انبیاء درقرآن سوره مبارک طه
درباره وبلاگ

هرچیزی در این عالم ظاهر وباطنی دارد.ظاهرقرآن چنان است که خداوند متعال می فرماید اگر تمام جن وانس جمع شوند نمی توانند یک آیه مانند آن بیاورند وباطن آن چنان که روح القدس که از تمام ملائک مرتبه اشان بالاتر است در شبی که تاصبح خیروبرکت است بر قلب پیامبر اکرم که خاتم انبیاء واعظم انبیاء اولولعزم است نازل گردیده البته نمی رسد جزبه دست پاکان .هرکس شفای جسم وجان می خواهد درقرآن است به اذن خدا پس تا می توانی انس بگیر وتکرار کن وتسلیم باش انشاالله فرج در راه است با ابتکاری که در این جا به کار رفته می توان در چند دقیقه قرآن را پیرامون یک موضوع دوره کرد تا انشاالله ضمیر مان با قرآن نورانیت یابد .نکته آخر در مقابل قرآن تسلیم باشیم وباحسن ظن وقصد قرب خداوند وطهارت باطن وظاهر واستمداد از اولیاء اللهی بویژه چهارده معصوم برای شفاعت در درگاه خداوند و هدایت کامل وجامع ودفع قضا وبلا ایمانی وجانی وارد شویم التماس دعا
موضوعات
آخرین مطالب
نويسندگان


آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 23
بازدید دیروز : 1
بازدید هفته : 53
بازدید ماه : 1503
بازدید کل : 83390
تعداد مطالب : 1693
تعداد نظرات : 2
تعداد آنلاین : 1

قرآن موضوعی
بامفاهیم انسان سازدر سراسر قرآن همراه شویم
شنبه 30 خرداد 1394برچسب:, :: 10:26 ::  نويسنده : فتح الله بهاروند       

سوره طه

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيمِ

به نام خدای بخشاینده مهربان

9

وَهَلْ أَتَاكَ حَدِيثُ مُوسَى

آیا خبر موسی به تو رسیده است ?

10

إِذْ رَأَى نَارًا فَقَالَ لِأَهْلِهِ امْكُثُوا إِنِّي آنَسْتُ نَارًا لَّعَلِّي آتِيكُم مِّنْهَا بِقَبَسٍ أَوْ أَجِدُ عَلَى النَّارِ هُدًى

آنگاه که آتشی دید و به خانواده خود گفت : درنگ کنید، که من از دور آتشی می بینم ، شاید برایتان قبسی بیاورم یا در روشنایی آن راهی بیابم

11

فَلَمَّا أَتَاهَا نُودِي يَا مُوسَى

چون نزد آتش آمد، ندا داده شد: ای موسی ،

12

إِنِّي أَنَا رَبُّكَ فَاخْلَعْ نَعْلَيْكَ إِنَّكَ بِالْوَادِ الْمُقَدَّسِ طُوًى

من پروردگار تو هستم پای افزارت را بیرون کن که اینک در وادی مقدس طوی هستی

13

وَأَنَا اخْتَرْتُكَ فَاسْتَمِعْ لِمَا يُوحَى

و من تو را برگزیده ام پس به آنچه وحی می شود گوش فرادار

14

إِنَّنِي أَنَا اللَّهُ لَا إِلَهَ إِلَّا أَنَا فَاعْبُدْنِي وَأَقِمِ الصَّلَاةَ لِذِكْرِي

خدای، یکتا من هستم هیچ خدایی جز من نیست پس مرا بپرست و تا مرا یاد کنی نماز بگزار

15

فَلاَ يَصُدَّنَّكَ عَنْهَا مَن لاَّ يُؤْمِنُ بِهَا وَاتَّبَعَ هَوَاهُ فَتَرْدَى‏

قیامت آمدنی است می خواهم زمان آن را پنهان دارم تا هر کس در مقابل کاری که کرده است سزا ببیند

16

إِنَّ السَّاعَةَ آتِيَةٌ أَكَادُ أُخْفِيهَا لِتُجْزَى‏ كُلُّ نَفْسٍ بِمَا تَسْعَى‏

آن کس که به آن ایمان ندارد و پیرو هوای خویش است ، تو را از آن رویگردان نکند، تا به هلاکت افتی

17

وَمَا تِلْكَ بِيَمِينِكَ يَا مُوسَى

ای موسی ، آن چیست به دست راستت ?

18

قَالَ هِيَ عَصَايَ أَتَوَكَّأُ عَلَيْهَا وَأَهُشُّ بِهَا عَلَى غَنَمِي وَلِيَ فِيهَا مَآرِبُ أُخْرَى

گفت : این عصای من است بر آن تکیه می کنم و برای گوسفندانم با آن برگ، می ریزم و مرا با آن کارهای دیگر است

19

قَالَ أَلْقِهَا يَا مُوسَى

گفت : ای موسی ، آن را بیفکن

20

فَأَلْقَاهَا فَإِذَا هِيَ حَيَّةٌ تَسْعَى

بیفکندش به ناگهان ماری شد که می دوید

21

قَالَ خُذْهَا وَلَا تَخَفْ سَنُعِيدُهَا سِيرَتَهَا الْأُولَى

گفت : بگیرش ، و مترس بار دیگر آن را به صورت نخستینش باز می گردانیم

22

وَاضْمُمْ يَدَكَ إِلَى جَنَاحِكَ تَخْرُجْ بَيْضَاء مِنْ غَيْرِ سُوءٍ آيَةً أُخْرَى

دست خویش در بغل کن ، بی هیچ عیبی ، سفید بیرون آید این هم آیتی دیگر،

23

لِنُرِيَكَ مِنْ آيَاتِنَا الْكُبْرَى

تا آیتهای بزرگ تر خود را به تو بنمایانیم

24

اذْهَبْ إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى

نزد فرعون برو که سرکشی می کند

25

قَالَ رَبِّ اشْرَحْ لِي صَدْرِي

گفت : ای پروردگار من ، سینه مرا برای من گشاده گردان

26

وَيَسِّرْ لِي أَمْرِي

و کار مرا، آسان ساز

27

وَاحْلُلْ عُقْدَةً مِّن لِّسَانِي

و گره از زبان من بگشای

28

يَفْقَهُوا قَوْلِي

تا گفتار مرا بفهمند

29

وَاجْعَل لِّي وَزِيرًا مِّنْ أَهْلِي

و یاوری از خاندان من برای من قرار ده ،

30

هَارُونَ أَخِي

برادرم هارون را

31

اشْدُدْ بِهِ أَزْرِي

پشت مرا بدو محکم کن

32

وَأَشْرِكْهُ فِي أَمْرِي

و در کار من شریکش گردان

33

كَيْ نُسَبِّحَكَ كَثِيرًا

تا تو را فراوان ستایش کنیم

34

وَنَذْكُرَكَ كَثِيرًا

و تو را فراوان یاد کنیم

35

إِنَّكَ كُنتَ بِنَا بَصِيرًا

که تو بر حال ما آگاه بوده ای

36

قَالَ قَدْ أُوتِيتَ سُؤْلَكَ يَا مُوسَى

گفت : ای موسی ، هر چه خواستی به تو داده شد

37

وَلَقَدْ مَنَنَّا عَلَيْكَ مَرَّةً أُخْرَى

و ما بار دیگر به تو نعمت فراوان داده ایم ،

38

إِذْ أَوْحَيْنَا إِلَى أُمِّكَ مَا يُوحَى

آنگاه که بر مادرت آنچه وحی کردنی بود وحی کردیم :

39

أَنِ اقْذِفِيهِ فِي التَّابُوتِ فَاقْذِفِيهِ فِي الْيَمِّ فَلْيُلْقِهِ الْيَمُّ بِالسَّاحِلِ يَأْخُذْهُ عَدُوٌّ لِّي وَعَدُوٌّ لَّهُ وَأَلْقَيْتُ عَلَيْكَ مَحَبَّةً مِّنِّي وَلِتُصْنَعَ عَلَى عَيْنِي

که او را در، صندوقی بیفکن ، صندوق را به دریا افکن ، تا دریا به ساحلش اندازد و یکی از دشمنان من و دشمنان او صندوق را برگیرد محبت خویش برتو ارزانی داشتم تا زیر نظر من پرورش یابی

40

إِذْ تَمْشِي أُخْتُكَ فَتَقُولُ هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلَى مَن يَكْفُلُهُ فَرَجَعْنَاكَ إِلَى أُمِّكَ كَيْ تَقَرَّ عَيْنُهَا وَلَا تَحْزَنَ وَقَتَلْتَ نَفْسًا فَنَجَّيْنَاكَ مِنَ الْغَمِّ وَفَتَنَّاكَ فُتُونًا فَلَبِثْتَ سِنِينَ فِي أَهْلِ مَدْيَنَ ثُمَّ جِئْتَ عَلَى قَدَرٍ يَا مُوسَى

آنگاه که خواهرت می رفت و می گفت : می خواهید شما را به کسی که، نگهداریش کند راه بنمایم ? ما تو را نزد مادرت بازگردانیدیم تا چشمانش روشن گردد و غم نخورد و تو یکی را بکشتی و ما از غم آزادت کردیم و بارها تو را بیازمودیم و سالی چند میان مردم مدین زیستی و اکنون ، ای موسی ،در آن هنگام که مقدر کرده بودیم آمده ای

41

وَاصْطَنَعْتُكَ لِنَفْسِي

تو را خاص خود کردم

42

اذْهَبْ أَنتَ وَأَخُوكَ بِآيَاتِي وَلَا تَنِيَا فِي ذِكْرِي

تو و برادرت آیات مرا ببرید و در رسالت من سستی مکنید

43

اذْهَبَا إِلَى فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَى

به سوی فرعون بروید که او طغیان کرده است

44

فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَى

با او به نرمی سخن گویید، شاید پند گیرد، یا بترسد

45

قَالَا رَبَّنَا إِنَّنَا نَخَافُ أَن يَفْرُطَ عَلَيْنَا أَوْ أَن يَطْغَى

گفتند: ای پروردگار ما، بیم داریم که بر ما تعدی کند یا طغیان از حد بگذراند

46

قَالَ لَا تَخَافَا إِنَّنِي مَعَكُمَا أَسْمَعُ وَأَرَى

گفت : مترسید من با شما هستم می شنوم و می بینم

47

فَأْتِيَاهُ فَقُولَا إِنَّا رَسُولَا رَبِّكَ فَأَرْسِلْ مَعَنَا بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَا تُعَذِّبْهُمْ قَدْ جِئْنَاكَ بِآيَةٍ مِّن رَّبِّكَ وَالسَّلَامُ عَلَى مَنِ اتَّبَعَ الْهُدَى

پس نزد او روید و، گویید: ما رسولان پروردگار توایم بنی اسرائیل را باما بفرست و آزارشان مده ما نشانه ای از پروردگارت برایت آورده ایم و سلام بر آن کس که از پی هدایت قدم نهد

48

إِنَّا قَدْ أُوحِيَ إِلَيْنَا أَنَّ الْعَذَابَ عَلَى مَن كَذَّبَ وَتَوَلَّى

هر آینه به ما وحی شده است که عذاب برای آن کسی است که راست را دروغ شمارد و از آن رخ برتابد

49

قَالَ فَمَن رَّبُّكُمَا يَا مُوسَى

گفت : ای موسی ، پروردگار شما کیست ?

50

قَالَ رَبُّنَا الَّذِي أَعْطَى كُلَّ شَيْءٍ خَلْقَهُ ثُمَّ هَدَى

گفت : پروردگار ما همان کسی است که آفرینش هر چیزی را به او ارزانی داشته ، سپس هدایتش کرده است

51

قَالَ فَمَا بَالُ الْقُرُونِ الْأُولَى

گفت : حال اقوامی که از این پیش می زیسته اند چیست ?

52

قَالَ عِلْمُهَا عِندَ رَبِّي فِي كِتَابٍ لَّا يَضِلُّ رَبِّي وَلَا يَنسَى

گفت : علم آن در کتابی است نزد پروردگار من پروردگار من نه خطا می کند، نه فراموش

53

الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ مَهْدًا وَسَلَكَ لَكُمْ فِيهَا سُبُلًا وَأَنزَلَ مِنَ السَّمَاء مَاء فَأَخْرَجْنَا بِهِ أَزْوَاجًا مِّن نَّبَاتٍ شَتَّى

کسی است که زمین را آرامگاه شما ساخت و برایتان در آن راههایی پدید آورد و از آسمان باران فرستاد، تا بدان انواعی گوناگون از نباتات برویانیم

54

كُلُوا وَارْعَوْا أَنْعَامَكُمْ إِنَّ فِي ذَلِكَ لَآيَاتٍ لِّأُوْلِي النُّهَى

بخورید و چارپایانتان را بچرانید در این برای خردمندان عبرتهاست

55

مِنْهَا خَلَقْنَاكُمْ وَفِيهَا نُعِيدُكُمْ وَمِنْهَا نُخْرِجُكُمْ تَارَةً أُخْرَى

شما را از زمین آفریدیم و به آن باز می گردانیم و بار دیگر از آن بیرون می آوریم

56

وَلَقَدْ أَرَيْنَاهُ آيَاتِنَا كُلَّهَا فَكَذَّبَ وَأَبَى

هر آینه همه آیات خود را به او نشان دادیم ولی تکذیبش کرد و سر باز زد،

57

قَالَ أَجِئْتَنَا لِتُخْرِجَنَا مِنْ أَرْضِنَا بِسِحْرِكَ يَا مُوسَى

گفت : ای موسی ، آیا نزد ما آمده ای تا ما را به جادویی از سرزمینمان بیرون کنی ?

58

فَلَنَأْتِيَنَّكَ بِسِحْرٍ مِّثْلِهِ فَاجْعَلْ بَيْنَنَا وَبَيْنَكَ مَوْعِدًا لَّا نُخْلِفُهُ نَحْنُ وَلَا أَنتَ مَكَانًا سُوًى

ما نیز در برابر تو جادویی چون جادوی تو می آوریم بین ما و خود وعده گاهی در زمینی هموار بگذار که نه ما وعده را خلاف کنیم و نه تو

59

قَالَ مَوْعِدُكُمْ يَوْمُ الزِّينَةِ وَأَن يُحْشَرَ النَّاسُ ضُحًى

گفت : موعد شما روز زینت است و همه مردم بدان هنگام که آفتاب بلند گردد گرد آیند

60

فَتَوَلَّى فِرْعَوْنُ فَجَمَعَ كَيْدَهُ ثُمَّ أَتَى

فرعون بازگشت و یاران حیله گر خویش را گرد کرد و باز آمد

61

قَالَ لَهُم مُّوسَى وَيْلَكُمْ لَا تَفْتَرُوا عَلَى اللَّهِ كَذِبًا فَيُسْحِتَكُمْ بِعَذَابٍ وَقَدْ خَابَ مَنِ افْتَرَى

موسی گفتشان : وای بر شما، بر خدا دروغ مبندید که همه شما را به، عذابی هلاک کند و هر که دروغ بندد نومید شود

62

فَتَنَازَعُوا أَمْرَهُم بَيْنَهُمْ وَأَسَرُّوا النَّجْوَى

پس با یکدیگر در کار خود به مشورت پرداختند و پنهان رازها گفتند

63

قَالُوا إِنْ هَذَانِ لَسَاحِرَانِ يُرِيدَانِ أَن يُخْرِجَاكُم مِّنْ أَرْضِكُم بِسِحْرِهِمَا وَيَذْهَبَا بِطَرِيقَتِكُمُ الْمُثْلَى

گفتند: این دو جادوگرانی هستند که می خواهند به جادوی خویش شما را ازسرزمینتان برانند و آیین برتر شما را براندازند

64

فَأَجْمِعُوا كَيْدَكُمْ ثُمَّ ائْتُوا صَفًّا وَقَدْ أَفْلَحَ الْيَوْمَ مَنِ اسْتَعْلَى

شما تدبیرهای خود گرد کنید و در یک صف بیایید کسی که امروز پیروز شود، رستگاری یابد

65

قَالُوا يَا مُوسَى إِمَّا أَن تُلْقِيَ وَإِمَّا أَن نَّكُونَ أَوَّلَ مَنْ أَلْقَى

گفتند: ای موسی ، آیا تو می افکنی یا ما نخست بیفکنیم ?

66

قَالَ بَلْ أَلْقُوا فَإِذَا حِبَالُهُمْ وَعِصِيُّهُمْ يُخَيَّلُ إِلَيْهِ مِن سِحْرِهِمْ أَنَّهَا تَسْعَى

گفت : شما، بیفکنید ناگهان از جادویی که کردند چنان در نظرش آمد که آن رسنها و عصاها به هر سو می دوند

67

فَأَوْجَسَ فِي نَفْسِهِ خِيفَةً مُّوسَى

موسی خویشتن را ترسان یافت

68

قُلْنَا لَا تَخَفْ إِنَّكَ أَنتَ الْأَعْلَى

گفتیم : مترس که تو برتر هستی

69

وَأَلْقِ مَا فِي يَمِينِكَ تَلْقَفْ مَا صَنَعُوا إِنَّمَا صَنَعُوا كَيْدُ سَاحِرٍ وَلَا يُفْلِحُ السَّاحِرُ حَيْثُ أَتَى

آنچه در دست راست داری بیفکن تا هر چه را که ساخته اند ببلعد آنان حیله جادوان ساخته اند و جادوگر هیچ گاه پیروز نمی شود

70

فَأُلْقِيَ السَّحَرَةُ سُجَّدًا قَالُوا آمَنَّا بِرَبِّ هَارُونَ وَمُوسَى

ساحران به سجده افکنده شدند گفتند: به پروردگار هارون و موسی ایمان، آوردیم

77

وَلَقَدْ أَوْحَيْنَا إِلَى مُوسَى أَنْ أَسْرِ بِعِبَادِي فَاضْرِبْ لَهُمْ طَرِيقًا فِي الْبَحْرِ يَبَسًا لَّا تَخَافُ دَرَكًا وَلَا تَخْشَى

به موسی وحی کردیم که بندگان ما را شب هنگام بیرون ببر و برایشان در، دریا گذرگاهی خشک بجوی ، و مترس که بر تو دست یابند و بیم به دل راه مده

83

وَمَا أَعْجَلَكَ عَن قَوْمِكَ يَا مُوسَى

ای موسی ، چه چیز تو را واداشت تا بر قومت پیشی گیری ?

84

قَالَ هُمْ أُولَاء عَلَى أَثَرِي وَعَجِلْتُ إِلَيْكَ رَبِّ لِتَرْضَى

گفت : آنها همانهایند که از پی من روانند ای پروردگار من ، من به سوی تو شتافتم تا خشنود گردی

85

قَالَ فَإِنَّا قَدْ فَتَنَّا قَوْمَكَ مِن بَعْدِكَ وَأَضَلَّهُمُ السَّامِرِيُّ

گفت : ما قوم تو را پس از تو آزمایش کردیم و سامری گمراهشان ساخت

86

فَرَجَعَ مُوسَى إِلَى قَوْمِهِ غَضْبَانَ أَسِفًا قَالَ يَا قَوْمِ أَلَمْ يَعِدْكُمْ رَبُّكُمْ وَعْدًا حَسَنًا أَفَطَالَ عَلَيْكُمُ الْعَهْدُ أَمْ أَرَدتُّمْ أَن يَحِلَّ عَلَيْكُمْ غَضَبٌ مِّن رَّبِّكُمْ فَأَخْلَفْتُم مَّوْعِدِي

، موسی خشمگین و پر اندوه نزد قومش بازگشت و گفت : ای قوم من ، آیا پروردگارتان شما را وعده های نیکو نداده بود ? آیا درنگ من به درازا کشید یا خواستید که خشم پروردگارتان به شما فرود آید که وعده مرا خلاف کردید ?

87

قَالُوا مَا أَخْلَفْنَا مَوْعِدَكَ بِمَلْكِنَا وَلَكِنَّا حُمِّلْنَا أَوْزَارًا مِّن زِينَةِ الْقَوْمِ فَقَذَفْنَاهَا فَكَذَلِكَ أَلْقَى السَّامِرِيُّ

گفتند: ما به اختیار خویش وعده تو خلاف نکردیم بارهایی از زینت آن قوم بر دوش داشتیم آنها را در آتش بیفکندیم و سامری نیز بیفکند

88

فَأَخْرَجَ لَهُمْ عِجْلًا جَسَدًا لَهُ خُوَارٌ فَقَالُوا هَذَا إِلَهُكُمْ وَإِلَهُ مُوسَى فَنَسِيَ

و برایشان تندیس گوساله ای که نعره گاوان را داشت بساخت و گفتند: این، خدای شما و خدای موسی است و موسی فراموش کرده بود

89

أَفَلَا يَرَوْنَ أَلَّا يَرْجِعُ إِلَيْهِمْ قَوْلًا وَلَا يَمْلِكُ لَهُمْ ضَرًّا وَلَا نَفْعًا

آیا نمی دیدند که هیچ پاسخی به سخنشان نمی دهد، و هیچ سود و زیانی برایشان ندارد ?

90

وَلَقَدْ قَالَ لَهُمْ هَارُونُ مِن قَبْلُ يَا قَوْمِ إِنَّمَا فُتِنتُم بِهِ وَإِنَّ رَبَّكُمُ الرَّحْمَنُ فَاتَّبِعُونِي وَأَطِيعُوا أَمْرِي

هارون نیز پیش از این به آنها گفته بود: ای قوم من ، شما را به این گوساله آزموده اند پروردگار شما خدای رحمان است از پی من بیایید و فرمانبردار من باشید

91

قَالُوا لَن نَّبْرَحَ عَلَيْهِ عَاكِفِينَ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَيْنَا مُوسَى

گفتند: ما همواره به پرستش او می نشینیم تا موسی به نزد ما بازگردد،

92

قَالَ يَا هَارُونُ مَا مَنَعَكَ إِذْ رَأَيْتَهُمْ ضَلُّوا

گفت : ای هارون ، هنگامی که دیدی گمراه می شوند،

93

أَلَّا تَتَّبِعَنِ أَفَعَصَيْتَ أَمْرِي

چرا از پی من نیامدی ? آیا تو نیز از فرمان من سرپیچی کرده بودی ?

94

قَالَ يَا ابْنَ أُمَّ لَا تَأْخُذْ بِلِحْيَتِي وَلَا بِرَأْسِي إِنِّي خَشِيتُ أَن تَقُولَ فَرَّقْتَ بَيْنَ بَنِي إِسْرَائِيلَ وَلَمْ تَرْقُبْ قَوْلِي

گفت : ای پسر مادرم ، چنگ به ریش و سر من مینداز من ترسیدم که بگویی : میان من و بنی اسرائیل جدایی افکندی ، و گفتار مرا رعایت نکردی

95

قَالَ فَمَا خَطْبُكَ يَا سَامِرِيُّ

گفت : و تو ای سامری ، این چه کاری بود که کردی ?

96

قَالَ بَصُرْتُ بِمَا لَمْ يَبْصُرُوا بِهِ فَقَبَضْتُ قَبْضَةً مِّنْ أَثَرِ الرَّسُولِ فَنَبَذْتُهَا وَكَذَلِكَ سَوَّلَتْ لِي نَفْسِي

گفت : من چیزی دیدم که آنها نمی دیدند مشتی از خاکی که نقش پای آن، رسول بر آن بود برگرفتم و در آن پیکر افکندم و نفس من این کار را در چشم من بیاراست

97

قَالَ فَاذْهَبْ فَإِنَّ لَكَ فِي الْحَيَاةِ أَن تَقُولَ لَا مِسَاسَ وَإِنَّ لَكَ مَوْعِدًا لَّنْ تُخْلَفَهُ وَانظُرْ إِلَى إِلَهِكَ الَّذِي ظَلْتَ عَلَيْهِ عَاكِفًا لَّنُحَرِّقَنَّهُ ثُمَّ لَنَنسِفَنَّهُ فِي الْيَمِّ نَسْفًا

گفت : برو، در زندگی این دنیا چنان شوی که پیوسته بگویی : به من نزدیک مشو و نیز تو را وعده ای است که از آن رها نشوی و اینک به خدایت که پیوسته عبادتش می کردی بنگر که می سوزانیمش و به دریایش می افشانیم

98

إِنَّمَا إِلَهُكُمُ اللَّهُ الَّذِي لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ وَسِعَ كُلَّ شَيْءٍ عِلْمًا

جز این نیست که خدای شما الله است که هیچ خدایی جز او نیست و علمش همه چیز را در بر گرفته است

115

وَلَقَدْ عَهِدْنَا إِلَى آدَمَ مِن قَبْلُ فَنَسِيَ وَلَمْ نَجِدْ لَهُ عَزْمًا

و ما پیش از این با آدم پیمان بستیم ولی فراموش کرد، و شکیبایش نیافتیم

120

فَوَسْوَسَ إِلَيْهِ الشَّيْطَانُ قَالَ يَا آدَمُ هَلْ أَدُلُّكَ عَلَى شَجَرَةِ الْخُلْدِ وَمُلْكٍ لَّا يَبْلَى

شیطان وسوسه اش کرد و گفت : ای آدم ، آیا تو را به درخت جاویدانی و ملکی زوال ناپذیر راه بنمایم ?

121

فَأَكَلَا مِنْهَا فَبَدَتْ لَهُمَا سَوْآتُهُمَا وَطَفِقَا يَخْصِفَانِ عَلَيْهِمَا مِن وَرَقِ الْجَنَّةِ وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى

از آن درخت خوردند و شرمگاهشان در نظرشان از دو سو پیدا شد و همچنان برگ درختان بهشت بر آنها می چسبانیدند آدم در پروردگار خویش عاصی شدو راه گم کرد

122

ثُمَّ اجْتَبَاهُ رَبُّهُ فَتَابَ عَلَيْهِ وَهَدَى

سپس پروردگارش او را برگزید و توبه اش را بپذیرفت و هدایتش کرد

134

وَلَوْ أَنَّا أَهْلَكْنَاهُم بِعَذَابٍ مِّن قَبْلِهِ لَقَالُوا رَبَّنَا لَوْلَا أَرْسَلْتَ إِلَيْنَا رَسُولًا فَنَتَّبِعَ آيَاتِكَ مِن قَبْلِ أَن نَّذِلَّ وَنَخْزَى

اگر پیش از آمدن پیامبری عذابشان می کردیم ، می گفتند: ای پروردگار ما، چرا رسولی بر ما نفرستادی تا پیش از آنکه به خواری و رسوایی افتیم ،از آیات تو پیروی کنیم ?

 

 



نظرات شما عزیزان:

نام :
آدرس ایمیل:
وب سایت/بلاگ :
متن پیام:
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: