا لَدَيْهِ خُبْرًا

چنین بود و ما بر احوال او احاطه داریم

92

ثُمَّ أَتْبَعَ سَبَبًا

باز هم راه را پی گرفت

93

حَتَّى إِذَا بَلَغَ بَيْنَ السَّدَّيْنِ وَجَدَ مِن دُونِهِمَا قَوْمًا لَّا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلًا

تا به میان دو کوه رسید در پس آن دو کوه مردمی را دید که گویی هیچ سخنی را نمی فهمند

94

قَالُوا يَا ذَا الْقَرْنَيْنِ إِنَّ يَأْجُوجَ وَمَأْجُوجَ مُفْسِدُونَ فِي الْأَرْضِ فَهَلْ نَجْعَلُ لَكَ خَرْجًا عَلَى أَن تَجْعَلَ بَيْنَنَا وَبَيْنَهُمْ سَدًّا

گفتند: ای ذوالقرنین ، یاجوج و ماجوج در زمین فساد می کنند می، خواهی خراجی بر خود مقرر کنیم تا تو میان ما و آنها سدی برآوری ?

95

قَالَ مَا مَكَّنِّي فِيهِ رَبِّي خَيْرٌ فَأَعِينُونِي بِقُوَّةٍ أَجْعَلْ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُمْ رَدْمًا

گفت : آنچه پروردگار من مرا بدان توانایی داده است بهتر است مرا به نیروی خویش مدد کنید، تا میان شما و آنها سدی برآورم

96

آتُونِي زُبَرَ الْحَدِيدِ حَتَّى إِذَا سَاوَى بَيْنَ الصَّدَفَيْنِ قَالَ انفُخُوا حَتَّى إِذَا جَعَلَهُ نَارًا قَالَ آتُونِي أُفْرِغْ عَلَيْهِ قِطْرًا

برای من تکه های آهن بیاورید چون میان آن دو کوه انباشته شد، گفت :بدمید تا آن آهن را بگداخت و گفت : مس گداخته بیاورید تا بر آن ریزم

97

فَمَا اسْطَاعُوا أَن يَظْهَرُوهُ وَمَا اسْتَطَاعُوا لَهُ نَقْبًا

نه توانستند از آن بالا روند و نه در آن سوراخ کنند

98

قَالَ هَذَا رَحْمَةٌ مِّن رَّبِّي فَإِذَا جَاء وَعْدُ رَبِّي جَعَلَهُ دَكَّاء وَكَانَ وَعْدُ رَبِّي حَقًّا

گفت : این رحمتی بود از جانب پروردگار من ، و چون وعده پروردگار من، دررسد، آن را زیر و زبر کند و وعده پروردگار من راست است

سوره مریم

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

2

ذِكْرُ رَحْمَةِ رَبِّكَ عَبْدَهُ زَكَرِيَّا

بیان، بخشایش پروردگارت بر بنده خود زکریا است

3

إِذْ نَادَى رَبَّهُ نِدَاء خَفِيًّا

آنگاه که پروردگارش را در نهان ندا داد

4

قَالَ رَبِّ إِنِّي وَهَنَ الْعَظْمُ مِنِّي وَاشْتَعَلَ الرَّأْسُ شَيْبًا وَلَمْ أَكُن بِدُعَائِكَ رَبِّ شَقِيًّا

گفت: ای پروردگار من، استخوان من سست گشته و سرم از پیری سفید شده است، و هرگز در دعا به درگاه تو، ای پروردگار من، بی بهره نبوده ام

5

وَإِنِّي خِفْتُ الْمَوَالِيَ مِن وَرَائِي وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا فَهَبْ لِي مِن لَّدُنكَ وَلِيًّا

من پس از مرگ خویش، از خویشاوندانم بیمناکم و زنم نازاینده است مرا از جانب خود فرزندی عطا کن،

6

يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ وَاجْعَلْهُ رَبِّ رَضِيًّا

که میراثبر من و میراثبر خاندان یعقوب باشد و او را، ای پروردگار من،شایسته و پسندیده گردان

7

يَا زَكَرِيَّا إِنَّا نُبَشِّرُكَ بِغُلَامٍ اسْمُهُ يَحْيَى لَمْ نَجْعَل لَّهُ مِن قَبْلُ سَمِيًّا

ای زکریا، ما تو را به پسری به نام یحیی مژده می دهیم از این پیش کسی را همنام او نساخته ایم

8

قَالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَكَانَتِ امْرَأَتِي عَاقِرًا وَقَدْ بَلَغْتُ مِنَ الْكِبَرِ عِتِيًّا

گفت: ای پروردگار من، مرا از کجا پسری باشد، حال آنکه زنم، نازاینده است و من خود در پیری به پایان عمرم رسیده ام

9

قَالَ كَذَلِكَ قَالَ رَبُّكَ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَقَدْ خَلَقْتُكَ مِن قَبْلُ وَلَمْ تَكُ شَيْئًا

گفت: پروردگارت اینچنین گفته است: این برای من آسان است و تو را

10

قَالَ رَبِّ اجْعَل لِّي آيَةً قَالَ آيَتُكَ أَلَّا تُكَلِّمَ النَّاسَ ثَلَاثَ لَيَالٍ سَوِيًّا

گفت: ای پروردگارمن، به من نشانی بنمای گفت: نشان تو این است که سه شب و سه روز با مردم سخن نگویی

11

فَخَرَجَ عَلَى قَوْمِهِ مِنَ الْمِحْرَابِ فَأَوْحَى إِلَيْهِمْ أَن سَبِّحُوا بُكْرَةً وَعَشِيًّا

از محراب به میان قوم خود بیرون آمد و به آنان اعلام کرد که: صبح و شام تسبیح گویید

12

يَا يَحْيَى خُذِ الْكِتَابَ بِقُوَّةٍ وَآتَيْنَاهُ الْحُكْمَ صَبِيًّا

ای یحیی، کتاب را به نیرومندی بگیر و در کودکی به او دانایی عطا، کردیم

13

وَحَنَانًا مِّن لَّدُنَّا وَزَكَاةً وَكَانَ تَقِيًّا

و به او شفقت کردیم و پاکیزه اش ساختیم و او پرهیزگار بود

14

وَبَرًّا بِوَالِدَيْهِ وَلَمْ يَكُن جَبَّارًا عَصِيًّا

به پدر و مادر نیکی می کرد و جبار و گردنکش نبود

15

وَسَلَامٌ عَلَيْهِ يَوْمَ وُلِدَ وَيَوْمَ يَمُوتُ وَيَوْمَ يُبْعَثُ حَيًّا

سلام بر او، روزی که زاده شد و روزی که می میرد و روزی که دیگر بار زنده برانگیخته می شود

16

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مَرْيَمَ إِذِ انتَبَذَتْ مِنْ أَهْلِهَا مَكَانًا شَرْقِيًّا

در این کتاب مریم را یاد کن، آنگاه که از خاندان خویش به مکانی رو به سوی بر آمدن آفتاب، دوری گزید

17

فَاتَّخَذَتْ مِن دُونِهِمْ حِجَابًا فَأَرْسَلْنَا إِلَيْهَا رُوحَنَا فَتَمَثَّلَ لَهَا بَشَرًا سَوِيًّا

میان خود و آنان پرده ای کشید و ما روح خود را نزدش فرستادیم و چون، انسانی تمام بر او نمودار شد

18

قَالَتْ إِنِّي أَعُوذُ بِالرَّحْمَن مِنكَ إِن كُنتَ تَقِيًّا

مریم گفت: از تو به خدای رحمان پناه می برم، که پرهیزگار باشی

19

قَالَ إِنَّمَا أَنَا رَسُولُ رَبِّكِ لِأَهَبَ لَكِ غُلَامًا زَكِيًّا

گفت: من فرستاده پروردگار تو هستم، تا تو را پسری پاکیزه ببخشم

20

قَالَتْ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَلَمْ يَمْسَسْنِي بَشَرٌ وَلَمْ أَكُ بَغِيًّا

گفت: از کجا مرا فرزندی باشد، حال آنکه هیچ بشری به من دست نزده است و من بدکاره هم نبوده ام

21

قَالَ كَذَلِكِ قَالَ رَبُّكِ هُوَ عَلَيَّ هَيِّنٌ وَلِنَجْعَلَهُ آيَةً لِلنَّاسِ وَرَحْمَةً مِّنَّا وَكَانَ أَمْرًا مَّقْضِيًّا

گفت: پروردگار تو اینچنین گفته است: این برای من آسان است ما آن پسر، را برای مردم آیتی و بخشایشی کنیم و این کاری است که بدان حکم رانده اند

22

فَحَمَلَتْهُ فَانتَبَذَتْ بِهِ مَكَانًا قَصِيًّا

پس به او آبستن شد و او را با خود به مکانی دور افتاده برد

23

فَأَجَاءهَا الْمَخَاضُ إِلَى جِذْعِ النَّخْلَةِ قَالَتْ يَا لَيْتَنِي مِتُّ قَبْلَ هَذَا وَكُنتُ نَسْيًا مَّنسِيًّا

درد زاییدن او را به سوی تنه درخت خرمایی کشانید گفت: ای کاش پیش از این مرده بودم و از یادها فراموش شده بودم

24

فَنَادَاهَا مِن تَحْتِهَا أَلَّا تَحْزَنِي قَدْ جَعَلَ رَبُّكِ تَحْتَكِ سَرِيًّا

کودک از زیر او ندا داد: محزون مباش، پروردگارت از زیر پای تو جوی آبی روان ساخت

25

وَهُزِّي إِلَيْكِ بِجِذْعِ النَّخْلَةِ تُسَاقِطْ عَلَيْكِ رُطَبًا جَنِيًّا

نخل را بجنبان تا خرمای تازه چیده برایت فرو ریزد

26

فَكُلِي وَاشْرَبِي وَقَرِّي عَيْنًا فَإِمَّا تَرَيِنَّ مِنَ الْبَشَرِ أَحَدًا فَقُولِي إِنِّي نَذَرْتُ لِلرَّحْمَنِ صَوْمًا فَلَنْ أُكَلِّمَ الْيَوْمَ إِنسِيًّا

پس ای زن، بخور و بیاشام و شادمان باش و اگر از آدمیان کسی را دیدی، بگوی: برای خدای رحمان روزه نذر کرده ام و امروز با هیچ بشری سخن نمی گویم

27

فَأَتَتْ بِهِ قَوْمَهَا تَحْمِلُهُ قَالُوا يَا مَرْيَمُ لَقَدْ جِئْتِ شَيْئًا فَرِيًّا

کودک را برداشت و نزد قوم خود آورد گفتند: ای مریم، کاری قبیح کرده ای

28

يَا أُخْتَ هَارُونَ مَا كَانَ أَبُوكِ امْرَأَ سَوْءٍ وَمَا كَانَتْ أُمُّكِ بَغِيًّا

ای خواهر هارون، نه پدرت مرد بدی بود و نه مادرت زنی بدکاره

29

فَأَشَارَتْ إِلَيْهِ قَالُوا كَيْفَ نُكَلِّمُ مَن كَانَ فِي الْمَهْدِ صَبِيًّا

به فرزند اشاره کرد گفتند: چگونه با کودکی که در گهواره است سخن، بگوییم

30

قَالَ إِنِّي عَبْدُ اللَّهِ آتَانِيَ الْكِتَابَ وَجَعَلَنِي نَبِيًّا

کودک گفت: من بنده خدایم، به من کتاب داده و مرا پیامبر گردانیده است

31

وَجَعَلَنِي مُبَارَكًا أَيْنَ مَا كُنتُ وَأَوْصَانِي بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ مَا دُمْتُ حَيًّا

و هر جا که باشم مرا برکت داده و تا زنده ام به نماز و زکات وصیت کرده است

32

وَبَرًّا بِوَالِدَتِي وَلَمْ يَجْعَلْنِي جَبَّارًا شَقِيًّا

و نیز نیکی کردن به مادرم و مرا جبار و شقی نساخته است

33

وَالسَّلَامُ عَلَيَّ يَوْمَ وُلِدتُّ وَيَوْمَ أَمُوتُ وَيَوْمَ أُبْعَثُ حَيًّا

سلام بر من، روزی که زاده شدم و روزی که می میرم و روزی که دیگر بار زنده برانگیخته می شوم

34

ذَلِكَ عِيسَى ابْنُ مَرْيَمَ قَوْلَ الْحَقِّ الَّذِي فِيهِ يَمْتَرُونَ

این است عیسی بن مریم به سخن حق همان که در باره او در تردید بودند

41

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِبْرَاهِيمَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا

و در این کتاب ابراهیم را یاد کن که او پیامبری راستگو بود

42

إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ يَا أَبَتِ لِمَ تَعْبُدُ مَا لَا يَسْمَعُ وَلَا يُبْصِرُ وَلَا يُغْنِي عَنكَ شَيْئًا

آنگاه که پدرش را گفت: ای پدر، چرا چیزی را که نه می شنود و نه می بیند و نه هیچ نیازی از تو بر می آورد، می پرستی؟

43

يَا أَبَتِ إِنِّي قَدْ جَاءنِي مِنَ الْعِلْمِ مَا لَمْ يَأْتِكَ فَاتَّبِعْنِي أَهْدِكَ صِرَاطًا سَوِيًّا

ای پدر، مرا دانشی داده اند که به تو نداده اند پس، از من پیروی، کن تا تو را به راه راست هدایت کنم

44

يَا أَبَتِ لَا تَعْبُدِ الشَّيْطَانَ إِنَّ الشَّيْطَانَ كَانَ لِلرَّحْمَنِ عَصِيًّا

ای پدر، شیطان را مپرست، زیرا شیطان خدای رحمان را نافرمان بود

45

يَا أَبَتِ إِنِّي أَخَافُ أَن يَمَسَّكَ عَذَابٌ مِّنَ الرَّحْمَن فَتَكُونَ لِلشَّيْطَانِ وَلِيًّا

ای پدر، می ترسم عذابی از جانب خدای رحمان به تو رسد و تو دوستدار شیطان باشی

46

قَالَ أَرَاغِبٌ أَنتَ عَنْ آلِهَتِي يَا إِبْراهِيمُ لَئِن لَّمْ تَنتَهِ لَأَرْجُمَنَّكَ وَاهْجُرْنِي مَلِيًّا

گفت: ای ابراهیم، آیا از خدایان من بیزار هستی؟ اگر باز نایستی سنگسارت می کنم اکنون زمانی دراز از من دور باش

47

قَالَ سَلَامٌ عَلَيْكَ سَأَسْتَغْفِرُ لَكَ رَبِّي إِنَّهُ كَانَ بِي حَفِيًّا

گفت: تو را سلامت باد از پروردگارم برایت آمرزش خواهم خواست زیرا او بر من مهربان است

48

وَأَعْتَزِلُكُمْ وَمَا تَدْعُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَأَدْعُو رَبِّي عَسَى أَلَّا أَكُونَ بِدُعَاء رَبِّي شَقِيًّا

از شما و از آن چیزهایی که به جای خدای یکتا می خوانید کناره می گیرم، وپروردگار خود را می خوانم، باشد که به سبب خواندن پروردگارم به شوربختی نیفتم

49

فَلَمَّا اعْتَزَلَهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ وَهَبْنَا لَهُ إِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ وَكُلًّا جَعَلْنَا نَبِيًّا

چون از آنها و آنچه جز خدای یکتا می پرستیدند کناره گرفت، اسحاق و یعقوب را به او بخشیدیم و همه را پیامبری دادیم،

50

وَوَهَبْنَا لَهُم مِّن رَّحْمَتِنَا وَجَعَلْنَا لَهُمْ لِسَانَ صِدْقٍ عَلِيًّا

و رحمت خویش را به آنها ارزانی داشتیم و سخن نیکو و آوازه بلند دادیم

51

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ مُوسَى إِنَّهُ كَانَ مُخْلَصًا وَكَانَ رَسُولًا نَّبِيًّا

و در این کتاب، موسی را یاد کن او بنده ای مخلص و فرستاده ای پیامبر بود

52

وَنَادَيْنَاهُ مِن جَانِبِ الطُّورِ الْأَيْمَنِ وَقَرَّبْنَاهُ نَجِيًّا

و او را از جانب راست کوه طور ندا دادیم و نزدیکش ساختیم تا با او راز، گوییم

53

وَوَهَبْنَا لَهُ مِن رَّحْمَتِنَا أَخَاهُ هَارُونَ نَبِيًّا

و از رحمت خود برادرش هارون پیامبر را به او بخشیدیم

54

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِسْمَاعِيلَ إِنَّهُ كَانَ صَادِقَ الْوَعْدِ وَكَانَ رَسُولًا نَّبِيًّا

و در این کتاب اسماعیل را یاد کن او درست قول و فرستاده ای پیامبر بود،

55

وَكَانَ يَأْمُرُ أَهْلَهُ بِالصَّلَاةِ وَالزَّكَاةِ وَكَانَ عِندَ رَبِّهِ مَرْضِيًّا

و خاندان خود را به نماز و زکات امر می کرد و نزد پروردگارش شایسته وپسندیده بود

56

وَاذْكُرْ فِي الْكِتَابِ إِدْرِيسَ إِنَّهُ كَانَ صِدِّيقًا نَّبِيًّا

و در این کتاب ادریس را یاد کن او راست گفتاری پیامبر بود

57

وَرَفَعْنَاهُ مَكَانًا عَلِيًّا

او را به مکانی بلند فرا بردیم

58

أُوْلَئِكَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِم مِّنَ النَّبِيِّينَ مِن ذُرِّيَّةِ آدَمَ وَمِمَّنْ حَمَلْنَا مَعَ نُوحٍ وَمِن ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْرَائِيلَ وَمِمَّنْ هَدَيْنَا وَاجْتَبَيْنَا إِذَا تُتْلَى عَلَيْهِمْ آيَاتُ الرَّحْمَن خَرُّوا سُجَّدًا وَبُكِيًّا

اینان گروهی از پیامبران بودند که خدا به آنان انعام کرده بود، از، فرزندان آدم و فرزندان آنان که با نوح در کشتی نشاندیم و فرزندان ابراهیم و اسرائیل و آنها که هدایتشان کردیم و برگزیدیمشان و چون آیات خدای رحمان بر آنان تلاوت می شد، گریان به سجده می افتادند

سوره طه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

9

وَهَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَى

آیا خبر موسی به تو رسیده است ?

10

إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى

آنگاه که آتشی دید و به خانواده خود گفت : درنگ کنید، که من از دور آتشی می بینم ، شاید برایتان قبسی بیاورم یا در روشنایی آن راهی بیابم

11

فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي يَا مُوسَى

چون نزد آتش آمد، ندا داده شد: ای موسی ،

12

إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى

من پروردگار تو هستم پای افزارت را بیرون کن که اینک در وادی مقدس طوی هستی

13

وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِمَا يُوحَى

و من تو را برگزیده ام پس به آنچه وحی می شود گوش فرادار

14

إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي

خدای، یکتا من هستم هیچ خدایی جز من نیست پس مرا بپرست و تا مرا یاد کنی نماز بگزار

15

فَلاَ يَصُدَّنَّكَ عَنْهَا مَن لاَّ يُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَى‏

قیامت آمدنی است می خواهم زمان آن را پنهان دارم تا هر کس در مقابل کاری که کرده است سزا ببیند

16

إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى‏ كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى‏

آن کس که به آن ایمان ندارد و پیرو هوای خویش است ، تو را از آن رویگردان نکند، تا به هلاکت افتی

17

وَمَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَى

ای موسی ، آن چیست به دست راستت ?

18

قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَى

گفت : این عصای من است بر آن تکیه می کنم و برای گوسفندانم با آن برگ، می ریزم و مرا با آن کارهای دیگر است

19

قَالَ أَلْقِهَا يَا مُوسَى

گفت : ای موسی ، آن را بیفکن

20

فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعَى

بیفکندش به ناگهان ماری شد که می دوید

21

قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا الْأُولَى

گفت : بگیرش ، و مترس بار دیگر آن را به صورت نخستینش باز می گردانیم

22

وَاضْمُمْ يَدَكَ إِلَى جَنَاحِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرَى

دست خویش در بغل کن ، بی هیچ عیبی ، سفید بیرون آید این هم آیتی دیگر،

23

لِنُرِيَكَ مِنْ آيَاتِنَا الْكُبْرَى

تا آیتهای بزرگ تر خود را به تو بنمایانیم

24

اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى

نزد فرعون برو که سرکشی می کند

25

قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي

گفت : ای پروردگار من ، سینه مرا برای من گشاده گردان

26

وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي

و کار مرا، آسان ساز

27

وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي

و گره از زبان من بگشای

28

يَفْقَهُوا قَوْلِي

تا گفتار مرا بفهمند

29

وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي

و یاوری از خاندان من برای من قرار ده ،

30

هَارُونَ أَخِي

برادرم هارون را

31

اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي

پشت مرا بدو محکم کن

32

وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي

و در کار من شریکش گردان

33

كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيرًا

تا تو را فراوان ستایش کنیم

34

وَنَذْكُرَكَ كَثِيرًا

و تو را فراوان یاد کنیم

35

إِنَّكَ كُنتَ بِنَا بَصِيرًا

که تو بر حال ما آگاه بوده ای

36

قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَى

گفت : ای موسی ، هر چه خواستی به تو داده شد

37

وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَيْكَ مَرَّةً أُخْرَى

و ما بار دیگر به تو نعمت فراوان داده ایم ،

38

إِذْ أَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّكَ مَا يُوحَى

آنگاه که بر مادرت آنچه وحی کردنی بود وحی کردیم :

39

أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِّي وَعَدُوٌّ لَّهُ وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِّنِّي وَلِتُصْنَعَ عَلَى عَيْنِي

که او را در، صندوقی بیفکن ، صندوق را به دریا افکن ، تا دریا به ساحلش اندازد و یکی از دشمنان من و دشمنان او صندوق را برگیرد محبت خویش برتو ارزانی داشتم تا زیر نظر من پرورش یابی

40

إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى مَن يَكْفُلُهُ فَرَجَعْنَاكَ إِلَى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ يَا مُوسَى

آنگاه که خواهرت می رفت و می گفت : می خواهید شما را به کسی که، نگهداریش کند راه بنمایم ? ما تو را نزد مادرت بازگردانیدیم تا چشمانش روشن گردد و غم نخورد و تو یکی را بکشتی و ما از غم آزادت کردیم و بارها تو را بیازمودیم و سالی چند میان مردم مدین زیستی و اکنون ، ای موسی ،در آن هنگام که مقدر کرده بودیم آمده ای

41

وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي

تو را خاص خود کردم

42

اذْهَبْ أَنتَ وَأَخُوكَ بِآيَاتِي وَلَا تَنِيَا فِي ذِكْرِي

تو و برادرت آیات مرا ببرید و در رسالت من سستی مکنید

43

اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى

به سوی فرعون بروید که او طغیان کرده است

44

فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى

با او به نرمی سخن گویید، شاید پند گیرد، یا بترسد

45

قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَن يَفْرُطَ عَلَيْنَا أَوْ أَن يَطْغَى

گفتند: ای پروردگار ما، بیم داریم که بر ما تعدی کند یا طغیان از حد بگذراند

46

قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى

گفت : مترسید من با شما هستم می شنوم و می بینم

47

فَأْتِيَاهُ فَقُولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْنَاكَ بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكَ وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى

پس نزد او روید و، گویید: ما رسولان پروردگار توایم بنی اسرائیل را باما بفرست و آزارشان مده ما نشانه ای از پروردگارت برایت آورده ایم و سلام بر آن کس که از پی هدایت قدم نهد

48

إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنَا أَنَّ الْعَذَابَ عَلَى مَن كَذَّبَ وَتَوَلَّى

هر آینه به ما وحی شده است که عذاب برای آن کسی است که راست را دروغ شمارد و از آن رخ برتابد

49

قَالَ فَمَن رَّبُّكُمَا يَا مُوسَى

گفت : ای موسی ، پروردگار شما کیست ?

50

قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى

گفت : پروردگار ما همان کسی است که آفرینش هر چیزی را به او ارزانی داشته ، سپس هدایتش کرده است

51

قَالَ فَمَا بَالُ الْقُرُونِ الْأُولَى

گفت : حال اقوامی که از این پیش می زیسته اند چیست ?

52

قَالَ عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي فِي كِتَابٍ لَّا يَضِلُّ رَبِّي وَلَا يَنسَى

گفت : علم آن در کتابی است نزد پروردگار من پروردگار من نه خطا می کند، نه فراموش

53

الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَسَلَكَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّن نَّبَاتٍ شَتَّى

کسی است که زمین را آرامگاه شما ساخت و برایتان در آن راههایی پدید آورد و از آسمان باران فرستاد، تا بدان انواعی گوناگون از نباتات برویانیم

54

كُلُوا وَارْعَوْا أَنْعَامَكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّأُوْلِي النُّهَى

بخورید و چارپایانتان را بچرانید در این برای خردمندان عبرتهاست

55

مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَى

شما را از زمین آفریدیم و به آن باز می گردانیم و بار دیگر از آن بیرون می آوریم

56

وَلَقَدْ أَرَيْنَاهُ آيَاتِنَا كُلَّهَا فَكَذَّبَ وَأَبَى

هر آینه همه آیات خود را به او نشان دادیم ولی تکذیبش کرد و سر باز زد،

57

قَالَ أَجِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا بِسِحْرِكَ يَا مُوسَى

گفت : ای موسی ، آیا نزد ما آمده ای تا ما را به جادویی از سرزمینمان بیرون کنی ?

58

فَلَنَأْتِيَنَّكَ بِسِحْرٍ مِّثْلِهِ فَاجْعَلْ بَيْنَنَا وَبَيْنَكَ مَوْعِدًا لَّا نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَلَا أَنتَ مَكَانًا سُوًى

ما نیز در برابر تو جادویی چون جادوی تو می آوریم بین ما و خود وعده گاهی در زمینی هموار بگذار که نه ما وعده را خلاف کنیم و نه تو

59

قَالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ وَأَن يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى

گفت : موعد شما روز زینت است و همه مردم بدان هنگام که آفتاب بلند گردد گرد آیند

60

فَتَوَلَّى فِرْعَوْنُ فَجَمَعَ كَيْدَهُ ثُمَّ أَتَى

فرعون بازگشت و یاران حیله گر خویش را گرد کرد و باز آمد

61

قَالَ لَهُم مُّوسَى وَيْلَكُمْ لَا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا فَيُسْحِتَكُمْ بِعَذَابٍ وَقَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى

موسی گفتشان : وای بر شما، بر خدا دروغ مبندید که همه شما را به، عذابی هلاک کند و هر که دروغ بندد نومید شود

62

فَتَنَازَعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى

پس با یکدیگر در کار خود به مشورت پرداختند و پنهان رازها گفتند

63

قَالُوا إِنْ هَذَانِ لَسَاحِرَانِ يُرِيدَانِ أَن يُخْرِجَاكُم مِّنْ أَرْضِكُم بِسِحْرِهِمَا وَيَذْهَبَا بِطَرِيقَتِكُمُ الْمُثْلَى

گفتند: این دو جادوگرانی هستند که می خواهند به جادوی خویش شما را ازسرزمینتان برانند و آیین برتر شما را براندازند

64

فَأَجْمِعُوا كَيْدَكُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا وَقَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلَى

شما تدبیرهای خود گرد کنید و در یک صف بیایید کسی که امروز پیروز شود، رستگاری یابد

65

قَالُوا يَا مُوسَى إِمَّا أَن تُلْقِيَ وَإِمَّا أَن نَّكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقَى

گفتند: ای موسی ، آیا تو می افکنی یا ما نخست بیفکنیم ?

66

قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِن سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى

گفت : شما، بیفکنید ناگهان از جادویی که کردند چنان در نظرش آمد که آن رسنها و عصاها به هر سو می دوند

67

فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُّوسَى

موسی خویشتن را ترسان یافت

68

قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّكَ أَنتَ الْأَعْلَى

گفتیم : مترس که تو برتر هستی

69

وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَى

آنچه در دست راست داری بیفکن تا هر چه را که ساخته اند ببلعد آنان حیله جادوان ساخته اند و جادوگر هیچ گاه پیروز نمی شود

70

فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَى

ساحران به سجده افکنده شدند گفتند: به پروردگار هارون و موسی ایمان، آوردیم

77

وَلَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقًا فِي الْبَحْرِ يَبَسًا لَّا تَخَافُ دَرَكًا وَلَا تَخْشَى

به موسی وحی کردیم که بندگان ما را شب هنگام بیرون ببر و برایشان در، دریا گذرگاهی خشک بجوی ، و مترس که بر تو دست یابند و بیم به دل راه مده

83

وَمَا أَعْجَلَكَ عَن قَوْمِكَ يَا مُوسَى

ای موسی ، چه چیز تو را واداشت تا بر قومت پیشی گیری ?

84

قَالَ هُمْ أُولَاء عَلَى أَثَرِي وَعَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضَى

گفت : آنها همانهایند که از پی من روانند ای پروردگار من ، من به سوی تو شتافتم تا خشنود گردی

85

قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِن بَعْدِكَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ

گفت : ما قوم تو را پس از تو آزمایش کردیم و سامری گمراهشان ساخت

86

فَرَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ يَا قَوْمِ أَلَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْدًا حَسَنًا أَفَطَالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدتُّمْ أَن يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُم مَّوْعِدِي

، موسی خشمگین و پر اندوه نزد قومش بازگشت و گفت : ای قوم من ، آیا پروردگارتان شما را وعده های نیکو نداده بود ? آیا درنگ من به درازا کشید یا خواستید که خشم پروردگارتان به شما فرود آید که وعده مرا خلاف کردید ?

87

قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنَا وَلَكِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِّن زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَكَذَلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُّ

گفتند: ما به اختیار خویش وعده تو خلاف نکردیم بارهایی از زینت آن قوم بر دوش داشتیم آنها را در آتش بیفکندیم و سامری نیز بیفکند

88

فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَذَا إِلَهُكُمْ وَإِلَهُ مُوسَى فَنَسِيَ

و برایشان تندیس گوساله ای که نعره گاوان را داشت بساخت و گفتند: این، خدای شما و خدای موسی است و موسی فراموش کرده بود

89

أَفَلَا يَرَوْنَ أَلَّا يَرْجِعُ إِلَيْهِمْ قَوْلًا وَلَا يَمْلِكُ لَهُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا

آیا نمی دیدند که هیچ پاسخی به سخنشان نمی دهد، و هیچ سود و زیانی برایشان ندارد ?

90

وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِن قَبْلُ يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنتُم بِهِ وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي

هارون نیز پیش از این به آنها گفته بود: ای قوم من ، شما را به این گوساله آزموده اند پروردگار شما خدای رحمان است از پی من بیایید و فرمانبردار من باشید

91

قَالُوا لَن نَّبْرَحَ عَلَيْهِ عَاكِفِينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنَا مُوسَى

گفتند: ما همواره به پرستش او می نشینیم تا موسی به نزد ما بازگردد،

92

قَالَ يَا هَارُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا

گفت : ای هارون ، هنگامی که دیدی گمراه می شوند،

93

أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَيْتَ أَمْرِي

چرا از پی من نیامدی ? آیا تو نیز از فرمان من سرپیچی کرده بودی ?

94

قَالَ يَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَن تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي

گفت : ای پسر مادرم ، چنگ به ریش و سر من مینداز من ترسیدم که بگویی : میان من و بنی اسرائیل جدایی افکندی ، و گفتار مرا رعایت نکردی

95

قَالَ فَمَا خَطْبُكَ يَا سَامِرِيُّ

گفت : و تو ای سامری ، این چه کاری بود که کردی ?

96

قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي

گفت : من چیزی دیدم که آنها نمی دیدند مشتی از خاکی که نقش پای آن، رسول بر آن بود برگرفتم و در آن پیکر افکندم و نفس من این کار را در چشم من بیاراست

97

قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَن تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَّنْ تُخْلَفَهُ وَانظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَّنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا

گفت : برو، در زندگی این دنیا چنان شوی که پیوسته بگویی : به من نزدیک مشو و نیز تو را وعده ای است که از آن رها نشوی و اینک به خدایت که پیوسته عبادتش می کردی بنگر که می سوزانیمش و به دریایش می افشانیم

98

إِنَّمَا إِلَهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا

جز این نیست که خدای شما الله است که هیچ خدایی جز او نیست و علمش همه چیز را در بر گرفته است

115

وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا

و ما پیش از این با آدم پیمان بستیم ولی فراموش کرد، و شکیبایش نیافتیم

120

فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَّا يَبْلَى

شیطان وسوسه اش کرد و گفت : ای آدم ، آیا تو را به درخت جاویدانی و ملکی زوال ناپذیر راه بنمایم ?

121

فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى

از آن درخت خوردند و شرمگاهشان در نظرشان از دو سو پیدا شد و همچنان برگ درختان بهشت بر آنها می چسبانیدند آدم در پروردگار خویش عاصی شدو راه گم کرد

122

ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَى

سپس پروردگارش او را برگزید و توبه اش را بپذیرفت و هدایتش کرد

134

وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُم بِعَذَابٍ مِّن قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَنَخْزَى

اگر پیش از آمدن پیامبری عذابشان می کردیم ، می گفتند: ای پروردگار ما، چرا رسولی بر ما نفرستادی تا پیش از آنکه به خواری و رسوایی افتیم ،از آیات تو پیروی کنیم ?

سوره انبیاء 

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

7

وَمَا أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ إِلاَّ رِجَالاً نُّوحِي إِلَيْهِمْ فَاسْأَلُواْ أَهْلَ الذِّكْرِ إِن كُنتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ

ما پیش از تو به رسالت نفرستادیم مگر مردانی را که به آنها وحی می کردیم و اگر خود نمی دانید از اهل کتاب بپرسید

8

وَمَا جَعَلْنَاهُمْ جَسَدًا لَّا يَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَمَا كَانُوا خَالِدِينَ

آنها را کالبدهایی نکردیم که به طعام نیازمند نباشند و عمر جاویدان هم نداشتند

9

ثُمَّ صَدَقْنَاهُمُ الْوَعْدَ فَأَنجَيْنَاهُمْ وَمَن نَّشَاء وَأَهْلَكْنَا الْمُسْرِفِينَ

سپس هر وعده ای که با ایشان نهادیم برآوردیم ، و آنها و هر کس را که خواستیم رهانیدیم و گزافکاران را هلاک کردیم

25

وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ إِلَّا نُوحِي إِلَيْهِ أَنَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدُونِ

ما پیش از تو هیچ پیامبری نفرستادیم ، جز آنکه به او وحی کردیم که جز، من خدایی نیست پس مرا بپرستید

48

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى وَهَارُونَ الْفُرْقَانَ وَضِيَاء وَذِكْرًا لِّلْمُتَّقِينَ

به موسی و هارون کتابی دادیم که حق و باطل را از یکدیگر تمیز می دهد و روشنی و اندرز است برای پرهیزگاران

51

وَلَقَدْ آتَيْنَا إِبْرَاهِيمَ رُشْدَهُ مِن قَبْلُ وَكُنَّا بِه عَالِمِينَ

پیش از این به ابراهیم نیروی شناختش را عطا کردیم و به او آگاه بودیم

52

إِذْ قَالَ لِأَبِيهِ وَقَوْمِهِ مَا هَذِهِ التَّمَاثِيلُ الَّتِي أَنتُمْ لَهَا عَاكِفُونَ

آنگاه که به پدرش و قومش گفت : این تندیسها که به پرستش آنها دل نهاده، اید چیستند ?

53

قَالُوا وَجَدْنَا آبَاءنَا لَهَا عَابِدِينَ

گفتند: پدرانمان را دیدیم که آنها را می پرستیدند

54

قَالَ لَقَدْ كُنتُمْ أَنتُمْ وَآبَاؤُكُمْ فِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ

گفت : هر آینه شما و پدرانتان در گمراهی آشکاری بوده اید

55

قَالُوا أَجِئْتَنَا بِالْحَقِّ أَمْ أَنتَ مِنَ اللَّاعِبِينَ

گفتند: برای ما سخن حقی آورده ای ، یا ما را به بازی گرفته ای ?

56

قَالَ بَل رَّبُّكُمْ رَبُّ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ الَّذِي فَطَرَهُنَّ وَأَنَا عَلَى ذَلِكُم مِّنَ الشَّاهِدِينَ

گفت : نه ، پروردگار شما، پروردگار آسمانها و زمین است آن که آنهارا بیافریده است و من بر این سخن که می گویم گواهی می دهم

57

وَتَاللَّهِ لَأَكِيدَنَّ أَصْنَامَكُم بَعْدَ أَن تُوَلُّوا مُدْبِرِينَ

و به خدا سوگند که چون شما بروید، چاره این بتانتان را خواهم کرد

58

فَجَعَلَهُمْ جُذَاذًا إِلَّا كَبِيرًا لَّهُمْ لَعَلَّهُمْ إِلَيْهِ يَرْجِعُونَ

آنها را خرد کرد مگر بزرگ ترینشان را، تا مگر به آن رجوع کنند

59

قَالُوا مَن فَعَلَ هَذَا بِآلِهَتِنَا إِنَّهُ لَمِنَ الظَّالِمِينَ

، گفتند: چه کس به خدایان ما چنین کرده است ? هر آینه او از ستمکاران است

60

قَالُوا سَمِعْنَا فَتًى يَذْكُرُهُمْ يُقَالُ لَهُ إِبْرَاهِيمُ

گفتند: شنیده ایم که جوانی به نام ابراهیم ، از آنها سخن می گفته است

61

قَالُوا فَأْتُوا بِهِ عَلَى أَعْيُنِ النَّاسِ لَعَلَّهُمْ يَشْهَدُونَ

گفتند: او را به محضر مردم بیاورید، تا شهادت دهند

62

قَالُوا أَأَنتَ فَعَلْتَ هَذَا بِآلِهَتِنَا يَا إِبْرَاهِيمُ

گفتند: ای ابراهیم ، تو با خدایان ما چنین کرده ای ?

63

قَالَ بَلْ فَعَلَهُ كَبِيرُهُمْ هَذَا فَاسْأَلُوهُمْ إِن كَانُوا يَنطِقُونَ

گفت : بلکه بزرگ ترینشان چنین کرده است اگر سخن می گویند از آنها، بپرسید

64

فَرَجَعُوا إِلَى أَنفُسِهِمْ فَقَالُوا إِنَّكُمْ أَنتُمُ الظَّالِمُونَ

با خودشان گفت و گو کردند و گفتند: شما خود ستمکار هستید

65

ثُمَّ نُكِسُوا عَلَى رُؤُوسِهِمْ لَقَدْ عَلِمْتَ مَا هَؤُلَاء يَنطِقُونَ

آنگاه به حیرت سر فرو داشتند و گفتند: تو خود می دانی که اینان سخن نمی گویند

66

قَالَ أَفَتَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ مَا لَا يَنفَعُكُمْ شَيْئًا وَلَا يَضُرُّكُمْ

گفت : آیا سوای الله چیزی را می پرستید که نه شما را سود می رساند نه زیان

67

أُفٍّ لَّكُمْ وَلِمَا تَعْبُدُونَ مِن دُونِ اللَّهِ أَفَلَا تَعْقِلُونَ

بیزارم از شما و از آن چیزهایی که سوای الله می پرستید آیا به عقل، درنمی یابید ?

68

قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِن كُنتُمْ فَاعِلِينَ

گفتند: اگر می خواهید کاری بکنید، بسوزانیدش و خدایان خود را نصرت دهید

69

قُلْنَا يَا نَارُ كُونِي بَرْدًا وَسَلَامًا عَلَى إِبْرَاهِيمَ

گفتیم : ای آتش ، بر ابراهیم خنک و سلامت باش

70

وَأَرَادُوا بِهِ كَيْدًا فَجَعَلْنَاهُمُ الْأَخْسَرِينَ

می خواستند برای ابراهیم مکری بیندیشند، ولی ما زیانکارشان گردانیدیم

71

وَنَجَّيْنَاهُ وَلُوطًا إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا لِلْعَالَمِينَ

او و لوط را رهانیدیم و به سرزمینی که آن را برکت جهانیان قرار داده ایم ، بردیم

72

وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ نَافِلَةً وَكُلًّا جَعَلْنَا صَالِحِينَ

و به او اسحاق و فرزندزاده ای چون یعقوب را بخشیدیم و همه را از شایستگان گردانیدیم

73

وَجَعَلْنَاهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنَا وَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْرَاتِ وَإِقَامَ الصَّلَاةِ وَإِيتَاء الزَّكَاةِ وَكَانُوا لَنَا عَابِدِينَ

و همه را پیشوایانی ساختیم که به امر ما هدایت می کردند و انجام، دادن کارهای نیک و بر پای داشتن نماز و دادن زکات را به آنها وحی کردیم و همه پرستنده ما بودند

74

وَلُوطًا آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْقَرْيَةِ الَّتِي كَانَت تَّعْمَلُ الْخَبَائِثَ إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَاسِقِينَ

و به لوط حکم و علم دادیم و از آن قریه که مردمش مرتکب پلیدیها می شدند نجاتش بخشیدیم آنها که مردمی بد و فاسق بودند

75

وَأَدْخَلْنَاهُ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُ مِنَ الصَّالِحِينَ

او را در رحمت خویش داخل کردیم که او از شایستگان بود

76

وَنُوحًا إِذْ نَادَى مِن قَبْلُ فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ

و نوح را، یاد کن که پیش از آن ما را ندا داد و ما به او پاسخ دادیم و او و خاندانش را از محنتی بزرگ رهانیدیم

77

وَنَصَرْنَاهُ مِنَ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا إِنَّهُمْ كَانُوا قَوْمَ سَوْءٍ فَأَغْرَقْنَاهُمْ أَجْمَعِينَ

و او را بر مردمی که آیات ما را تکذیب می کردند پیروزی دادیم آنان بد مردمی بودند و ما همه را غرقه ساختیم

78

وَدَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ إِذْ يَحْكُمَانِ فِي الْحَرْثِ إِذْ نَفَشَتْ فِيهِ غَنَمُ الْقَوْمِ وَكُنَّا لِحُكْمِهِمْ شَاهِدِينَ

و داود و سلیمان را یاد کن آنگاه که در باره کشتزاری داوری کردند که گوسفندان آن قوم ، بی شبان در آنجا می چریدند و ما شاهد داوری آنها بودیم

79

فَفَهَّمْنَاهَا سُلَيْمَانَ وَكُلًّا آتَيْنَا حُكْمًا وَعِلْمًا وَسَخَّرْنَا مَعَ دَاوُودَ الْجِبَالَ يُسَبِّحْنَ وَالطَّيْرَ وَكُنَّا فَاعِلِينَ

و این شیوه داوری را به سلیمان آموختیم و همه را حکم و علم دادیم و، کوهها را مسخر داود گردانیدیم که آنها و پرندگان با او تسبیح می گفتند و این همه ما کردیم

80

وَعَلَّمْنَاهُ صَنْعَةَ لَبُوسٍ لَّكُمْ لِتُحْصِنَكُم مِّن بَأْسِكُمْ فَهَلْ أَنتُمْ شَاكِرُونَ

و به او آموختیم تا برایتان زره بسازد تا شما را به هنگام جنگیدنتان حفظ کند آیا سپاسگزاری می کنید ?

81

وَلِسُلَيْمَانَ الرِّيحَ عَاصِفَةً تَجْرِي بِأَمْرِهِ إِلَى الْأَرْضِ الَّتِي بَارَكْنَا فِيهَا وَكُنَّا بِكُلِّ شَيْءٍ عَالِمِينَ

و تند باد را مسخر سلیمان کردیم که به امر او در آن سرزمین که برکتش داده بودیم حرکت می کرد و ما بر هر چیزی آگاهیم

82

وَمِنَ الشَّيَاطِينِ مَن يَغُوصُونَ لَهُ وَيَعْمَلُونَ عَمَلًا دُونَ ذَلِكَ وَكُنَّا لَهُمْ حَافِظِينَ

و گروهی از دیوان برایش در دریا غواصی می کردند و جز آن به کارهای، دیگرمشغول بودند و ما حافظ آنها بودیم

83

وَأَيُّوبَ إِذْ نَادَى رَبَّهُ أَنِّي مَسَّنِيَ الضُّرُّ وَأَنتَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ

و ایوب را یاد کن آنگاه که پروردگارش را ندا داد: به من بیماری و رنج رسیده است و تو مهربان ترین مهربانانی

84

فَاسْتَجَبْنَا لَهُ فَكَشَفْنَا مَا بِهِ مِن ضُرٍّ وَآتَيْنَاهُ أَهْلَهُ وَمِثْلَهُم مَّعَهُمْ رَحْمَةً مِّنْ عِندِنَا وَذِكْرَى لِلْعَابِدِينَ

دعایش را اجابت کردیم و آزار از او دور کردیم و خاندانش را و همانند آنها را با آنها به او بازگردانیدیم و این رحمتی بود از جانب ما، تا خداپرستان همواره به یاد داشته باشند

85

وَإِسْمَاعِيلَ وَإِدْرِيسَ وَذَا الْكِفْلِ كُلٌّ مِّنَ الصَّابِرِينَ

و اسماعیل و ادریس و ذوالکفل را یاد کن که همه از صابران بودند

86

وَأَدْخَلْنَاهُمْ فِي رَحْمَتِنَا إِنَّهُم مِّنَ الصَّالِحِينَ

، آنان را مشمول بخشایش خویش گردانیدیم و همه از شایستگان بودند

87

وَذَا النُّونِ إِذ ذَّهَبَ مُغَاضِبًا فَظَنَّ أَن لَّن نَّقْدِرَ عَلَيْهِ فَنَادَى فِي الظُّلُمَاتِ أَن لَّا إِلَهَ إِلَّا أَنتَ سُبْحَانَكَ إِنِّي كُنتُ مِنَ الظَّالِمِينَ

و ذوالنون را، آنگاه که خشمناک برفت و پنداشت که هرگز بر او تنگ نمی گیریم و در تاریکی ندا داد: هیچ خدایی جز تو نیست ، تو منزه هستی ومن از ستمکاران هستم

88

فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَنَجَّيْنَاهُ مِنَ الْغَمِّ وَكَذَلِكَ نُنجِي الْمُؤْمِنِينَ

دعایش را مستجاب کردیم و او را از اندوه رهانیدیم و مؤمنان را، اینچنین می رهانیم

89

وَزَكَرِيَّا إِذْ نَادَى رَبَّهُ رَبِّ لَا تَذَرْنِي فَرْدًا وَأَنتَ خَيْرُ الْوَارِثِينَ

و زکریا را یاد کن ، آنگاه که پروردگارش را ندا داد: ای پروردگار من ،مرا تنها وامگذار و تو بهترین وارثانی

90

فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ

دعایش را مستجاب کردیم و به او یحیی را بخشیدیم و زنش را برایش شایسته گردانیدیم اینان در کارهای نیک شتاب می کردند و با بیم و امید مارا می خواندند و در برابر ما خاشع بودند

91

وَالَّتِي أَحْصَنَتْ فَرْجَهَا فَنَفَخْنَا فِيهَا مِن رُّوحِنَا وَجَعَلْنَاهَا وَابْنَهَا آيَةً لِّلْعَالَمِينَ

و آن زن را یاد کن که شرمگاه خود را نگاه داشت و ما از روح خود در او، دمیدیم و او و فرزندش را برای جهانیان عبرتی گردانیدیم

سوره حج

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

52

وَمَا أَرْسَلْنَا مِن قَبْلِكَ مِن رَّسُولٍ وَلَا نَبِيٍّ إِلَّا إِذَا تَمَنَّى أَلْقَى الشَّيْطَانُ فِي أُمْنِيَّتِهِ فَيَنسَخُ اللَّهُ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ ثُمَّ يُحْكِمُ اللَّهُ آيَاتِهِ وَاللَّهُ عَلِيمٌ حَكِيمٌ

ما پیش از تو هیچ رسول یا نبیی را نفرستادیم مگر آنکه چون به خواندن آیات مشغول شد شیطان در سخن او چیزی افکند و خدا آنچه را که شیطان افکنده بود نسخ کرد، سپس آیات خویش را استواری بخشید و خدا دانا و حکیم است

53

لِيَجْعَلَ مَا يُلْقِي الشَّيْطَانُ فِتْنَةً لِّلَّذِينَ فِي قُلُوبِهِم مَّرَضٌ وَالْقَاسِيَةِ قُلُوبُهُمْ وَإِنَّ الظَّالِمِينَ لَفِي شِقَاقٍ بَعِيدٍ

چنین شود، تا آنچه شیطان در سخن او افکنده برای کسانی که در، قلبهایشان بیماری است و نیز سخت دلان ، آزمایشی باشد، و ستمکاران در اختلافی بزرگ گرفتارند

78

وَجَاهِدُوا فِي اللَّهِ حَقَّ جِهَادِهِ هُوَ اجْتَبَاكُمْ وَمَا جَعَلَ عَلَيْكُمْ فِي الدِّينِ مِنْ حَرَجٍ مِّلَّةَ أَبِيكُمْ إِبْرَاهِيمَ هُوَ سَمَّاكُمُ الْمُسْلِمينَ مِن قَبْلُ وَفِي هَذَا لِيَكُونَ الرَّسُولُ شَهِيدًا عَلَيْكُمْ وَتَكُونُوا شُهَدَاء عَلَى النَّاسِ فَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَاعْتَصِمُوا بِاللَّهِ هُوَ مَوْلَاكُمْ فَنِعْمَ الْمَوْلَى وَنِعْمَ النَّصِيرُ

در راه خداوند چنان که باید جهاد کنید او شما را برگزید و برایتان در، دین هیچ تنگنایی پدید نیاورد کیش پدرتان ابراهیم است او پیش ازاین شما را مسلمان نامید تا این پیامبر بر شما گواه باشد و شما بر دیگرمردم گواه باشید پس نماز بگزارید و زکات بدهید و به خدا توسل جویید اوست مولای شما چه مولایی نیکو و چه یاوری نیکو

سوره مومنون

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

23

وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا نُوحًا إِلَى قَوْمِهِ فَقَالَ يَا قَوْمِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ

هر آینه نوح را بر قومش فرستادیم گفت : ای قوم من ، خدای یکتا را بپرستید شما را خداوندی جز او نیست آیا پروا نمی کنید ?

24

فَقَالَ الْمَلَأُ الَّذِينَ كَفَرُوا مِن قَوْمِهِ مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُرِيدُ أَن يَتَفَضَّلَ عَلَيْكُمْ وَلَوْ شَاء اللَّهُ لَأَنزَلَ مَلَائِكَةً مَّا سَمِعْنَا بِهَذَا فِي آبَائِنَا الْأَوَّلِينَ

مهتران قومش که کافر بودند، گفتند: این مرد انسانی است همانند شما،می خواهد بر شما برتری جوید اگر خدا می خواست فرشتگانی را می فرستاد ما هرگز چنین چیزی در روزگار نیاکانمان نشنیده ایم

25

إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ بِهِ جِنَّةٌ فَتَرَبَّصُوا بِهِ حَتَّى حِينٍ

او مرد دیوانه ای بیش نیست یکچند بر او صبر کنید

26

قَالَ رَبِّ انصُرْنِي بِمَا كَذَّبُونِ

گفت : ای، پروردگار من ، اکنون که مرا تکذیب می کنند، یاریم کن

27

فَأَوْحَيْنَا إِلَيْهِ أَنِ اصْنَعِ الْفُلْكَ بِأَعْيُنِنَا وَوَحْيِنَا فَإِذَا جَاء أَمْرُنَا وَفَارَ التَّنُّورُ فَاسْلُكْ فِيهَا مِن كُلٍّ زَوْجَيْنِ اثْنَيْنِ وَأَهْلَكَ إِلَّا مَن سَبَقَ عَلَيْهِ الْقَوْلُ مِنْهُمْ وَلَا تُخَاطِبْنِي فِي الَّذِينَ ظَلَمُوا إِنَّهُم مُّغْرَقُونَ

به او وحی کردیم که کشتی را در حضور ما و به الهام ما بساز و چون فرمان ما در رسید و آب از تنور بیرون زد از هر جنسی دو تا و نیز کسان خود رابه آن ببر مگر آن کس که پیش از این در باره او سخن رفته است و درباره ستمکاران با من سخن مگوی که آنها همه غرقه شدگانند

28

فَإِذَا اسْتَوَيْتَ أَنتَ وَمَن مَّعَكَ عَلَى الْفُلْكِ فَقُلِ الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي نَجَّانَا مِنَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ

چون خود و همراهانت به کشتی نشستید، بگو: سپاس خدایی را که ما را، ازمردم ستمکاره رهایی بخشید

29

وَقُل رَّبِّ أَنزِلْنِي مُنزَلًا مُّبَارَكًا وَأَنتَ خَيْرُ الْمُنزِلِينَ

و بگو: ای پروردگار من ، مرا فرودآور در جایگاهی مبارک ، که تو بهترین راهبرانی

30

إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ وَإِن كُنَّا لَمُبْتَلِينَ

در این داستان عبرتها و پندهاست ، و ما تنها آزمایندگانی بودیم

31

ثُمَّ أَنشَأْنَا مِن بَعْدِهِمْ قَرْنًا آخَرِينَ

و بعد از آنها مردمی دیگر بیافریدیم

32

فَأَرْسَلْنَا فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ

و از خودشان به میانشان پیامبری فرستادیم که : خدای یکتا را بپرستید، شما را خدایی جز او نیست آیا پروا نمی کنید ?

33

وَقَالَ الْمَلَأُ مِن قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِلِقَاء الْآخِرَةِ وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَيَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ

گروهی از مهتران قومش که کافر بودند و دیدار آخرت را دروغ می شمردند، ودر این دنیایشان عیش و نعمت داده بودیم ، گفتند: این مرد انسانی است همانند شما، از آنچه می خورید می خورد و از آنچه می آشامید می آشامد

34

وَلَئِنْ أَطَعْتُم بَشَرًا مِثْلَكُمْ إِنَّكُمْ إِذًا لَّخَاسِرُونَ

و اگر از انسانی همانند خود اطاعت کنید، زیان کرده اید

39

قَالَ رَبِّ انصُرْنِي بِمَا كَذَّبُونِ

گفت : ای پروردگار من ، اکنون که تکذیبم می کنند، یاریم کن

40

قَالَ عَمَّا قَلِيلٍ لَيُصْبِحُنَّ نَادِمِينَ

گفت : به همین زودی از کرده پشیمان می شوند

44

ثُمَّ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا تَتْرَا كُلَّ مَا جَاء أُمَّةً رَّسُولُهَا كَذَّبُوهُ فَأَتْبَعْنَا بَعْضَهُم بَعْضًا وَجَعَلْنَاهُمْ أَحَادِيثَ فَبُعْدًا لِّقَوْمٍ لَّا يُؤْمِنُونَ

سپس پی در، پی پیامبران خود را فرستادیم هر بار که پیامبری بر ملتی آمد تکذیبش کردند و ما نیز آنها را از پس یکدیگر به هلاکت رسانیدیم و آنان را داستانها کردیم ای ، نصیب مردمی که ایمان نمی آورند دوری از رحمت خدا باد

45

ثُمَّ أَرْسَلْنَا مُوسَى وَأَخَاهُ هَارُونَ بِآيَاتِنَا وَسُلْطَانٍ مُّبِينٍ

آنگاه موسی و برادرش هارون را با آیات خود و دلایل روشن فرستادیم

46

إِلَى فِرْعَوْنَ وَمَلَئِهِ فَاسْتَكْبَرُوا وَكَانُوا قَوْمًا عَالِينَ

نزد فرعون و مهتران قومش پس گردنکشی کردند که مردمی برتری جوی بودند،

47

فَقَالُوا أَنُؤْمِنُ لِبَشَرَيْنِ مِثْلِنَا وَقَوْمُهُمَا لَنَا عَابِدُونَ

و گفتند: آیا به دو انسان که همانند ما هستند و قومشان بندگان ما، بودند، ایمان بیاوریم ?

49

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ لَعَلَّهُمْ يَهْتَدُونَ

هر آینه ما به موسی کتاب دادیم ، باشد که هدایت شوند

50

وَجَعَلْنَا ابْنَ مَرْيَمَ وَأُمَّهُ آيَةً وَآوَيْنَاهُمَا إِلَى رَبْوَةٍ ذَاتِ قَرَارٍ وَمَعِينٍ

و پسر مریم و مادرش را آیتی ساختیم و آن دو را بر بلند جایی که قرارگاهی و آب روان داشت جای دادیم

51

يَا أَيُّهَا الرُّسُلُ كُلُوا مِنَ الطَّيِّبَاتِ وَاعْمَلُوا صَالِحًا إِنِّي بِمَا تَعْمَلُونَ عَلِيمٌ

ای پیامبران ، از چیزهای پاکیزه و خوش بخورید و کارهای شایسته کنید که من به کارهایی که می کنید آگاهم

52

وَإِنَّ هَذِهِ أُمَّتُكُمْ أُمَّةً وَاحِدَةً وَأَنَا رَبُّكُمْ فَاتَّقُونِ

هر آینه این دین شما دینی است واحد، و من پروردگار شمایم ، از من، بترسید

53

فَتَقَطَّعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ زُبُرًا كُلُّ حِزْبٍ بِمَا لَدَيْهِمْ فَرِحُونَ

پس دین خود را فرقه فرقه کردند و هر فرقه ای به روشی که برگزیده بود دلخوش بود

سوره فرقان

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

20

وَما أَرْسَلْنَا قَبْلَكَ مِنَ الْمُرْسَلِينَ إِلَّا إِنَّهُمْ لَيَأْكُلُونَ الطَّعَامَ وَيَمْشُونَ فِي الْأَسْوَاقِ وَجَعَلْنَا بَعْضَكُمْ لِبَعْضٍ فِتْنَةً أَتَصْبِرُونَ وَكَانَ رَبُّكَ بَصِيرًا

پیش از تو پیامبرانی نفرستاده ایم جز آنکه طعام می خوردند و در بازارهاراه می رفتند و شما را وسیله آزمایش یکدیگر قرار دادیم آیا صبر توانید کرد ? و پروردگار تو بیناست

31

وَكَذَلِكَ جَعَلْنَا لِكُلِّ نَبِيٍّ عَدُوًّا مِّنَ الْمُجْرِمِينَ وَكَفَى بِرَبِّكَ هَادِيًا وَنَصِيرًا

اینچنین هر پیامبری را از میان مجرمان دشمنی پدید آوردیم و پروردگار تو برای راهنمایی و یاری تو کافی است

35

وَلَقَدْ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ وَجَعَلْنَا مَعَهُ أَخَاهُ هَارُونَ وَزِيرًا

به موسی کتاب دادیم و برادرش هارون را مددکارش ساختیم

36

فَقُلْنَا اذْهَبَا إِلَى الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا فَدَمَّرْنَاهُمْ تَدْمِيرًا

و گفتیم : نزد مردمی که آیات ما را تکذیب کرده اند، بروید و آن قوم را به سختی هلاک کردیم

37

وَقَوْمَ نُوحٍ لَّمَّا كَذَّبُوا الرُّسُلَ أَغْرَقْنَاهُمْ وَجَعَلْنَاهُمْ لِلنَّاسِ آيَةً وَأَعْتَدْنَا لِلظَّالِمِينَ عَذَابًا أَلِيمًا

قوم نوح را چون پیامبران را تکذیب کردند غرقه کردیم و آنها را برای، مردم عبرتی ساختیم و برای ستمکاران عذابی دردآور آماده کرده ایم


نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: